برگردان: مینا آگاه – اختصاصی اندیشۀ نو
تقریبا هفت ماه از جنگ در اوکراین می گذرد. و جهان بر آن متمرکز است. ذهن ما همچنان مشغول همان مسائل است: جهش قیمت سوخت، افزایش کمبود مواد غذایی، خالی شدن ذخایر گاز و تمام آن ها عواقب کوتاه مدت جنگ است. به نظر نمی رسد که نگاه به مسائل از تصویر بزرگ برای شما اهمیتی داشته باشد. پیامدهای بلند مدتی که ممکن است روند تصمیم گیری های جهانی را طوری تغییر دهد که بتواند بر قوانین راهبری جهان تاثیر بگذارد. به دو بیانیه ی وزیر خزانه داری آمریکا یا همان رئیس مالی آمریکا اشاره می کنم. در ماه آوریل وی بیانیه ای آنلاین صادرکرد و درخواست کرد که کشورهای همفکر از سیاست “یارسپاری” پیروی کنند تا از زنجیره تامین خود در مقابل تهدیدها محافظت نمایند. در ماه ژوئیه وی بر روی این استراتژی تاکید دوباره ای کرد. این دفعه او از متحدین مورد اعتماد آمریکا خواست که در جهت “یارسپاری” سرمایه گذاری کنند. و از زنجیره ی تامین خود محافظت کنند.
او درباره ی چه چیزی صحبت می کند؟ “یارسپاری” چیست؟ معنی این اصطلاح آن است که تجارت “برون مرزی” را به کشورهایی بسپارید که دوستان شما محسوب می شوند. این یک استراتژی تجاری آزمون شده است. اول شما کسب و کار خود را از کشورهای متخاصم به کشورهای دوست جابجا می کنید. و بعد می توانید دایره ی محدودی از شرکای معتمد پیدا کنید و با آن ها کار کنید. منظور آمریکایی ها از کلمه “یارسپاری” چنین است. سوال این است که چرا آن ها می خواهند این کار را بکنند؟ این کار چه منافعی برای آن ها دارد؟ برای متحدان آن ها چه منافعی دارد؟ و این کار چگونه می تواند دنیای ما را تغییر دهد؟
آمریکا می خواهد سرمایه گذاری های خود را در شکل در”یارسپاری” انجام دهد. آمریکا می خواهد فقط با دوستان خود کار کند. آمریکا فقط با کشورها و یا حکومت هایی که متحد آن هستند، کار می کند. چرا می خواهد این کار را بکند؟ برای اینکه زنجیره ی تامین خود را امن کند؛ تا خطر اقتصادی خود را پایین بیاورد؛ دسترسی به بازار خود را گسترش دهد و به مقابله با روسیه و چین بپردازد.
شما شاهد حوادث متلاطم طی سه سال اخیر مانند جنگ تجاری دونالد ترامپ با چین، اسلحه سازی روسیه از مواد غذایی، تهدید چین به حمله به تایوان. پاندمیک کند شدن رشد اقتصاد را تحمیل کرد. تمام این ها اقتصاد جهان را مختل و شغل های برون مرزی را تهدید کرد و نشان داد چگونه یک مصیبت غیرمنتظره در یک قسمت از جهان می تواند قفسه های سوپرمارکت را در نقطه ی دیگری از جهان خالی کند؟ چگونه یک کشور می تواند بطور غیر منصفانه ای موقعیت بازار خود را اهرم کند، ارائه منابع کلیدی را اسلحه کند و اقتصادی را که وابسته به آن است مختل کند؟
ما اطلاعات جالب دیگری داریم. بیش از ۶۶ درصد شرکت ها با کاهش منابع در زنجیره ی تامین روبرو هستند. ۴۶ درصد با حمل دریایی و گلوگاه های لجستیکی روبرو هستند. ۴۵ درصد قادر نیستند از پس هزینه ی نیروی کار در خارج از کشور برآیند، و ۴۳ درصد با مسائلی در ارتباط با هزینه ی مواد خام روبرو هستند. نتیجه این می شود که زنجیره ی تامین ضربه ی وحشتناکی خورده است، قیمت نفت شدیدا بالا رفته، قیمت غذا و کالاها هر روز بالا می رود. تاثیر اقتصادی این وضعیت در ۳۷ کشور از ۴۴ کشور با اقتصاد پیشرفته جدی و شدید است. نرخ تورم بیش از دو برابر شده است. و این شرایط شامل انگلیس، فرانسه، آلمان، آمریکا هم می شود. در ماه ژوئن تورم در آمریکا به نقطه ی ۹.۱ درصد رسید. از سال ۱۹۸۱ این بالاترین رقم است. بیانیه ها توسط بانک فدرال رزرو می گوید که زنجیره ی تامین فقط مسئول بالا رفتن نصف میزان نرخ تورم است.
خوب آمریکا برای مقابله با تورم چکار می کند؟ استراتژی جدیدی برای تجارت جهانی را بر اساس “یارسپاری” به جلو هل می دهد. چگونه این عمل را می کند؟ اجازه دهید یک مثال بزنم. آمریکا شدیدا به نیمه هادی ها که یکی از اجزای اساسی ابزار الکترونیکی هستند، وابسته است. از ماه ژوئیه ی ۲۰۲۰ سی درصد نیمه هادی های آمریکا از چین وارد می شود. آمریکا می خواهد این رقم را کاهش دهد. می خواهد وابستگی خود به چین را کم کند. چگونه این کار را می کند؟ با ایجاد “یارسپاری” به دیگر کشورها- کشورهایی مانند کره ی جنوبی. کره ی جنوبی ششمین کشوری است که با آمریکا مبادله ی کالایی دارد. همچنین متحد استراتژیک آن برای فناوری و تولید کالا است. آمریکا می خواهد عرضه ی نیمه هادی ها را با “یارسپاری” به کره ی جنوبی منتقل کند.
در ماه مه امسال، جو بایدن از کره ی جنوبی دیدار کرد و از یک کارخانه ی مشهور تراشه سازی بازدید کرد تا عرضه ی نیمه هادی ها را تضمین کند. حداقل دو شرکت کره ی جنوبی مطرح هستند. شرکت الکترونیک سامسونگ و ال جی انرژی سلوشن2. سامسونگ ۱۷ میلیارد دلار صرف ساخت کارخانه ی تولید تراشه در تگزاس می کند، ال جی هم برنامه دارد که طی سه سال آینده ۱۱ میلیارد دلار در تولید باتری خودروی برقی، در آمریکا سرمایه گذاری کند و هر دوی این کشورها اعلام کرده اند که قسمتی از برنامه ی آمریکایی جابجایی به “یارسپاری” هستند.
آمریکا همچنین به چین از نظر فلزات کمیاب، که یکی از عناصر مهم وسیله ی نقلیه ی برقی است، وابسته است. آمریکایی ها قبلا تراشه و باتری می ساختند. بین سال های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ چین ۷۸ درصد فلزات کمیاب آمریکا را تامین می کرد. بله ۷۸ درصد. برای کاهش دادن این ارقام، آمریکا سیاست “جوارسپاری3” را دنبال می کند.
خوب این چه سیاستی است؟ جابجا کردن زنجیره ی تامین به کشورهای همسایه مثل کانادا. در ماه ژوئن آمریکا با شرکت های کانادایی شریک شدند تا مشترکا مواد کمیاب را استخراج و عرضه کنند. قصد از این کار هم پایان دادن به وابستگی آمریکا به چین است. چرا فقط مواد کمیاب؟ از بیوتکنولوژی تا نرم افزار تا مواد غذایی و سوخت، در هر بخشی آمریکا دارد زنجیره ی تامین خود را با انتقال سرمایه گذاری و شغل به “یارسپاری” متنوع می کند و به کشورهای متحد خود انتقال می دهد. و تمام این حرکت ها در تضاد شدید با چیزی است که آمریکا در قرن بیست انجام داد.
در دهه های ۱۹۷۰ و ۸۰ بسیاری از گروه های تولیدی آمریکایی کارخانه های خود را به هر کشوری که هزینه ی تولید پایینی داشت، منتقل کردند. کشورهایی که مواد خام، و زیر ساختار تقریبا مفید و نیروی ماهر با استعداد، و قوانین کاری ملایم داشتند. و این به سوداگران آمریکایی کمک کرد پول جمع کنند، صادرات خود را بیشتر کنند و سودهای بدست آمده را به آمریکا بازگردانند. مطابق آمار، برای هر دلاری که آمریکا خارج از مرزهای خود خرج کرد، بیش از ۵۸ سنت آن را به آمریکا بازگرداند. برندهای آمریکایی از این پس اندازها استفاده کردند و دوباره در اقتصاد خود سرمایه گذاری کردند. چگونه؟ با تاسیس کارخانه های بیشتر در خارج و سرمایه گذاری های بیشتر در خارج. و این داستانی بود که بیش از چهار دهه جریان داشت. برندهای آمریکایی تمام دنیا را گشتند و بازارهای خود را به هر کشوری که بهترین ترکیب قیمت، سرعت و کیفیت را ارائه می داد، گسترش دادند. در سال ۲۰۲۲ آمریکا روش خود را تغییر داد. آمریکا دیگر شغل های خارج از مرز را نمی خواهد. آمریکا اکنون “یارسپاری” و “جوارسپاری” را می خواهد.
آیا تنها سیاست تضمین زنجیره تامین پشت سر این اقدامات است یا موضوع های دیگری نیز هست؟ برخی تحلیلگران می گویند این اقدام علایم بازگشت جنگ سرد است. در دهه ی ۱۹۶۰ هم آمریکا و هم شوروی سرمایه گذاری خارجی را فقط در کشورهای متحد خود انجام می دادند. هر دو طرف حوزه ی مربوطه ی خود را داشتند. هر دوی آن ها کشورها را وادار می کردند که با یک بلوک متحد شوند و با کشور دیگر تجارت نداشته باشند. اکنون به نظر می رسد که استراتژی مشابهی با نامی جدید دارد تکرار می شود. سوال این است آیا این روش کار می کند؟ آیا چیزی که اکنون دنیا به آن احتیاج دارد “یارسپاری” است؟ ما داریم در عصر طلائی جهانی سازی زندگی می کنیم و موضوع این روش عمیقا علیه ذات آن عمل می کند.
ما می توانیم ببینم که این سیاست جدید آمریکا به سه طریق بر نظم جهانی اثر می گذارد :
اول، این روش تجارت جهانی آزاد و منصفانه را تضعیف می کند. مطالعه ی سازمان تجارت جهانی می گوید اگر اقتصاد جهانی از هم جدا شوند و به دو بلوک شرقی و غربی با تعریف و دوست و دشمن تقسیم شود ۵ درصد تولید سالانه ی خود را از دست خواهد داد. که حدود ۴۰۰۰ میلیارد دلار است.
دوم: “یارسپاری” به کشورهای فقیر، بخصوص آن هائی که مجبور می شوند یک طرف را انتخاب کنند، ضرر زیادی می زند. این کار این کشورها را از تجارت جهانی حذف می کند. تحمل این بار برای این کشورها بسیار سنگین است زیرا اقتصاد آن ها برای سروکله زدن با کمپ ها آمادگی لازم را ندارد.
سوم: “یارسپاری” قیمت ها را بالا می برد. تولید در کشورهای درحال توسعه ارزان تر است. طبق یک تحقیق جدید یک آیفون که در خرده فروشی ۸۰۰ دلار قیمت دارد، اگر کاملا در غرب ساخته شود، قیمتش تقریبا نزدیک به ۲۰۰۰ دلار خواهد شد. خوب اگر آمریکا به “یارسپاری” رو بیاورد و فقط با کشورهای متحدش کار کند، و یا زنجیره ی تولید را مجبور کند که فقط از کشورهای غربی بگذرد این فقط موجب هزینه ی بالاتر برای نیروی کار و تولید می شود.
و این فقط سه دلیل است. دلایل دیگری هم وجود دارد. فکر کنم متوجه نکته شده باشید. محدود کردن طرف های تجاری، و محدود کردن تجارت با متحدان موجب حل شدن مشکل نمی شود، بلکه تنها باعث بدتر شدن موقعیت می شود. همه ی کشورها نمی خواهند طرف یک بلوک را بگیرند؛ همه ی کشورها نمی خواهند در بلوک ها باشد. “یارسپاری” زورگویی به آن ها است.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.
منبع: Gravitas Plus: Is ‘friendshoring’ the future of trade?