نیمی از تمام گونههای روی زمین ممکن است تا پایان این قرن میلادی با انقراض مواجه شوند.
خلاصه و ترجمه شده از earthjustice.org[i] – مترجم: نیما حیدری – اختصاصی اندیشه نو
هنوز زمان برای جلوگیری از ناپدید شدن همیشگی یک میلیون گونه گیاه و حیوان ساکن کرهٔ زمین وجود دارد، امّا نه زیاد. برای حفظ تنوّع زیستی روی کرهٔ زمین، به حفاظتها و حمایتهای جدید و اجرای بهتر حفاظتها و حمایتهای موجود نیاز است. برای انجام تغییرهای بنیادی دگرگونکننده و فوری مؤثر، در حدود یک دهه وقت داریم. دانشمندان پیشبینی میکنند که اگر همین روال در تخریب زیستگاه و گرم شدن کرهٔ زمین ادامه یابد، بین یکسوّم تا نیمی از تمام گونههای روی زمین تا پایان این قرن میلادی با انقراض مواجه خواهند شد. ناپدید شدن آنها باعث اختلال در زیستبوم (اکوسیستم)ها و ایجاد ناپایداری در تمدّن بشر خواهد شد. ببینیم چه چیزی باعث مرگ گونهها می شود و پیامدهای این روند برای سیّارهٔ زمین چیست؟
چرا از دست دادن تنوّع زیستی چیز بسیار بدی برای انسانها و سیّارهٔ زمین است؟
در اساس، بحران تنوّع زیستی شامل دو بخش است:
1. از میان رفتن کامل گونههای زیستی.
2. کاهش جمعیت گونههایی که در معرض خطر انقراض فوری نیستند؛ این روند، بقای گونههای دیگری را به خطر میاندازد که وابسته به گونههای در حال انقراض تدریجیاند. به برآوردِ دانشمندان، تعداد گونههای مُهرهداران در نیم قرن گذشته به طور میانگین 70درصد کاهش یافته است.
گونههای دیگر- غیر از انسان- کرهٔ زمین را برای انسان قابل سکونت میکنند. برای مثال، زنبور عسل مسئول گردهافشانی بسیاری از غذاهای بسیار مفید ما انسانها، از جمله انواع توتها، دانههای روغنی مثل بادام و فندق و پسته، و آووکادو است. یا گونهای از حشرات را در نظر بگیرید که آفتهای روی محصولات کشاورزی را میخورد. اگر نیمی از جمعیت این گونه از بین برود، کنترل میزان آفتهای کشاورزی بسیار کمتر خواهد شد. «عدالت زمین» برای محافظت از زنبورها، محیطزیست، و افرادی که ممکن است در معرض مواد شیمیایی سمّی قرار گیرند، روی پروندههای قانونی بسیاری مربوط به آفتکشها کار میکند.
حیات غیرانسانی بهخودیخود هم ارزشمند است. اینها موجودهای زندهای هستند که هزاران سال با انسانها روی کرهٔ زمین بهاشتراک زندگی کردهاند. آنها نیز همان حق حیاتی را دارند که ما انسانها داریم. آنها گونههاییاند که پدران و مادران ما و پدران و مادران آنها میزبان آنها بودهاند و از آنها مراقبت کردهاند، با شگفتی آنها را نگاه کردهاند، و از آنها لذّت بردهاند. نسل ما نخستین نسلی خواهد بود که نتوانسته است این وظیفهٔ میزبانی و مراقبت را بهدرستی انجام دهد. حفاظت نکردن از همهٔ گونههای ساکن زمین، علاوه بر اینکه بالقوه مرگآور است، بیعدالتی سیّارهیی هم است.
عوامل اصلی مرگِ گونهها کداماند؟
پاسخ این است: خیلی از کارهای که انسانها میکنند.
1. بزرگترین عامل، تخریب زیستگاه است: انسانها زیستگاه مشترک همهٔ موجودات زنده را برای هدفهای خودشان دگرگون کردهاند. صنعت استخراج معادن و منابع، مانند قطع کامل درختان برای کشاورزی و ساختوساز، حفّاری زمین و دریا برای استخراج نفت و گاز، و معدنکاوی و معدنکاری، زیستگاهها را از بین میبرد. ساختمانسازی در محلهایی که قبلاً محدودهٔ ممنوع بودند نیز باعث کاهش جمعیت گونهها میشود.
۲- عامل دوّم چیزی است که دانشمندان آن را مصرف یا بهرهبرداری بیش از حدّ (overutilization) مینامند: انسانها از منابع طبیعی برای مصرف انبوه بهرهبرداری میکنند و آهنگ این بهرهبرداری، سریعتر از آن است که کرهٔ زمین بتواند آن منابع را دوباره جایگزین کند. از آن جمله است برداشتِ بیش از حدّ گیاهان و رُستنیها در کشاورزی صنعتی، و ماهیگیری زیاده از حدّ. انسانها هزاران سال به طور پایدار ماهیگیری میکردند، بدون اینکه از حدّ طبیعی اقیانوسها در عرضهٔ غذاهای دریایی تجاوز کنند؛ اما با ظهور ماهیگیری صنعتی، انسان شروع کرد به گرفتن ماهی بیشتر از آنچه دریا میتواند فراهم کند، و همین باعث کاهش شدید جمعیت ماهیها شده است.
3. عامل سوّم آلودگی شیمیایی [مانند آفتکشها و هزرآبهای صنعتی] است. این فرایند بهویژه باعث فروپاشی جمعیت حشرات میشود، که برای بیشتر روندهای مفیدِ زیستبوم که ما انسانها به آنها وابستهایم، موجوداتی حیاتیاند.
در این میان، تغییرهای زیانبار آبوهوایی عاملی در حال افزایش است که پیامدهای همهٔ عوامل پیشگفته را تشدید میکند. با گرم شدن سیّارهٔ زمین، زیستگاههای موجود برای زندگی نامساعد میشوند: بیش از حدّ گرم و/یا بیش از حدّ خشک. در این صورت، گونهها یا باید زیستگاه خود را تغییر دهند، که ممکن است نتوانند (چون انسانها دارند روی زمینِ بین خانهٔ کنونیشان و مکان قابل زندگی بعدی، ساختوساز میکنند)، یا میمیرند.
نمونهای از چگونگی ترکیب همهٔ این عوامل، محافظت از ماهی آزاد در زیستبومهای رودخانهٔ کلمبیا-سنِیک در غرب آمریکای شمالی حدّ فاصل اقیانوس آرام و کوههای راکی است. ماهی آزاد برای زنده ماندن به آبهای خنک نیاز دارد، امّا رودخانهها به دلیل تغییرهای آبوهوایی در حال گرم شدن هستند. بنابراین، ماهیها به زیستگاههای رودخانهیی در ارتفاع بالاتر و خنکتر نیاز دارند. زیستگاه مناسب در میانهٔ ایالت آیداهو وجود دارد، امّا ماهیها نمیتوانند به آنجا روند، چون سدّها سیستم طبیعی رودخانه را مسدود کردهاند. تمام ماهیهای آزاد باقیمانده در رودخانهٔ سنِیک بهخاطر چهار سدّی که در راهشان است، با انقراض مواجهاند.
جمعیت ماهیهای آزاد در آن منطقه در حال از بین رفتن است، که روی حیات گونههای دیگری مثل نوعی دلفین و نهنگهای قاتل که زندگیشان به این ماهیها وابسته است، و نیز بر روی زندگی بومیان منطقه، تأثیر میگذارد. این جابهجایی و «مهاجرت» ماهیها میتواند برخی پیامدهای تغییرهای آبوهوایی را کاهش دهد، امّا دخالت انسان (سدّسازی گسترده) جلوی این روند را گرفته است.
اقامهٔ دعوی علیه تلاشهای صورت گرفته توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا، برای اجاره دادن زمینهای متعلق به ملّت به شرکتهای سوخت فسیلی یکی از پروندههایی است که سازمان «عدالت زمین» در مسیر حفاظت از گونهها و زیستگاههای طبیعی دنبال میکند.
در درجهٔ اوّل، دولتها وظیفه دارند گونههای در معرض خطر را حفاظت کنند.
اندیشه نو: استفاده تمامی و یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بلا مانع است.
[i] سازمان غیرانتفاعی «عدالت زمین» (earthjustice) که مجموعهای از وکیلهای متخصص در قوانین زیستمحیطی در آمریکا است، در جبهههای متعدد برای حفظ گونههای زیستی روی زمین فعالیت میکند.