منطق معیوب طرفداران اعتدالگرایی؛ هر چه “حاکمیت” حیطه انتخاب را محدودتر می کند – ما می باید بیشتر در انتخابات شرکت کنیم! در اینجا بدرستی می توان گفت، خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا میرود دیوار کج!
با اعلام رد صلاحیت فله ای بخش عمده نامزدهای انتخاباتی، فعلا موضوع شرکت جستن و یا تحریم کردن انتخاب 7 اسفند ماه به یک مسئله فرعی تبدیل شده است. در لحظه کنونی، نتیجه بحث در مورد اینکه مردم در روزهای نهایی کارزار انتخابات چگونه عکس العملی در برابر شعارها و جو سازی برای داغ شدن تنور انتخابات نشان خواهند داد، فعلا این نمی تواند فراتر از بیش از یک حدس و گمان باشد. تجربه نشان می دهد در حالیکه مردم از هر طرف شدیدا تحت فشار اند، حیطه فعالیت رسانه ها بسیار محدود است وعملا امکان تجمع فعالان سیاسی و مردم و بحث و گفتگوی آزاد در کارزار انتخاباتی غیر ممکن است، در این شرایط “حاکمیت”با ساختن تصویری انعطاف پذیر و اعتدال پذیر در روزهای نهایی توانسته است و می تواند حرکت بخش هایی از افکار عمومی را در جهت مورد نظر خود مدیریت نماید. در هفته های آتی باردیگرهمگی گردانندگان و بازیگران مجاز در انتخابات استصوابی، هر کدام بنوبه نقش های مناسبی را با هدف جلب مردم بسوی صندوق های رای ایفا خواهند نمود. همینطور در چند روز آینده رایزنی ها و بازبینی بین دولت و شورای نگهبان ، یعنی تقسیم قدرت و سهمیه ها از بالا بدون دخالت مردم در جریان است. چند روز پیش سخنگوی دولت گفت: “ما به عدالت شورای نگهبان امیدواریم”!
به نظر نگارنده، مسئله اصلی در حال حاضر تبیین و افشاء کردن آن دروغ بزرگی است که سیاستمداران و نظریه پردازان فرضیۀ امکان “اعتماد سازی با حاکمیت” هر روز با تحلیل های روشنفکرمابانه و دلسوزانه آنرا بخورد ما می دهند. بنا بر فرضیه پیش گفته، می توان از موضع “اعتدالگرایانه”، یعنی بدون برخورد مستقیم با زورگویی ها و قانون شکنی ها در راه اصلاحات و دگرگون ساختن ماهیت “حاکمیت” بجلو رفت. اما سخنان آیت الله خامنه ای در روز 30 دی ماه، عملا تابلوی ورود ممنوع بودن “اصلاح طلبی واقعی” به درون انتخابات را به همه نشان داد. رد صلاحیت گسترده نامزد های انتخاباتی مجلس بوسیله شورای نگهبان، یک شوک دردناک دیگری به نظریه پردازان و مروجین شعار “اعتماد سازی با حاکمیت” وارد کرد.
تنها دستاورد ملموس و عملی دولت آقای روحانی، یعنی گشایش در روابط دیپلماتیک با آمریکا و اجرا شدن برجام به منزله موفقیت آمیز بودن پردازش فرمول “اعتماد سازی با حاکمیت” تلقی می شود. اما روابط با آمریکا و غرب بهمراه برداشته شدن تحریم ها و از بازسازی روال معمول فروش نفت خام و کسب ارز یک ضرورت حیاتی برای کلیت نظام بود که به هر قیمتی می بایست انجام می شد. آیت الله خامنه ای و “حاکمیت” این بحران مهلک را بخوبی لمس کرده بودند و همگی تا هر جا که لازم بود نرمش قهرمانانه کردند، خط های قرمز ها را یکی بعد از دیگر به فراموشی سپردند و به دلواپسان در مجلس دستور دادند بدون دخالت سریعا برجام تصویب شود. به سخن دیگر، به فرجام رسیدن برجام یک امر ناگزیر برای جلوگیری از امکان فروپاشی کامل همه چیز بود، چون شاهرگ در خطر افتاده بود. آنهایی که امضاء شدن برجام و افزایش فروش نفت خام در ازای واردات بیشتر از غرب را به برکت اعتدالگرایی آنرا به منزله تغییری مهم در ماهیت “حاکمیت” عنوان می کنند – اینها شدیدا دچار ساده نگری اند و یا دانسته دروغ می گویند و یا برایشان منفعتی در کار است.
ادعای امکان ایجاد تغییرات بسوی آزادی بر اساس سیاست “اعتماد سازی با حاکمیت” از همان ابتدا دچار یک تناقض غیر قابل حلی بود که آنرا محتوم به شکست کرده است. زیرا “اعتماد سازی با حاکمیت” یعنی جلب کامل اعتماد از جانب شخص آیت الله خامنه ای و التزام بی چون و چرا به جایگاه ولایت فقیه بعنوان کانون اصلی قدرت مطلقه است. روشن است برای جلب نظر یک چنین رهبری که دارای قدرت مطلق است، فقط کرنش کامل در مقابل قدرت وی بدون هیچگونه اما و اگر قابل قبول می شود و کرنش کامل همان چیزی است که بخش هایی از اصلاح طلبان با تلاش فراوان به آن پرداخته اند. اما جواب نهایی ولی فقیه به امکان ورود دوباره تفکرات “اصلاح طلبی” به درون فعل وانفعالات سیاسی داخلی کشور یک “نه” قاطعانه بود. در روز 30 دی ماه آیت الله خامنه ای به روشنی اعلان کرد “حاکمیت” هیچگونه تعاملی با آزادی انتخابات ندارد و کوچکترین صدای اعتراضی از اردوگاه اعتداگرایان و اصلاح طلبان و بیرون نیامد – این یعنی همان “اعتماد سازی با حاکمیت”!
پایه اصلی فرضیه “اعتماد سازی با حاکمیت” از همان ابتدا بر این بنیاد بود که می توان آیت الله خامنه ای را از بخش “تندرو” حاکمیت دور کرده و بسوی “اعتدال گرایی” کشاند. از اینرو با تبلیغات وسیع، خط و مرز بین “اعتدال” و “تندرو” بصورت مصنوعی شدیدا پر رنگ شد. آنها دائما ما را بیاد دوران مخوف و وحشتناک هیولایی به نام احمدی نژاد می اندازند و از ما می خواهند هر روز بیشتر به منطق کوری بنام “انتخاب بین بد و بدتر” تن دهیم و در این کج راهه، برای گریز از لولو خورخوره ای بنام “تندروها” وارد کوچه تاریکی شویم، به نام “اعتماد سازی با حاکمیت” که بنا به خواست رهبری، شرکت حداکثری در انتخابات یکی از وظایف مردم است. نظریه پردازان شعار “اعتماد سازی با حاکمیت” دائما تلاش کرده اند که نقش و مواضع آیت الله خامنه در دوره احمدی نژاد به فراموشی سپرده شود. اما ولی فقیه در 30 دی به صراحت خط و مواضع خود را بیان نمود و معلوم شد که فرضیه “اعتماد سازی با حاکمیت” فاقد پشتوانه است و چیزی عوض نشده است : “بنده نگفتم کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بروند”. در تحلیل نهایی نه تنها موضوع اصلی کشاندن آیت الله خامنه ای به این یا آن سو نبوده است، بلکه ایشان و اطرافیان اش نشان دادند که آنها تعیین می کنند چه کسانی به کدام سو باید خم و راست شوند!
آندستۀ طرفداران اعتدالگرایی که شدیدا از ورشکسته شدن فرضیه “اعتماد سازی با حاکمیت” شوکه شده اند، حالا از وان گفت: م نامه های دهای دلسو”ریکا ان نمود و سخنرانی می کند معیار نیست کتب لیبرالیسم و دموکراسی است نیز ترویج می شود. ویت کنید ناچاری به این منطق معیوب روی آورده اند: هر چه “حاکمیت” حیطه انتخاب را محدودتر می کند – ما می باید بیشتر در انتخابات شرکت کنیم! در اینجا بدرستی می توان گفت: خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا میرود دیوار کج!
برای درک تبعات آلوده شدن در منجلابی به نام “اعتماد سازی با حاکمیت” و وضعیتی که این شعار ضد مردم سالاری برای بخشهایی از اصلاح طلبان پیش آورده است، نگاه کنید به سخنان روز پنجشنبه 8 بهمن محمد رضا عارف در 14مین کنگره حزب مردم سالاری: “ما سعی کردیم با حاکمیت اعتمادسازی کنیم چرا که احساس میشد بخشی از جریان اصلاحات با حاکمیت زاویه پیدا کرده است ولی ما خواستیم نشان دهیم که ما بخش اصلی انقلاب هستیم … مسئله بررسی صلاحیتها باید در درون حاکمیت نظام حل شود. مأیوس نیستیم!”
سیاست گذاران و نظریه پردازان طرفدار “جلب اعتماد حاکمیت” بر اساس تبعیت از منطق “انتخاب بین بد و بدتر”، لزوم شرکت کردن در انتخابات را دفاع از خیر در برابر شر، یعنی جلوگیری از ورود تندروها به مجلس تبلیغ می کنند. در این راه آنها بدنبال، پنهان کردن تناقض های فاحش در پایه های نظریشان در برابر مردم اند و می خواهند واکنش افکار عمومی و نیروهای سیاسی نسبت به شرایط کنونی را به موضوع “شرکت جستن یا تحریم کردن” انتخابات محدود نمایند.
در حال حاضر بحث “تحریم و یا شرکت” در انتخابات یک میدان بحث کاذبی است که بوسیله آیت الله خامنه ای و راهروان سیاست “جلب اعتماد حاکمیت” با هدف خنثی کردن امکان اعتراضات مردم و جلوگیری از همکاری نیروهای سیاسی راه اندازی شده است. در لحظه کنونی، آنان که دغدغه شان راه آزادی و ترقی است می باید در سطح جامعه ماهیت شعار”جلب اعتماد حاکمیت” را افشاء نموده و افکار عمومی را بسوی تحریم و خنثی کردن این شعار ضد مردم سالاری آگاه کنند.
یعقوب چاوشی