با خصوصی کردن صنایع نفت و گاز و آمدن پیمانکاران خارجی و ایرانی ریز و درشت به این عرصه و همچنین بسته شدن توافقات نفتی با سرمایه گذاران خارجی ضرباتی به صنعت نفت می خورد که زیاد به چشم نمی آید. سرمایه گذار خارجی با دادن پول به مسوولین بستن قراردادها، مواردی را در توافقات تحمیل می کنند که به ضرر کشور و صنعت نفت است. سرمایه گذاری که با دادن پول برای مدتی معین بهره های متفاوت در صنایع نفت ازآن خود می کند. برگشت سرمایه می بایست در مدت معینی به سرمایه گذار برگردانده شود. اما به دلیل تاخیر هایی که در پروژه ها صورت می گیرد با گرفتن بهره های مرکب سودآوری سرمایه گذاری خود را بیشتر می کنند. مشاوران این شرکت های سرمایه گذاری و دلالان، به دلیل شناخت از جامعه می دانند که به دلایل مختلف هیچ پروژه ای سر وقت به اتمام نخواهد رسید.
بطور مثال در پتروشیمی بوشهر سرمایه گذار برای ساخت پتروشیمی در عرض ٣ سال سرمایه گذاری می کند. مبلغی پیش پرداخت می شود و قراردادی بسته می گردد که این پتروشیمی در طی ٣ سال ساخته و به تولید برسد و در عرض ٣ سال بعدی پول سرمایه گذار را بدهد. البته در طی این قرارداد، سرمایه گذار از پیمانکاران می خواهد که مصالح مورد نظر خود را نیز از این سرمایه گذار تهیه کنند که با واسطه هایی که در این میان وجود دارند نه تنها قرارداد با این سرمایه گذاران به بدترین وجهی مخالف مصالح کشور بسته می شود بلکه مصالح و قطعاتی که می بایست در حد استاندارد های جهانی تهیه شود به لطف وجود دلالان با مصالح درجه ٢ خریداری و پتروشیمی ها شروع به ساخته شدن می کنند. در این میان با خصوصی سازی و آمدن پیمانکاران دندان گرد و ناشی که از سوی مافیا وطنی حمایت و برای این کار در نظر گرفته شده اند، شرکت های مادر در شرکت نفت نیز با آنان همان رفتاری را می کنند که سرمایه گذار اصلی خارجی با قراردادهایشان به مشاوره دلالان کرده است. در این میان شرکت نفت از پیمانکاران فقط کار می خواهد. پیمانکاران حمایت شده از سوی مافیا هم برای سود بیشتر دست به هر کاری می زنند. دستمزد کارگری جوشکاری که امروز باید ٣٥ میلیون باشد را با دادن ٢٠ میلیون و یا با آوردن جوشکاران درجه دو برای دادن حقوق کمتر، دزدی از غذایی که می بایست با کیفیت باشد با ماکارونی و تخم مرغ آب پز، ندادن حق بیمه همان ٢٠ میلیون تومان به تامین اجتماعی که ٧ میلیون تومان را از سازمان تامین اجتماعی دزدیده و کارگر را با لیست بیمه کارگر ساده 2 میلیون تومانی رد می کند تا سازمان تامین اجتماعی ورشکست شده و به روزهای پیری کارگران خیانت کرده کارگر هم در زمان پیری با دریافتی نازل به گرسنگی کشیده شود. در آن سوی نیز سازمان تامین اجتماعی از درآمدهایش محروم شود و در تصمیم کلان گفته شود تامین اجتماعی درآمدی ندارد و باید خدماتش محدود شود تا نئولیبرالیسم دستوراتش اجرایی گردد. به جای تهیه خوابگاههایی که تمیز و در حد ٤ نفر باشد خوابگاههای کثیف پر از ساس و حشره و رختخواب هایی که مدتهاست شسته نشده است، سرویس های رفت آمد بدون کولر و یا مجبور کردن کارگر به ٤٥ دقیقه پیاده رفتن به سرکار، لحاظ نکردن ١٥ روز کار ١٥ روز استراحت که قانون شرکت نفت است با 6 روز مرخصی و 24 روز کار تا روح و روان و جسم کارگران فرسوده و انگیزه ای شود برای اعتصابات پی در پی و به عقب افتادن زمان تحویل پروژه.
در این میان پیمانکاران با دادن رشوه به بازرسین شرکت نفت و وزارت کار برای نادیده گرفتن ایمنی، لیست های بیمه، مصالح معیوب و درجه دوم و در یک کلام ظلم آشکار و زیرپا نهادن قانون به حیات خود در پروژه ها ادامه می دهند.
با این همه موارد گفته شده وقتی سیاست های دولت به ناگهان تورم از 45 درصد به 300 درصد می رسد و گرانی سفره های کارگران را خالی می کند وقت اعتصاب فرا می رسد. کارگران با آموزش های داده شده توسط سندیکای کارگری برای دستمزد و شرایط بهتر دست به اعتصاب می زنند. در این میان پیمانکاران نابکار با اخراج کارگران خوب خود که در راس اعتصاب هستند و گماردن کارگران بیکار با سطح تخصص پایین به اعتراض کارگران پاسخ می گویند.
اما چه اتفاقی در حال افتادن است؟ تاخیر در روند پروژه ها، تاخیر در پرداخت صورت وضعیت ها. اینجاست که با تاخیر هر روزه پروژه هزینه ساخت پروژه ها گران تر شده و پیمانکاران حمایت شده توسط مافیا جریمه شده از سطح کیفیت کار می زنند تا برایشان به صرفد و برای جبران تاخیر از کارگران می خواهند به جای ٨ ساعت کار ١٢ ساعت کار کنند. که بی تردید توان کیفی کارگر کم شده و نواقص بیشتر و دوباره کاری و تاخیر در پروژه صورت می گیرد. پیمانکاری که بدون توان مالی و فقط با رانت به پروژه آمده به تعهداتش در خصوص دستمزدها عمل نکرده و برای سودجویی مزد کارگر را با تاخیر چندماهه به کارگر می پردازد و همیشه کارگران زیر مجموعه اش دستمزد چند ماهشان در صندوق پیمانکار موجود است که پرداخت نمی کند و با آن به خرید خانه و اتومبیل های آنچنانی و دیگر پدرسوخته بازی ها می پردازد که با همراهی بازرسین وزارت کار و نفت و گوشه چشم موافقت مافیاست. که باز هم اعتصاب بر روی اعتصاب اتفاق می افتد.
سرمایه گذار خارجی که در قرارداد تمامی تمهیدات را چیده، وقتش است که با هر تاخیر سودها را سنگین تر کند. پروژه ٣ میلیارد دلاری با 5/٤ تا ٦ هزار میلیارد تمام می شود. هزینه برای کشور و سود بیشتر برای سرمایه گذار مالی. از سویی بعد از چند سال تازه نواقص پنهان از جمله مصالح غیر استاندارد شروع به فرسوده شدن زود هنگام کرده و حوادث در پتروشیمی ها آغاز می گردد. جوانان متخصصی چون شهرام محمدی باید جان خود را بدهند تا منافع ملی و جان دوستانشان از خطر رهانیده شود. تا هم سرمایه گذار خارجی پول خوبی دوباره به جیب بزند و هم دلالان متخصص در بستن قراردادهای ننگین جیب هایشان را از دلارهای نفتی پر کنند.
این چرخه به همت پیمانکاران دغلکار، دلالان قراردادهای نفتی و سرمایه گذار خارجی ادامه می یابد تا هم ثروت کشور به یغما برود و هم نیروی انسانی متخصص از بین برود و یا افسرده شده از پروژه های نفت و گاز بیرون روند.
برنده این پروژه ها نه کارگران و نه منافع ملی است. برنده دلالان قراردادها، پیمانکاران دغلباز و مافیای خیمه زده به صنایع نفت است.
مازیار گیلانی نژاد ٢٩ تیرماه ١٤٠١