استانهای خراسان جنوبی، سیستانوبلوچستان، یزد، اصفهان، هرمزگان و سمنان نیز با فاصله کمی از استان کرمان، با سرعت بهسوی نابودی منابع آب زیرزمینی و سطحی رفته و کوچ جمعیت از این استانها به حاشیه کلانشهرها آغاز شده که تاکنون هزاران روستای خالی از سکنه در کشور بر جا گذاشته است. بحران آب و منابع طبیعی به استانهای کویری خلاصه نشده و گریبان همه استانهای کشور، حتی استان مازندران و گلستان را نیز گرفته است,٨٠٠ تالاب مازندران بهدلیل برداشت بیرویه برای کشت برنج در معرض خشکشدن هستند. برداشتهای بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی و تعداد بسیار پمپهای آب برای برداشت آب از تالابهای «عباسآباد» و «لپو زاغمرز»، خشکی کامل این دو تالاب را سبب شده است. برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی در شمال کشور بسیار فاجعهبارتر از سایر نقاط است. چراکه این برداشتها موجب شده که آبهای ذخیره دوهزارساله نیز مصرف و با خالیشدن سفرههای زیرزمینی، آب شور دریاچه کاسپین به این سفرهها پیشروی کرده و موجب شورشدن خاک زمینهای کشاورزی شده است.
در هرم مازلو پایینترین نیازهای انسان و در قاعده آن یعنی پیش از رفاه و اشتغال و آموزش که بهعنوان نیازهای اولیه قرار گرفتهاند، نیاز به خوراک و پوشاک واقع شده است. تأمین این نیازها وابستگی مستقیمی به منابع طبیعی دارند. با بهخطرافتادن منابع طبیعی هر کشور، تغذیه بخشی از جمعیت آن با مشکل مواجه میشود. همانطور که میدانیم وضعیت منابع آبی و طبیعی کشور به مرز خطر و در برخی مناطق به حالت بحرانی رسیده است. درحالحاضر آب آشامیدنی پنج هزار روستا با تانکر تأمین میشود، برداشت آب از اغلب دشتهای کشور ممنوعه اعلام شده و بهدلیل برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی، نابودی این منابع آغاز شده است.
استان کرمان با نابودی بازگشتناپذیر منابع آبی، نخستین قربانی مصرف بیرویه آب در ایران است؛ بهطوریکه رئیس انجمن پسته ایران از آغاز کشت پسته در سایر استانها برای حفظ بازار بینالمللی این محصول، با نابودی باغهای پسته کرمان خبر داده است.
استانهای خراسان جنوبی، سیستانوبلوچستان، یزد، اصفهان، هرمزگان و سمنان نیز با فاصله کمی از استان کرمان، با سرعت بهسوی نابودی منابع آب زیرزمینی و سطحی رفته و کوچ جمعیت از این استانها به حاشیه کلانشهرها آغاز شده که تاکنون هزاران روستای خالی از سکنه در کشور بر جا گذاشته است. بحران آب و منابع طبیعی به استانهای کویری خلاصه نشده و گریبان همه استانهای کشور، حتی استان مازندران و گلستان را نیز گرفته است,٨٠٠ تالاب مازندران بهدلیل برداشت بیرویه برای کشت برنج در معرض خشکشدن هستند. برداشتهای بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی و تعداد بسیار پمپهای آب برای برداشت آب از تالابهای «عباسآباد» و «لپو زاغمرز»، خشکی کامل این دو تالاب را سبب شده است. برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی در شمال کشور بسیار فاجعهبارتر از سایر نقاط است. چراکه این برداشتها موجب شده که آبهای ذخیره دوهزارساله نیز مصرف و با خالیشدن سفرههای زیرزمینی، آب شور دریاچه کاسپین به این سفرهها پیشروی کرده و موجب شورشدن خاک زمینهای کشاورزی شده است.
رئیس جدید سازمان محیط زیست در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود اعلام کرد که تا ١۵ سال آینده آبی باقی نخواهد ماند. با توجه به گزارشهای سازمانهای تحقیقاتی بینالمللی و همچنین گزارشهای مختلف گروههای پژوهشی، سازمانهای دولتی و مردمنهاد داخلی از وضعیت منابع طبیعی، آبهای زیرزمینی و سطحی، کاهش چند متری سطح سفرههای زیرزمینی و فرونشست صدها دشت کشور، تأمین آب و غذا و اشتغال و حفظ محیط زیست و توسعه پایدار درحالحاضر با جمعیت فعلی چالش بزرگی برای کشور محسوب میشود. طبق آمار بهدستآمده هفت استان کشور دچار کمبود آب هستند و همه ٢۴ استان باقیمانده نیز از تنش آبی شدید و متوسط رنج میبرند؛ این یعنی حتی استانهای شمالی نیز دچار تنش آبی هستند.
سرانه آب شیرین در جهان هفتهزارو ۶٠٠ مترمکعب برای هر نفر است. این در حالی است که سال ١٣۴٠ در ایران با جمعیت حدود ٢٢ میلیون نفر، سرانه آب به ازای هر نفر پنجهزارو ۶٠٠ مترمکعب و در سال ٩۵، برای هر نفر ایرانی هزارو ۴٠٠ مترمکعب بوده است. اگر منابع تجدیدشونده آب در ایران در بهترین حالت (که محال است ثابت بماند) و نرخ رشد جمعیت نیز بدون تلاش برای بالابردن آن ثابت باشد، در سال ٢٠٣٠ میلادی سرانه آب شیرین در کشور ایران با جمعیت حدود ١٠٠ میلیون نفر به هزار مترمکعب به ازای هر نفر خواهد رسید. براساس استاندارد جهانی، هرگاه در منطقهای سرانه آب شیرین به کمتر از دوهزار مترمکعب برای هر نفر برسد، آن منطقه دچار تنش آبی است و این به آن معنا است که کشور ما هم اکنون در تنش متوسط و در سال ٢٠٣٠ بدون تلاش برای افزایش جمعیت دچار بحران آب خواهد شد. از نتایج سوءمدیریت دولتهای گذشته اگر بگذریم، با هر یک درصد افزایش جمعیت ۵٢/٠ درصد از رشد اقتصادی کشور کاهش مییابد.
این نبود بهرهوری تنها در محصول برنج نیست و محصولات آبخواه دیگری نیز در حال اتلاف منابع ارزشمند کشور هستند. متوسط مصرف آب کشاورزی جهان ٧٠ درصد و در ایران ٩٢ درصد از کل آب مصرفی است. این برداشتهای بیرویه برای تولید محصولاتی مانند هندوانه موجب نشست اغلب دشتها و حتی خسارت به آثار باستانی کشور شده است. تختجمشید یکی از قربانیان کشاورزی سنتی و تاراج منابع زیرزمینی است.
پربیراه نیست اگر بگوییم هیچکدام از دولتهای مستقر در نیم قرن گذشته، چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، کارنامه قابل دفاعی در زمینه بحران منابع آب و بهطورکلی منابع طبیعی ندارند اما بهنظر میرسد با وجود چنین ابعاد مهم و استراتژیکی در کشور که پیامدهای آن را از حمله داعش به عراق و سوریه وخیمتر دانستهاند، برخی از دولتهای اخیر از جمله دولت دهم و یازدهم، البته با توجه به اسناد بالادستی، با اتخاذ سیاستهای نادرست، بنزین بر آتش این بحران هولناک ریختند.
منبع: شرق