
Recently updated on جولای 6th, 2025 at 02:31 ق.ظ
پژوهش و تنظیم از الف. هوشیار – برای اندیشهٔ نو*
جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴
برای پیشبرد اندیشههای سوسیالیستی در دوران سلطهٔ فردگرایی و چهبسا فراگیر شدن آن چه راهکارهایی را میتوان متصور شد؟
گسترش فردگرایی در جوامع معاصر چالشها و فرصتهای جدیدی فراروی رهیافت سوسیالیستی، چه در عرصهٔ نظری و چه در حیطهٔ عمل مبارزاتی، قرار میدهد. سوسیالیسم بهطور سنتی بر جمعگرایی، منافع مشترک، و مالکیت اجتماعی ابزار تولید تأکید دارد، در حالی که فردگرایی بر استقلال، خوداتکایی، و اولویت اهداف فردی تمرکز میکند. این تقابل نیازمند بازاندیشی و تطبیق نظریهها و استراتژیهای سوسیالیستی است.
برخی تغییرات نظری:
۱- بازتعریف رابطهٔ فرد و جمع:
نظریهٔ سوسیالیستی ممکن است نیازمند بازنگری و بازتنظیم رابطهٔ دیالکتیکی فرد و جامعه باشد. بهجای تقابل، میتوان بر این نکته تأکید کرد که شکوفایی واقعی فردی در گرو جامعهای عادلانه و برخوردار از فرصتهای برابر است و برعکس، جامعهٔ سوسیالیستی مطلوب جامعهای است که به رشد و تعالی فردیت اعضای خود اهمیت میدهد. اسکار وایلد در اثر خود «روح بشر در نظام سوسیالیستی» (۱۸۹۱) بیان میکند که با محو مالکیت خصوصی، فردگرایی حقیقی زیبا و سالم خواهیم داشت. این دیدگاه نشان میدهد که متفکران سوسیالیست فردگرایی را در تضاد ذاتی با سوسیالیسم نمیبینند، بلکه معتقدند سوسیالیسم میتواند بستر مناسبتری برای تحقق فردیت واقعی فراهم کند. برای مثال، شعار: «یکی برای همه، همه برای یکی» میتواند این مضمون را بازتاب دهد.
۲- تأکید بر خودمختاری و توانمندسازی فردی در چارچوب جمعی:
سوسیالیسم معاصر میتواند بر اهمیت خودمختاری فردی و حق تعیین سرنوشت در چارچوبهای دموکراتیک و مشارکتی تأکید بیشتری داشته باشد. این امر میتواند شامل تمرکز بر «دموکراسی در محیط کار»، «کنترل کارگران بر ابزار تولید» به شیوههای نوین، و ایجاد فضاهایی برای بروز خلاقیت و ابتکار فردی باشد.
۳- پذیرش تنوع و تکثر:
با گسترش فردگرایی، جوامع شاهد تنوع بیشتری در سبکهای زندگی، هویتها، و ارزشها هستند. نظریهٔ سوسیالیستی باید این تکثر را به رسمیت بشناسد و از رویکردهای یکسانساز و کلنگر که ممکن است با نیازها و خواستهای فردی در تضاد باشند فاصله بگیرد.
۴- نقد فردگرایی نولیبرال:
سوسیالیسم میتواند با نقد جنبههای مخرب فردگرایی که نولیبرالیسم ترویج میکند، مانند رقابت افسارگسیخته، اتمیزه شدن اجتماعی، و کالایی شدن تمامی شئون زندگی، آلترناتیوی ارائه دهد که در آن فردیت در بستر همبستگی و مسئولیت اجتماعی معنا مییابد.
برخی تغییرات در پراتیک (عمل) مبارزاتی:
۱- سازماندهی و بسیج افراد:
جنبشهای سوسیالیستی نیازمند یافتن راههای جدید برای سازماندهی و بسیج افرادیاند که ممکن است تمایل کمتری به عضویت در ساختارهای سنتی و سلسلهمراتبی داشته باشند. استفاده از شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای آنلاین، و ایجاد تشکلهای افقی و منعطفتر میتواند در این زمینه مؤثر باشد.
۲- طرح مطالبات:
مطالبات سوسیالیستی میتواند با تأکید بیشتری بر حقوق فردی در کنار حقوق جمعی مطرح شود. بهعنوان مثال، تأکید بر حق دسترسی همگانی به آموزش، بهداشت، مسکن، و فرهنگ باکیفیت، بهعنوان پیششرطهای شکوفایی فردی. همچنین، مبارزه برای کاهش ساعت کار و افزایش اوقات فراغت میتواند راهی برای تحقق پتانسیلهای فردی باشد.
۳- ائتلافسازی:
با توجه به تنوع علایق فردی، جنبشهای سوسیالیستی میتوانند بهدنبال ایجاد ائتلافهای گستردهتر با سایر جنبشهای اجتماعی باشند که بر روی مسائل خاصی مانند محیطزیست، حقوق اقلیتها، حقوق زنان، و مبارزه با تبعیض تمرکز دارند. این ائتلافها میتوانند بر پایهٔ اشتراکاتی در نقد وضع موجود و تلاش برای جامعهای عادلانهتر شکل بگیرند.
۴- تأکید بر دموکراسی مشارکتی:
در عمل، سوسیالیسم میتواند با ترویج و اجرای شکلهای گوناگون دموکراسی مشارکتی، از سطح محلی گرفته تا محیطهای کار و محیط اجتماعی، به افراد امکان دهد که در تصمیمگیریهایی که بر زندگیشان تأثیر دارد نقش فعالتری ایفا کنند. این امر میتواند به تقویت حس عاملیت فردی و در عین حال همبستگی اجتماعی کمک کند.
۵- ارائهٔ روایتهای جایگزین از خوشبختی و موفقیت:
در برابر الگوهای فردگرایانهٔ مصرفگرا، که موفقیت را صرفاً در انباشت ثروت و کالا میبینند، سوسیالیسم میتواند روایتهای جایگزینی از خوشبختی و زندگی معنادار ارائه دهد که بر خلاقیت، روابط انسانی، همبستگی، و مشارکت اجتماعی تأکید دارند.
در نهایت، گسترش فردگرایی بهمعنای پایان اندیشهٔ سوسیالیستی نیست، بلکه میتواند بهمثابهٔ کاتالیزور برای تحول و پویایی بیشتر در اندیشه و پراتیک سوسیالیستی عمل کند. اگر اندیشهٔ سوسیالیستی بتواند به دغدغههای فردی در عین تأکید بر عدالت اجتماعی و همبستگی پاسخ دهد، بخت بیشتری برای جذب نسلهای جدید و ارائهٔ آلترناتیوی معنادار در دنیای معاصر خواهد داشت. این امر مستلزم نوآوری نظری و انعطافپذیری در استراتژیهای عملی است.
ادامه دارد…
* بخش اول: جنبش سوسیالیستی در برابر سلطهٔ فردگرایی (۱)
* بخش دوم: فرد انسانی به محیط طبیعی و اجتماعیاش مرتبط است (۲)
* بخش سوم: فردگرایی چگونه شکل گرفته و گسترش یافته است؟ (۳)
* بخش چهارم: گسترش فردگرایی تحولی خودبهخودی است یا سازمانیافته و هدفمند؟ (۴)
* بخش پنجم: توسعهٔ شهری نولیبرال و گسترش فردگرایی (۵)
* بخش ششم: گوشیهای هوشمند و نقش آنها در گسترش فردگرایی (۶)
* بخش هفتم: کنش جمعی در عصر فردگرایی دیجیتال: نگاهی از منظر مارکسیستی (۷)