
نویسنده: اد سیمون(۱) ۲۴ مارس ۲۰۲۵ (۴ فروردین ۱۴۰۴)
مترجم: مینا آگاه – اختصاصی اندیشۀ نو
فیلیپو توماسو مارینتی عاشق خودروها بود، بهویژه خودرو اسپرت چهار سیلندر فیات خودش. برای او، خودرو نماد نوآوری، سرزندگی، و حتی خشونت، و بیش از هر چیز نشانهٔ آینده محسوب میشد.
مارینتی، شاعر، نمایشنامهنویس، و بیانیهنویس ایتالیایی، استبدادگرا بود؛ از برابریطلبی و دموکراسی متنفر بود. با این حال، بههیچوجه محافظهکار بهمعنای سنّتی کلمه نبود، زیرا که او و دیگر اعضای جنبش هنری فوتوریسم که او بنیان گذاشت چیز چندانی برای حفظ کردن نداشتند.
در بیانیهٔ فوتوریسم (۱۹۰۹) نوشت:
«موزهها، کتابخانهها، و آکادمیها را ویران خواهیم کرد.»
مارینتی، که پیشدرآمدی بر فاشیسم- ایدئولوژیای که بهزودی اروپا را درمینوردید- ارائه داد، بر بنیتو موسولینی (دیکتاتور فاشیست ایتالیایی) تأثیر گذاشت. و فاشیسم به آن وعدهٔ شومِ ویرانی موزهها، کتابخانهها، و مراکز علمی جامهٔ عمل پوشاند.
تسلط مارینتی بر موسولینی شباهتهای چشمگیری با وضع امروز آمریکا دارد، بهویژه با ظهور جنبش «روشنگری تاریک» و سرپرست پُرحرف آن کورتیس یاروین، مهندس نرمافزار و وبلاگنویس.
جنبش روشنگری تاریک و یاروین، که فیلسوفان آکادمیک تا حد زیادی آن را نادیده گرفتهاند، در سالهای اخیر محبوبیت و نفوذی در میان مدیران فناوری پیدا کردهاند. یاروین، که تحصیلاتش در رشتهٔ مهندسی نرمافزار است، به نوعی فیلسوف رسمی برای رهبران فناوری مانند پیتر تیل (مؤسس پیپل) و مارک آندریسین (مؤسس موزاییک) تبدیل شده است.
درست مانند فوتوریستها، یاروین نیز از جایگزینی دموکراسی با دولت تکنو-فئودال دفاع میکند؛ دولتی که مانند شرکت اداره شود و رئیسجمهور بهعنوان «مدیرعامل» آن عمل کند. این سیستم جدید نخبهگرا است. او در سال ۲۰۰۸ نوشت: «انسانها در ساختارهای سلطه-تابعیت جای میگیرند.» یاروین نیز اقتدارگرا است: او در سال ۲۰۱۲ گفت: «اگر آمریکاییها میخواهند دولتشان را تغییر دهند، باید از هراس از دیکتاتورها عبور کنند.»
سایههایی از فلسفهٔ یاروین را میتوان در مقالهٔ تیل در سال ۲۰۰۹ برای مؤسسه کیتو دید، جایی که او نوشت: «من دیگر باور ندارم که آزادی و دموکراسی سازگارند.» علاوه بر این، تیل از طریق شرکت سرمایهگذاریاش فاندِرز فاند از اولین سرمایهگذاران استارتاپ یاروین به نام اوربیت بود.
در مورد نظرات جنجالی یاروین و اینکه آیا تیل نیز چنین دیدگاههایی دارد یا نه، یاروین گفته است که حامی او «کاملاً روشنبین» است، زیرا که خودش «مربی تیل بوده است.» علاوه بر این، مارک آندریسین در مصاحبهٔ اخیرش با مؤسسه هوور از یاروین نقلقول کرد و او را «دوست» نامید.
نکتهٔ هشداردهندهتر اینجاست که نفوذ گستردهٔ یاروین بر مدیران فناوری اکنون به واشنگتن نیز رسیده است. نشانههای این نفوذ در همهجا دیده میشود:
۱. حضور در محافل قدرت
○ یاروین در ژانویه ۲۰۲۵ مهمان افتخاری «جشن تاجگذاری» ترامپ بود.
○ جی.دی. ونس (معاون رئیسجمهور و مورد حمایت پیتر تیل) در ژوئیه ۲۰۲۴ در یک پادکست، با تحسین از تأثیر یاروین بر اندیشههایش سخن گفت.
۲. نفوذ در کاخ سفید
○ اگرچه نقش مارک آندریسن در دولت ترامپ رسمی نیست، واشنگتن پست در ژانویه ۲۰۲۵ گزارش داد که او «پنهانی در حال شناسایی و جذب کاندیداها برای مقامهای کلیدی دولت ترامپ است.»
۳. همسویی غیرمستقیم ایلان ماسک
○ ماسک در ۲۰۲۰ به وال استریت ژورنال گفت: «دولت در واقع بزرگترین شرکت است.»
○ در سال ۲۰۲۵، او از موقعیتش بهعنوان مشاور غیررسمی دولت ترامپ و همکاری با «وزارت بهرهوری دولت» (DOGE) برای عملیاتی کردن چیزی استفاده میکند که یاروین آن را «راهاندازی مجدد سخت حکومت» مینامد.
پیامدهای هشداردهنده:
این تحولات نشان میدهد چگونه ایدههای یاروین دربارهٔ:
● حکومت به سبک شرکتی
● حذف دموکراسی
● ایجاد ساختارهای تکنو-فئودال
بهتدریج در حال تبدیل شدن به سیاستهای عملی در آمریکا است. همانطور که فوتوریستهای ایتالیا راه را برای فاشیسم هموار کردند، امروزه نیز «روشنگری تاریک» ممکن است در حال شکلدهی به آیندهای اقتدارگرا در آمریکا باشد.
با این حساب، شایسته است که با کرتیس یاروین و دیگر چهرههای شاخص این فلسفهٔ راست افراطی بیشتر آشنا شویم. درک انگیزههای آنها برای فهم آنچه اکنون در معرض خطر است- و اینکه چگونه تاریخ ممکن است تکرار شود- ضروری است.
بسیاری از جذابیتهای این ایدئولوژی برای صاحبان قدرت را میتوان صرفاً از تحلیل نام این جنبش دریافت. «روشنگری تاریک» از دگرگونی نظم لیبرالی حکایت دارد؛ نظمی که نزدیک به سه قرن است آرمانهای دموکراتیک را تعریف میکند. در حالی که عصر روشنگری نویددهندهٔ آزادی، رهایی، برابری، و همبستگی بود، «روشنگری تاریک» بندگی، سلسلهمراتب، اسارت، و بیرحمی را عرضه میکند.
این جنبش اغلب با فیلسوف بریتانیایی نیک لَند شناخته میشود. لند بنیانگذار «واحد پژوهش فرهنگ سایبرنتیک» در دانشگاه وارویک بریتانیا بود، تا اینکه در سال ۱۹۹۵ بهدلیل رفتارهای بیش از پیش غیرعادیاش از دانشگاه اخراج شد. لند فعالانه ضد دموکراسی و خواهان نظامی است که در آن «مردان بزرگ»ـ با هدایت الگوریتمها و هوش مصنوعی- سکان دولت را در دست داشته باشند. این چشماندازی آشکارا نیهیلیستی است- لند در سال ۱۹۹۴ نوشت: «هیچچیز انسانی از آیندهٔ نزدیک جان سالم به در نمیبرد»- ایدئولوژیای است که اتوپیانیسم تکنولوژیک را با نوعی انسانستیزی عمیق پیوند میدهد؛ گونهای است از آنچه جفری هرف تاریخدان «مدرنیسم استبدادی» توصیف میکند، اما شاید بتوان آن را «اقتدارگرایی سایبرنتیک» یا «فاشیسم فناورانه» نیز نامید.
این ما را به کرتیس یاروین میرساند. او که وبلاگنویسی جدلی است سالها با نام طنزآمیز «منکیوس مولدباگ» (Mencius Moldbug) مینوشت و در آن از شکل خاص خودش از اقتدارگرایی فناورانه در مخالفت با دموکراسی دفاع میکرد. یاروین نیز مانند مارینتی از نمادهای فرهنگ آمریکایی که آنها را در تضاد با «روشنگری تاریک» میبیند ابراز انزجار میکند؛ از رأیگیری آزاد تا پژوهش آزاد، از رسانههای پرجنبوجوش تا دانشگاه آزاد.
یاروین در سال ۲۰۲۱ (هرچند با شاعرانگی بسیار کمتر از فوتوریستها) نوشت:
«از آنجا که دانشگاه قلب رژیم کهنه است، برای موفقیت هرگونه تغییر رژیم، حذف فیزیکی و اقتصادی همهٔ دانشگاههای معتبر کاملاً ضروری است.»
یاروین از چیزی با تحقیر سخن میگوید که آن را «کلیسا» (The Cathedral) مینامد- شبکهای از نهادهای آموزشی، رسانهای، و غیرانتفاعی که بهگمان او لحن گفتوگوهای عمومی را تعیین میکند، اما در عین حال آزادی مدیران اجرایی را برای انجام هر آنچه میخواهند محدود میسازد. بهجای این ساختار، او در سال ۲۰۰۷ نوشت که آرمانش این است که:
«دولت صرفاً شرکت املاک و مستغلات در مقیاسی بسیار وسیع باشد.»
یاروین با استفاده از ترکیبی از استعارههای گوناگون، از چیزی به نام «انقلاب پروانهای» دفاع میکند- «شروعی با قدرت کامل» برای دولت ایالات متحده که از طریق «واگذاری حاکمیت مطلق به یک سازمان واحد» محقق میشود. او این را نوعی کودتای درونساختاری تصور میکند که هدفش خصوصیسازی دولت و جایگزین کردن دموکراسی با اقتدار کامل اجرایی است.
دو سال پیش، یاروین برنامهٔ استراتژیکش را با سرواژهٔ «RAGE» (به معنای خشم) ارائه کرد که مخفف عبارت «بازنشسته کردن همهٔ کارکنان دولت» (Retire All Government Employees) است. او میگوید که دولت فرضی ترامپ در آینده باید همهٔ کارکنان غیرسیاسی فدرال را اخراج کند و آنها را با وفاداران به دولت جایگزین کند.
طبق گفتههای یاروین، خزانهٔ دولت نیز باید توقیف و منابع آن به سمت اهداف مورد نظر دولت جدید هدایت شود. اگر دادگاهها در برابر فرمانهای خلاف قانون اساسی ایستادگی کنند، باید این احکام را نادیده گرفت.
در ادامه، مطبوعات آزاد و دانشگاهها نیز باید محدود شوند؛ یاروین میگوید این کار باید حداکثر تا آوریل پس از مراسم تحلیف انجام شود.
بخش زیادی از آنچه اکنون مشاهده میشود و شباهتهای فراوانی با اقدامات دولت ترامپ و گروه DOGE (احتمالاً اشارهای استعاری به ساختار اجرایی یا حلقهٔ نزدیک به ترامپ) دارد شاید اتفاقی نباشد. تا کنون حدود سیهزار کارمند فدرال- در نهادهای گوناگون مانند سازمان غذا و دارو (FDA)، خدمات پارکهای ملی، و سازمان هوانوردی فدرال (FAA)- بهنام کارآمدی دولت اخراج شدهاند.
تفکر یاروین در سال ۲۰۰۹ که میگفت «تعریف حاکم این است که بالاتر از قانون است» بازتابی است از توییت ترامپ در فوریه که نوشت: «کسی که کشورش را نجات دهد، هیچ قانونی را نقض نکرده است.»
ادعای یاروین که گفته بود «هیچ برند یا ساختمانی نمیتواند بقا یابد» کاملاً با روحیهٔ مشهور صنعت فناوری، یعنی «سریع حرکت کن و همهچیز را بشکن»، هماهنگ است. اما آنچه اکنون به نظر میرسد در حال تحقق است نشانههایی از «سلطنتطلبی» است که یاروین مشتاق آن است. در تاریخ ۱۹ فوریه، ترامپ تصویری دستکاریشده از خودش با تاج پادشاهی را در شبکهٔ Truth Social منتشر کرد که در پایین آن نوشته شده بود: «زنده باد پادشاه!»
همانطور که اغلب در مورد ترامپ رخ میدهد، تحلیلگران گرایش دارند اظهارات او را جدی یا با نیت واقعی تلقی نکنند. چنین بیاعتناییهایی زمانی در برابر فوتوریستها و حتی فاشیستهای موسولینی، زمانی که در حال قدرتگیری بودند، نیز وجود داشت.