رد صلاحیت سید حسن خمینی در واقع شمشیر آخته جوخه های مرگ امنیتی در برابر مرجعیت است تا به آن ها بیاموزد پس از آیت الله خامنه ای، تنها، شخص مورد نظر است که باید جانشین او باشد و هنگام تعیین جانشین رهبری این اسلحه و زور است که در برابر مراجع سخن می گوید. ساده اندیشی است که تصور کنیم زمین زدن حرف مراجع یک قدرت نمایی سیاسی است. آن ها می توانند به راحتی ِ حذف حاج سید احمد خمینی، هر یک از مراجع را از دم تیغ بگذرانند.
موضوع به مراتب خشن تر از آن است که سید احمد خمینی فرزند سید حسن خمینی در اینستاگرامش نوشت. او نوشته است که فقهای شورای نگهبان از شهادت دها عالم و مرجع و فقیه نتوانستند به اجتهاد پدرش پی ببرند. حاکمیت سال هاست که از اصول گرایی به کلی عبور کرده است. رد صلاحیت سید حسن خمینی صرفا ریشخند و تمسخر مرجعیت نیست، بلکه عریان ساختن خشونت حاکمیت در برابر حوزه علمیه قم است. این، تفاوت حاکمیت پسا ۸۸ با حاکمیت پیشا ۸۸ است.
حاکمیتی که رادیکال ترین و خشن ترین لایه های قدرت در آن رو آمده اند و نوانجمن حجتیه ای ها در تمامی ساختارهای امنیتی ـ اقتصادی و سیاسی آن ریشه دوانده اند.
رد صلاحیت سید حسن خمینی در واقع شمشیر آخته جوخه های مرگ امنیتی در برابر مرجعیت است تا به آن ها بیاموزد پس از آیت الله خامنه ای، تنها، شخص مورد نظر است که باید جانشین او باشد و هنگام تعیین جانشین رهبری این اسلحه و زور است که در برابر مراجع سخن می گوید. ساده اندیشی است که تصور کنیم زمین زدن حرف مراجع یک قدرت نمایی سیاسی است. آن ها می توانند به راحتی ِ حذف حاج سید احمد خمینی، هر یک از مراجع را از دم تیغ بگذرانند.
آیت الله العظمی وحید خراسانی
آیت الله العظمی شبیری زنجانی
آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
آیت الله سید علی محقق داماد
آیت الله جوادی آملی
آیت الله العظمی محفوظی
آیت الله ابراهیم امینی
آیت الله سید جعفر کریمی
آیت الله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
آیت الله راستی کاشانی
لیست فوق، تنها بخشی از مراجع و علمای بزرگ جهان تشیع بودند که به اجتهاد نوه امام خمینی شهادت دادند. به این مجموعه می توان لیست شخصیت های بزرگ دیگری هم افزود.
لگد مال کردن شهادت رسمی مراجع، ماجرای حذف حاج سید احمد فرزند امام خمینی را به یاد می آورد. سید حسن خمینی بعد از ۸۸، آنگاه که عمادالدین باقی به جرم یک نقل قول از وی به دادگاه فراخوانده شده بود، صحت این نقل قول را تأیید کرد. او تأیید کرد که حجت الاسلام نیازی رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، در ملاقاتی به او اعلام کرده است که حاج سید احمد خمینی، فرزند امام خمینی به دست برخی از عناصر امنیتی به شهادت رسیده است.
آنچه که در این شرایط بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد، تنها ماندن هاشمی رفسنجانی در خبرگان آینده است. خبرگانی که به احتمال زیاد برای به قدرت رساندن شخصی خاص مأموریت خواهد یافت.
اگر تا آن روز بسیاری از مراجع نیز با گرد سرطان زا و سکته آور به شهادت نرسیده باشند، این شمشیر آخته حاکمیت خواهد بود که در برابر آن قرار خواهد گرفت تا عناصر وابسته و گماشته قدرت، دور از اعتراض مراجع درباره قدرت آینده تصمیم گیری کنند.
در دولت اصلاحات یکی از نزدیکان خاتمی هنگامی که در برابر اعتراض دانشجویان به عدم حضور رادیکال خاتمی در برابر حمله به کوی دانشگاه گفته بود نقشه آن ها وقوع یک کودتا، کشتار ده ها هزار نفر در خیابان های تهران بود، دانشجویان او را استهزاء کردند و به باد انتقاد گرفته بودند که مگر می شود؟ اما همان ها اندکی بعد در عصر ۸۸ دانستند که تا اطلاع ثانوی میزان خشونت و آدم کشی در این بخش از حاکمیت حدی ندارد.
عدم احراز آیت الله سید حسن خمینی اتفاق تازه ای نیست. حاکمیتی که می تواند میرحسین موسوی نخست وزیر محبوب امام و رزمندگان را به حبس دراندازد؛ به راحتی آب خوردن او را فتنه گر و منافق بخواند؛ پس به راحتی هم می تواند سخن مراجع را لگدمال کند. یا مجتهدین منتقد خود را به شهادت برساند. این درست همان حاکمیتی است که امام خمینی درباره آن ها میگفت:
اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین مى شوند از روى کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماى بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیارى از مهمات و مشکلات به واسطه تعیین شایسته ترین و متعهدترین شخصیتها براى رهبرى یا شوراى رهبرى پیش نخواهد آمد، یا با شایستگى رفع خواهد شد
تنها فساد ۳ هزار میلیارد تومانی احمدی نژاد که با نرخ دلار آن دوران تقریبا معادل ۳ میلیارد دلار بود؛ کافی بود که به دولت او عنوان فاسد ترین دولت تاریخ بشریت را بدهد. اما سه هزار میلیارد، تنها یکی از فسادهای دولت او بود. او فاسدترین دولت تاریخ کشور را شکل داد.
همین اندازه که رییس فاسدترین دولت تاریخ مورد حمایت رهبری واقع شد و اکنون در محافل رسمی در کنار دست او می نشیند و میرحسین موسوی توسط رهبری منافق و فتنه گر نامیده می شود و در حصر قرار می گیرد؛ خود می تواند نشان دهنده فاصله عمیق میان رهبری امام خمینی و آیت الله خامنه ای باشد. رهبری که همیشه در اختلافات میان آیت الله خامنه ای و میرحسین موسوی جانب نخست وزیر را گرفت.
ما در فصل خمینی زدایی عریان حاکمیت قرار گرفته ایم. این عصر هر لحظه می تواند به خشونتی سخت کشیده شود. امام خمینی می گفت:
و وصیت این جانب به رهبر و شوراى رهبرى در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهورى اسلامى و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آینده، آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند که رهبرى فى نفسه براى آنان تحفه اى است و مقام والایى، بلکه وظیفه سنگین و خطرناکى است که لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد، ننگ ابدى در این دنیا و آتش غضب خداى قهار در جهان دیگر در پى دارد.
از خداوند منان هادى با تضرع و ابتهال مى خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روى سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطر قدرى خفیف تر براى رؤساى جمهور حال و آینده و دولتها و دستاندرکاران، به حسب درجات در مسئولیت ها نیز هست که باید خداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند. خداوند متعال راهگشاى آنان باشد.
با این حال توصیه های امام خمینی نادیده گرفته می شود. همچنان که پس از ۸۸ توصیه های استادان و بزرگان اخلاق و عرفان همچون آیت الله امجد و آیت الله مجتبی تهرانی و آیت الله حاج شیخ حسین انصاریان و … نادیده گرفته شد.
و بدین سان، امروز به نظر می رسد کشور به سمتی می رود که حتی جایگاه مراجع را به جایگاهی کمتر از آنچه که در زمان رژیم دیکتاتوری پهلوی بود تنزل دهد.
محمد ایران نژاد – کلمه