بازیگران بخش خصوصی نقش خود را در جنگها افزایش میدهند. اوکراین سالهاست که از شرکتهای نظامی خصوصی خود برای مقابله با نیروهای روسیه استفاده کرده است، و پیمانکاران آمریکایی و اروپایی نیز از ماه فوریه، فرصت را برای گسیل نیروهای خود به اوکراین غنیمت شمردهاند. گسترش استفاده از شرکتهای خصوصی نظامی و امنیتی در سالهای اخیر حاکی از آن است که این شرکتها ممکن است نقش اوّل را در جنگها به عهده بگیرند و بر تصمیمگیریهای سیاسی اثر بگذارند.
نوشتهٔ جان روئل، همکار مؤسسهٔ گلوبتروتر
نقل از Asia Times، ۱۵ ژوییه ۲۰۲۲ [۲۴ تیر ۱۴۰۱] ترجمهٔ امید مجد – اختصاصی اندیشه نو
در قرن [میلادی] جدید، شرکتهای خصوصی نظامی و امنیتی (PMSC) نقش بیش از پیش مهمی در مناطق جنگی پیدا کردهاند. از آنجا که مرز میان شرکتهای نظامی خصوصی و شرکتهای امنیتی خصوصی اغلب مخدوش است، از اصطلاح PMSC [از اینجا به بعد: شخنا] برای توصیف همهٔ آنها استفاده میشود.
گرچه فعالیت شخناها در دورهٔ زمانی بلافاصله پس از «جنگ سرد» [پس از فروریزی شوروی] رونق بیشتری یافت، «جنگ علیه ترور» بهرهبری آمریکا بود که آنها را به بازیگرانی بزرگ و عمده تبدیل کرد.
برای مثال، در اوج عملیات نظامی آمریکا در عراق در سال ۲۰۰۷، تعداد نیروهای نظامی دولتی آمریکا (۱۶۰هزار) کمتر از تعداد پیمانکاران خصوصی آمریکایی (۱۸۰هزار) بود که در عراق کار میکردند. در عملیات نظامی آمریکا در افغانستان نیز تلفات جانی پیمانکاران خصوصی بیشتر از کشتههای پرسنل نظامی آمریکا بود.
پس از علنی شدن چند مورد از عملکرد افتضاحآمیز شخناهای آمریکایی، بهویژه شرکتی که پیش از این «بلکواتر» نام داشت و اکنون نامش «آکادمی» شده است، شخناهای غربی بیش از پیش زیر ذرّهبین مردم و نهادهای دولتی قرار گرفتند. در سپتامبر سال ۲۰۰۸، «توافق مونترو» [در سوییس] برای تنظیم مقررات فعالیت کسبوکار رو به رشد شخناها مطرح و محدودیتهایی برای استفاده از آنها در مناقشههای مسلحانه وضع شد. در حال حاضر شصت کشور این سند یا توافقنامه را امضا کردهاند.
روسیه یکی از کشورهایی است که هنوز این سند را امضا نکرده است، اما شخناها سالهاست که در روسیه حضور و فعالیت دارند. نخستین گونههای مدرن روسی این شرکتها در اواخر دههٔ ۱۹۸۰/۱۳۶۰ از همکاری باندهای تبهکار و کسبوکارهای خصوصی نوپا در شرایطی شکل گرفت که اصلاحات اقتصادی در اتحاد شوروی در جریان بود.
در بحبوحهٔ افزایش فعالیتهای تبهکارانه و ستیزهجویانه، دستگاه امنیتی در حال فروپاشی شوروی نتوانست خصوصیسازیها و اجرای توافقنامههای مالی را بهدرستی مدیریت کند. پس از فروریزی اتحاد شوروی، این روند بیش از پیش شتاب گرفت، زیرا دستگاههای امنیتی روسیه بسیار کوچک شدند.
بوریس یلتسین، رئیسجمهور وقت روسیه، در طول دههٔ ۱۹۹۰/۱۳۷۰ توان تسلیحاتی و قدرت بیشتری به شرکتهای امنیتی و کارآگاهی روسیه برای دستگیری شهروندان داد. تا پایان آن دهه، «۶,۷۷۵ شرکت امنیتی خصوصی و ۴,۶۱۲ سرویس امنیتی مسلّح در روسیه ثبت شده بود.» این شخناهای روس اغلب چیزی بیشتر از باندهای باجگیر متشکل از دار و دستههای تبهکار برای «حفاظت» از کسبوکارها نبودند.
اگرچه فعالیت شخناها در داخل روسیه قانونی شده بود، بهکارگیری آنها در مناطق جنگی قانونی نبود. دولت روسیه مراقب بود که بین این نیروها و نیروهای مسلّح کشور اصطکاکی به وجود نیاید و ساختارهای امنیتی روسیه بالکانیزه و به بازیگران کوچکتر تجزیه نشود.
نتیجه آن شد که شخناهای روسیه برای دور زدن این محدودیت، شرکتهای خود را در خارج از کشور ثبت کردند. این شرکتهای روس هزاران پرسنل برای جنگیدن در یوگسلاوی و در درگیریهای نظامی در سراسر اتحاد شوروی سابق فرستادند، اما اثر فعالیت آنها محدود بود.
پس از انتخاب شدن ولادیمیر پوتین به ریاستجمهوری در سال ۲۰۰۰، روسیه دوباره دستگاه امنیتی دولتی قدرتمندی در روسیه ایجاد کرد. اما دولت روسیه پس از مشاهدهٔ استفادهٔ [آمریکا و غرب] از شخناها و اعتبار بخشیدن به آنها در جریان «جنگ علیه ترور»، بار دیگر به فکر امکان استفاده از شخناها برای پیشبُرد سیاست خارجی خودش افتاد.
پوتین در سال ۲۰۱۲ ضمن آنکه قولی برای قانونی کردن شخناها نداد، اعلام کرد که «چنین شرکتهایی وسیلهای برای تأمین منافع ملی بدون دخالت مستقیم دولتاند.» دولت روسیه با پرهیز از قانونی کردن این شرکتها، مجبور نبود بپذیرد که دولت شخناها را بهکار میگیرد، یا اطلاعاتی در مورد میزان تلفات آنها منتشر کند.
به شرکتهای بزرگ منابع طبیعی روسیه نیز معافیت از محدودیت استخدام شخناها در خارج از کشور داده شد. در سال ۲۰۰۸، به شرکتهای دولتی ترانسنفت و گازپروم اجازه داده شد که از نیروهای مسلّح برای حفاظت از اموال و داراییهای خود استفاده کنند. البته محدودیتهایی «در مورد نوع سلاحهایی که این نیروهای خصوصی میتوانند از آنها استفاده کنند» وضع شد.
نخستین آزمایش بزرگ دولت پوتین در بهکارگیری شخناها، در سوریه بود. پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱، «گروه امنیتی موران» (Moran) به کمک دولت سوریه رفت. این شرکت برای مبارزه با داعش، نهاد جدیدی به نام «سپاه اسلاوی» در سال ۲۰۱۳ راه انداخت، اما مأموریت آن سپاه ناموفق بود و خیلی زود منحل شد.
پس از بروز اولیهٔ درگیریها در اوکراین در سال ۲۰۱۴ نیز دولت روسیه برای پشتیبانی از کارزار نظامی خود، اتکای زیادی به شخناها کرد. «گروه واگنر»، شخنای روس که گویا در همان سال ایجاد شده بود، نقشی محوری در گرفتن کریمه داشت. و در حالی که روسیه تلاش میکرد نقش نیروهای دولتی را در جنگ در منطقهٔ دونباس [در شرق اوکراین] کمتر کند، شخناهای روسیه نقش برجستهای در عملیات خط مقدم به عهده گرفتند.
شخناهای روسیه افرادی را از سراسر اروپا و فراتر از آن برای تکمیل صفوف خود استخدام کردند. علاوه بر این، از پرسنل «واگنر» برای کمک به عملیات دیگر شبهنظامیان طرفدار روسیه در اوکراین استفاده شد که به آنها لقب «پاککنندهها» داده شد.
موفقیت واگنر و دیگر شخناهای روسیه در اوکراین نقش مهمی در تصمیم دولت روسیه برای گسیل مجدد آنها به سوریه در سال ۲۰۱۵ داشت. اندکی پس از آغاز مداخلهٔ نظامی نیروهای دولتی روسیه در سوریه، اعزام پرسنل واگنر به سوریه در هواپیماهای نظامی روسیه آغاز شد، و از همان زمان تا کنون، آنها بخشی جداییناپذیر از کارزار جنگی روسیه بودهاند.
در یک مورد در سال ۲۰۱۸، پس از حملهٔ نیروهای واگنر به پایگاهی نظامی که در اشغال نیروهای آمریکا و متحدان آن بود، صدها پرسنل واگنر بر اثر حملهٔ هوایی آمریکا در سوریه کشته شدند. با وجود این شکست، واگنر موفق به کسب موفقیتهای چشمگیری در آن جنگ شد. پیمانکاران این شرکت در بازپسگیری شهر تَدْمُر (پالمیرا) در سوریه نقشی اساسی داشتند. در پی این موفقیت، حق استفاده از بخشی از تأسیسات نفت و گاز سوریه که از داعش و دیگر گروههای شورشی پس گرفته شده بود، به این شرکت داده شد.
شخناهای روسیه همچنین به گسترش حضور روسیه در آفریقا کمک کردهاند؛ قارهای که به طور معمول بریتانیا، فرانسه، آمریکا، و اکنون چین، سلطه و نفوذ بیشتری در آن داشتهاند.
در لیبی، شخناهای روسیه از ژنرال خلیفه هفتر، فرمانده نظامی لیبیایی، حمایت و به دولت در گسترش نفوذ خود در لیبی کمک کردهاند. سودان، مالی، جمهوری آفریقای مرکزی، و دیگر کشورهای آفریقایی نیز واگنر و دیگر شخناهای روسیه را استخدام کرده و در کشور خود بهکار گرفتهاند.
روسیه در سال جاری [میلادی] که مداخلهٔ نظامی خود در اوکراین را بهطور چشمگیری افزایش داد، بار دیگر برای رسیدن به هدفهای خود به شخناها روی آورد. واگنر نیروهایی را از سراسر سوریه و فراتر از آن برای گسیل به منطقهٔ دونباس اوکراین و جنگیدن در آنجا استخدام کرده است، به طوری که از زمان آغاز این تهاجم نظامی روسیه، میزان نیروهای این شرکت هزاران نفر بیشتر شده است.
کشورهای دیگر نیز ممکن است با گسیل شخناهای خود به کمک اوکراین بروند. اوکراین نیز سالهاست که از شرکتهای نظامی خصوصی خود برای مقابله با نیروهای روسیه استفاده کرده است، و پیمانکاران آمریکایی و اروپایی نیز از ماه فوریه، فرصت را برای گسیل نیروهای خود به اوکراین غنیمت شمردهاند.
خطر درگیری بین غرب و روسیه از طریق شخناها را نباید نادیده گرفت. علاوه بر جنگ بین ارتش آمریکا و واگنر در سوریه در سال ۲۰۱۸، نزدیک به ۱۰۰ نیروی نظامی واگنر در سال ۲۰۱۹ برای کمک به حمایت از دولت نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، به آن کشور فرستاده شدند.
بر اساس مقالهای که رویترز در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد، اریک پرینس، بنیادگذار شخنای آمریکایی بلکواتر، پیشنهاد کرده است که از شخناهای آمریکا برای سرنگون کردن مادورو استفاده شود. این خبر، و ادامهٔ رشد فعالیت شخناها در کشورهای گوناگون، احتمال فزایندهٔ دخالت چنین شرکتهایی را در تلاش برای اثرگذاری بر تصمیمگیریهای سیاسی نشان میدهد.
بنابراین، آمادگی برای رویارویی (و تنشزدایی) میان نیروهای نظامی و شخناهای غربی و روسیه باید در اولویت رهبران سیاسی و نظامی قرار گیرد. در حالی که بازیگران بخش خصوصی نقش خود را در جنگها افزایش میدهند، آمادگی نداشتن دولتها میتواند به اوجگیری جنگ در اوکراین و درگیری مستقیمتر بین قدرتهای هستهای منجر شود.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.