با توجه به تقارن گرامیداشت «روز معلم» و ایام تبلیغات انتخاباتی شایسته است که فرهنگیان به طرقی بهره برداری و موج سواری نامزدهای انتخابات از مطالبات فرهنگیان را منع نموده و در مقابل، هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را به ارائه برنامه های عملیاتی در حوزه آموزش و بالاخص تحقق مطالبات معلمان تشویق نمایند.
ارتباط معلمان و انتخابات موضوعی است که می تواند از چند جهت مورد بررسی قرار گیرد؛ نخست اینکه معلمان به عنوان شهروند و البته با توجه به شاخص هایی از قبیل میزان تحصیلات و سواد رسانه ای و نهایتاُ جمعیت زیاد این قشر به نسبت سایر اقشار و اصناف، توان بالایی در تاثیر گذاری بر نتایج انتخابات را دارا هستند. دوم اینکه معلمان از دیرباز به عنوان عوامل اجرایی از مسئولان صندوق تا نمایندگان هیأت نظارت در برگزاری انتخابات نقش فعال داشته اند. ضمن اینکه ویژگی های خاص این قشر همچون تعهد و جلب اعتماد عمومی از عمده دلایلی است که در شمارش آراء کمترین مشکلات را در انتخابات داریم. سوم اینکه معلمان به عنوان قشری فرهیخته و دارای مرجعیت سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی در بین عموم مردم و دارای ارتباطات گسترده با طبقات مختلف جامعه، امکان تاثیرگذاری بر سبد رای نامزدهای انتخابات را دارند. با توجه به مسائل طرح شده انتظار می رود معلمان در هر سه نقش رای دهنده، مجری انتخابات و اعضای ستاد های تبلیغاتی، امکان سود بردن از نتایج انتخابات را نیز دارا باشند. البته مراد از این مساله تائید سیاسی کاری عده ای از مدیران نظام آموزشی در جهت کسب و بهره برداری از رانت های مدیریتی نیست. اما در قالب فعالیتی جمعی و در کسوت جامعه فرهنگیان، این امر نه تنها وجهه منفی دربر ندارد بلکه می تواند شیوه ای موثر در جهت نیل به اهداف و خواسته های به حق فرهنگیان باشد؛هرچند تا کنون عملکرد موفقیت آمیزی در این حیطه ارائه نگردیده است. البته در برهه هایی از زمان تلاش هایی در این جهت صورت گرفته است اما بنا به دلایلی نتیجه دلخواه بدست نیامده است. از جمله در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ که کانون های صنفی معلمان در اقدامی هوشمندانه با دو تن از نامزدهای ریاست جمهوری میثاق نامه ای در جهت تامین و دفاع از مطالبات صنفی فرهنگیان امضاء نمودند؛ با اینحال نتایج انتخابات بر خلاف انتظار رقم خورد و دستاورد مورد انتظار محقق نگردید.
همچنین در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۹۲ جمعی از تشکل های فرهنگیان میثاق نامه مشابهی در جهت پیگری و دفاع از مطالبات فرهنگیان را با نامزدهایی که خود جزو قشر فرهنگی بودند، امضا نمودند. این تجربه اگر چه در مراحل نخست موفقیت آمیز می نمود و تمامی نامزدهای مدنظر با موفقیت در انتخابات شهر تهران به مجلس راه یافتند؛با اینحال نمایندگان مذکور از جمله خانم ها اولاد قباد، سعیدی و حجت الاسلام شیخی چنانکه باید عملکرد قابل دفاعی از خویش در زمینه مسائل صنفی معلمان بروز ندادند. ضمن اینکه از میان نمایندگان مذکور برخی با ورود به تشکل های غیرفرهنگی همچون کارگزاران، فاصله خود را با تشکل های فرهنگیان بیش از پیش افزایش دادند. بنظر می رسد نامزدهایی که به نوعی پیش از انتخابات سعی در جلب نظر و آرای فرهنگیان می کنند، بدون بررسی همه جوانب و صرفا با دید کلی به این حوزه ورود پیدا می کنند. از این رو و پس از انتخابات در مواجهه با انبوه مشکلات دشوار فرهنگیان و آسیب های کلان نظام آموزشی، از پیگیری وعده ها و شعارهای خود عقب نشینی می کنند.
با این پیش فرض لازم است که گروه ها و تشکل ها و فعالان فرهنگی که قصد ورود فعالانه به این حوزه را دارند، در نخستین قدم به بررسی و تحلیل آسیب ها و راهکارهای ممکن پرداخته و از طرح کلی خواسته های شعارگونه احتراز نمایند. چرا که طرح کلیات به خودی خود راه را بر پیگیری دقیق میزان تحقق اهداف و انتظارات سد کرده و در عوض طفره رفتن از وعده ها را تسهیل می نماید. از همین رو همسویی گروهها و تشکل های فرهنگیان و تشکیل کارگروه هایی جهت بررسی، تحلیل و اولویت بندی مطالبات فرهنگیان از ضرورت های غیرقابل انکار در فضای انتخاباتی است. البته در این زمینه می بایست به واقعیات موجود و حوزه امکانات نامزدهای انتخابات هر یک از نهادها نیز توجه نمود.
در هفته های پیش رو با توجه به تقارن گرامیداشت «روز معلم» و ایام تبلیغات انتخاباتی شایسته است که فرهنگیان به طرقی بهره برداری و موج سواری نامزدهای انتخابات از مطالبات فرهنگیان را منع نموده و در مقابل، هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را به ارائه برنامه های عملیاتی در حوزه آموزش و بالاخص تحقق مطالبات معلمان تشویق نمایند. بدیهی است که این امر در ستادهای فرهنگیان کاندیداها میسر نخواهد شد؛ چرا که ستادهای انتخاباتی اساسأ کارکرد تبلیغاتی دارند و در زمینه طرح و پیگیری مطالبات صنفی از کمترین اثربخشی برخوردارند. لذا نیاز به ورود و نقش آفرینی جریانات و گروههایی در خارج از ستادهای تبلیغاتی وجود دارد. بدین طریق از سویی می توان از قابلیت و ضمانت اجرایی هریک از برنامه ها اطلاع حاصل نمود و از سوی دیگر سنجه هایی جهت ارزیابی و مقایسه و قضاوت عملکرد دولت ها در سالهای پیش رو بدست می آید. انجام این امور جزئی از وظایف معمول احزاب و اتحادیه های فراگیر و قدرتمند در زمینه برگزاری انتخابات است. اما متاسفانه عدم حضور احزاب فراگیر و با نفوذ در کشورمان، این وظیفه خطیر و حساس را بر گرده اقشار مختلف و علی الخصوص قشر فرهیخته فرهنگیان تفویض می نماید. بی شک در فقدان چنین رویه های عقلانی برای پیگیری تحقق مطالبات، تغییر دولت ها دستاوردی برای فرهنگیان به عنوان یکی از موثرترین اقشار در برگزاری انتخابات نخواهد داشت.
به نقل از سایت معلم ایرانی ، 4 اردیبهشت ماه 1396