
رئیس خانهٔ پرستار کرمانشاه: فاجعه فقط در بازداشت نیست؛ فاجعه آنجاست که از مدیر بیمارستان گرفته تا مسئولان بالادستی دانشگاه، معاونت پرستاری وزارت بهداشت، و حتی رئیس سازمان نظام پرستاری همه سکوت کردهاند. مطلقاً هیچکس حتی یک جمله برای دفاع از پرستار نگفته است.
سهشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
در خبرها بود که در بیمارستان مدنی کرج، یک متهم حین تغییر شیفت پرستاران فرار کرده است. در پی این فرار، پلیس نیروی انتظامی عدهای از کارکنان این مرکز درمانی، از جمله دو پرستار و دو کمک بهیار را برای بررسی موضوع احضار کرد.
در واکنش به این موضوع، رئیس خانهٔ پرستار ایران (واحد کرمانشاه) در کانال تلگرامی «خانهٔ پرستار ایران» متنی منتشر کرد که در ادامه میخوانید.
در اقدامی بیسابقه و شرمآور، سه پرستار دلسوز و یک بیمار از بیمارستان شهید مدنی کرج، بهدلیل فرار یک زندانی از بخش، بدون دلیل و مدرک معتبر، سه شبانهروز بازداشت میشوند، آنهم با تهدید، تحقیر، و فشارهای روانی. اما فاجعه فقط در بازداشت نیست؛ فاجعه آنجاست که از مدیر بیمارستان گرفته تا مسئولان بالادستی دانشگاه، معاونت پرستاری وزارت بهداشت، و حتی رئیس سازمان نظام پرستاری همه سکوت کردهاند. مطلقاً هیچکس حتی یک جمله برای دفاع از پرستار نگفته است.
مدیر بیمارستان، که باید در خط مقدم حمایت از نیروهایش باشد، کجاست؟ چطور ممکن است چنین ظلمی به پرسنلش روا شود و حتی یک موضعگیری خشک و خالی نکند؟ مگر کرامت و امنیت روانی پرستار جزو مسئولیتهای مستقیم مدیریت نیست؟ یا فقط در جلسات و عکسهای اداری حامی و مدیر است و در میدان عمل محو و ناپیدا؟
مسئولان دانشگاه علوم پزشکی چطور؟ آیا پرستار بخشی از ساختار آن دانشگاه نیست؟ چرا هیچ حمایتی از او صورت نگرفته؟ چرا وقتی پای تهدید و برخورد با نیروی مظلوم در میان است، همه فقط نگاه میکنند و توجیه میتراشند؟
معاونت پرستاری وزارت بهداشت و شخص آقای نجاتیان هم در این ماجرا سکوت کردهاند، همان نهادی که باید سنگ صبور پرستار باشد حالا ترجیح داده چشم بر واقعیت ببندد و کلامی نگویند.
و بدتر از همه، رئیس سازمان نظام پرستاری. سازمانی که فلسفهٔ وجودیاش دفاع از حقوق صنفی پرستار است، حالا حتی در برابر تحقیر، تهدید، و بازداشت ناحق چند پرستار یک موضعگیری ساده هم نمیکند. اگر این وظیفهٔ نظام پرستاری نیست، پس دقیقاً چهکار میکنید؟
پرستار این سرزمین وظیفهاش را بلد است؛ شب و روز جان میگذارد، در کمبود شدید نیرو، بیمار را تنها نمیگذارد. اما همین که لب به مطالبهٔ حق و عدالت باز میکند، با او برخورد چکشی میشود. در این کشور مطالبهگری هنوز هم هزینه دارد، حتی اگر از دهان پرستاری بیرون بیاید که جانش را کف دست گرفته.
نیرویی که حقوقش بهموقع پرداخت نمیشود، امنیت شغلی ندارد، و تحت فشار فرسایندهٔ روانی و جسمی کار میکند، حالا باید بهخاطر یک خلأ مدیریتی قربانی شود و هیچکس هم پشتش نایستد؟
این سکوتها تصادفی نیستند؛ نشانهای از بیعدالتی سیستماتیکاند. و سکوت هر یک از این مدیران و مسئولان نهفقط بیاعتنایی ساده، بلکه شراکت در ظلم به پرستار است.
اگر امروز هیچکس برای دفاع از پرستار قدم برندارد، فردا حق ندارد از ایثارش دم بزند. شما که از مسئولیت فرار کردید، دیگر نپرسید چرا پرستار دلسرد شده و چرا مهاجرت میکند.
داوود خسروی
رئیس خانه پرستار کرمانشاه
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴