همان گونه که پیش بینی می شد همزمان با سرکوب خشن تر جنبش مردمی و ایجاد شرایط پلیسی تر سیاسی، شمار چشمگیری از نامزدهای ملی و نیز بسیاری از شایستگانی که از نامزدی در شرایط نابرابر کنونی صرف نظر کرده اند، عملا از پهنه ی انتخابات مجلس به بیرون پرتاب شده و از امکان برگزیده شدن از سوی مردم محروم گردیده اند. آن هم در شرایطی که کشورمان در آستانه ی دگردیسی هایی قرار گرفته که با سرنوشت توده های میلیونی در درازای چند دهه در پیوندند، و در این هنگامه، تصویب قانون ها و پیمان نامه های استراتژیک از سوی نمایندگان راستین توده ها، از اهمیت بسیار برجسته ای برخوردار است.
در آستانه ی انتخابات فرمایشی هم چون گذشته زد و بندهای نفتی-گازی میان «خلفای نفت ایران» و «غولان انرژی جهان» در کانون دگردیسی ها جای دارند که همراهند با خصوصی سازی یا فروش جهانی صنایع نفت و گاز کشورمان با الگوبرداری از پیمان نامه های نفتی کشور اشغال شده ی عراق، یورش گستره تر به اصل چهل و چهار قانون اساسی، پیاد سازی همه سویه ی الگوهای مردم ستبرانه ی بانک جهانی و صندوق بین المللی، پیگیری اقتصاد تک محصولی-نفتی و انگلی-وارداتی، و سرکوب خشن تر و بی مدارانه تر جنبش فرازمند کارگران و مزدبگیران و دانشجویان و زنان. «آش ولایت» چنان شور شده و ورشکستگی اقتصادی که رژیم خون و خرافه را به اطاعت کورکورانه تر از شرکت های فراملی واداشته چنان بالا گرفته، که معاون وزیر نفت پیشین هم اعتراف می کند، پیمان نامه های تازه «الگو برداری از کشور عراق است که در شرايط اضطراری قرار دارد و چاره ای جز تن دادن به اين قرارداد ندارد. جالب است بدانيد در سفارت آمريکا در عراق پانزده هزار نفر مشغول به فعاليت هستند که چهارده هزار و پانصد نفر آن متخصص نفت هستند که نفت عراق را توليد می کنند و قصد دارند توليد نفت عراق را به ده ميليون در روز برسانند». نفتی را که با بهای ارزان به هراج جهانی نهاده اند.
کودتای بیست و هشت مردادی یا ترکمن چای ولایی
در این راستا لرد لمانت رييس اتاق بازرگانی بريتانيا-ايران از زبان شرکت های فراملی ای که چشم به راه این گونه پیمان نامه های بی دادگرانه ی چهل-پنجاه ساله اند، با بر شمردن اندوخته های طبيعی نفت، گاز، آلومنيم و مس در ایران، بازار کشورمان را «بزرگ ترين بازار نوظهور از زمان فروپاشی شوروی» می خواند، برای چهار سال آینده برای صادرات بانکی، مالی، نظامی انگلستان به ایران تا مرز ششصد میلیارد دلار برنامه می ریزد، و از جیب مردم رنج کشیده ی مان خواب چیرگی بر «بحران ژرف اقتصادی» می بیند. طرف های دیگر بازرگانی ایران نیز بویژه به بخش های نفتی-گازی-پتروشیمی و معدنی-مالی کشورمان در پسابرجام چشم دوخته اند، و بر پایه ی آن، برای خلع مالکیت گسترده تر یکان های دولتی-نیمه دولتی-تعاونی، به تبعیت درآوردن شتابان تر بخش های مالی-خدماتی-تولیدی، و فروش بیشتر کالاها و خدمات گوناگون در بازار ایران و منطقه برنامه ریخته اند.
حقیقت اینست که دولت دست نشانده ی ولی فقیه در هماهنگی کامل با انحصارهای جهانی و ریزه خواران محلی ای عمل می کند که مردم کشورهای تولید کننده ی نفت و گاز – از آن میان ایران، ونزوئلا، روسیه و عربستان – را با کاهش بهای نفت با هدف خلع مالکیت صنعت نفت و گاز با اسم رمز «خصوصی سازی در چارچوب جهانی شدن»، از یک سو زیر فشار شدید اقتصادی و هزینه های روزافزون نظامی نهاده اند و از دیگرسو آنان را غرق در تنگناهای مالی به جان هم انداخته اند تا «یکدیگر را پاره کنند» (برگرفته از سخنان اسقف وینچستر در پاسخ به درخواست کمک اسماعیلیان از انگلستان برای نبرد با مغولان: «بگذاراید که این سگان یکدیگر را پاره کنند»).
نه تنها در ایران و ونزوئلا و روسیه، بلکه در عربستانِ دارای ذخیره ی ارزی بالا نیز سخن است از هراج صنعت نفت و گاز با الگوبرداری از نفت خواران جنایتکارپرور مکزیکی. در دنیای اقتصاد ارگان پارلمان انگلی بازار و از پشتیبانان مالی «دولت تدبیر و امید» می خوانیم: «سنای مکزيک اوايل آگوست 2014 قوانينی به منظور جذب سرمايه گذاری خارجی در بخش های نفت، گاز و برق را به تصويب رساند که به انحصار هفتاد و پنج ساله شرکت ملی نفت مکزيک خاتمه داد …. طبق قانون جديد به دولت اجازه انعطاف پذيری بيشتری در شرايط قراردادهای اکتشاف و حفاری داده شده و شرکت های خصوصی حق مالکيت مخزن نيز خواهند داشت. بعد از ملی شدن صنعت نفت در سال 1938 اين اقدام بزرگترين تحول در تاريخ صنعت نفت مکزيک محسوب می شود … لازم است تجربه ساير کشورها را مورد توجه قرار داد. کشور مکزيک از جمله کشورهای صادرکننده نفت در دنيا است که از برخی جنبه ها شباهت هايی با کشور ما دارد.» به دیگر سخن، فراخواندن دولت ولایی به پیگیری اقتصاد تک محصولی-نفتی پیشین به یاری «سرمایه گذاری» های بیشتر غول های نفتی، با بازگشت به دروان پیش از ملی شدن نفت در ایران.
دشمنان و پنداربافان خاک به چشم توده ها می پاشند
داده های در دست آشکارا نشان می دهند که علیرغم همه ی ادعاهای دست اندرکارن رژیم و پنداربافان «اپوزیسیون» در درون و برون مرز، هم چون گذشته هیچ نشانی از برنامه ریزی برای دستیابی به رشد اقتصادی ناوابسته به نفت-گاز-معدن در مرز ده درصد برای چندین سال آینده، و همزمان با آن، انقلاب شتابان صنعتی-تکنولوژیک در کشور واپس مانده ی مان نیست، و دست اندرکاران «نظام»، از «پارلمان بخش خصوصی» گرفته تا «بیت رهبری» و «آستان قدس رضوی» و «قرارگاه خاتم الانبیا» و کانون های مالی-ربایی سرتاسر فاسد و انگلی، از یک سو در اندیشه ی بستن پیمان نامه های مشترک با سرمایه گذاران خارجی هستند برای «خودی سازی» بیشتر و در دست گرفتن انحصاری تر بازار داخلی، و از دیگرسو تدارک «سرمایه گذاری های کلان فراسرزمینی» (بنا بر رسانه های درون و برون مرزی، از چین و روسیه و مغولستان گرفته تا برزیل و مکزیک و اندونزی) از راه دلارهای نفتی-گازی به سرقت برده در چند دهه ی پارینه. آن هم در هنگامه ای که شمار فراوانی از یکان های اقتصادی داخلی به دلیل «نبود سرمایه» یا ورشکسته اند یا رو به ورشکستگی.
ارزیابی یکی از کارشناسان اقتصادی ایران پیرامون رویکردهای زیان آور «خلفای نفت ایران» همزمان با بسته شدن پیمان نامه های استعماری-نواستعماری تازه – برای نمونه امضا قرارداد سه میلیارد یورویی میان ایتالیا و «فعالان بخش خصوصی» که گردانندگان پارلمان انگلی بازار آن را «یک حادثه بزرگ» و رسانه ها آن را «سوغات تور اروپایی حسن روحانی» خواندند، پروژه ی سرمایه گذاری هشتاد و چهار میلیارد یورویی آلمان با رانت های نفتی-گازی یا خام فروشی نهان زیر پوشش سرمایه گذاری برای «صنایع ارزآور پتروشیمی»، یا پیمان نامه های ولاییان با کنسرن های فرانسوی که حتی روزنامه های ایران آن را «قرارداد دو سر سود» برای بیگانگان با «جبران نشدن خسارت هشتصد میلیون یورویی» به ایران نامیدند، و دیگر و دیگر – روشنگرانه است: «اتاق بازرگانی در ايران به مرکزی برای ايجاد رانت و درآمدهای سنگين آن هم از طريق واردات تبدیل شده است. تا زمانی که اين ساختار تغيير نکند نمي توان کاری انجام داد … (گفته بودند) که بخش خصوصی را تبديل به سرمايه گذاری های بسيار بزرگ بکنيد. ولی با کدام اتاق بازرگانی (و نیز کدام دولت و مجلس مردمی، کدام «بخش خصوصی») ملی؟ مافياهای گوناگون مانع از ساخت کارخانه های ساخت کاغذ در کشور می شود و در نهايت از يک ميليارد دلار واردات کاغذ سالانه به ايران عده ای سود زيادی می برند که اين عده به هيچ وجه اجازه کارهای مولد را نخواهند داد. بيشتر افرادی که در اتاق های بازرگانی به ويژه (اتاق) ايران هستند نه متخصصند نه صنعتگر. بلکه بازرگانانی هستند که مدام به دنبال سفرهای خارج از کشور رايگان و بستن قرارداد برای واردات هستند. چگونه است که کساني که بر روی ذخاير سنگينی که در هيچ کشوری جز امريکا به اين تنوع منابع مس، منابع آهن، زغال سنگ، نفت و گاز وجود ندارد، در خانه های گلی زندگی می کنند. ديدن متکديان بر سر چهار راه ها که هر روز افزايش پيدا می کنند نشانه فقر در کشوری است که بر روی دريايی از ثروت قرار دارد».
«گفتگوی تمدن ها» یا داد و ستد زراندوزها
زمینه ی این دگرگونی های منفی تر از پیش در اقتصاد داخلی و فشارهای افزون تر از گذشته به کارگران و مزدبگیران کشورمان را دولت دست نشانده ی ولی فقیه، همانا دولت «تدبیر و امید» بدهکار، ورشکسته، فاسد و وابسته به دلارهای نفتی-گازی با شعار «واگذاري امور به بخش خصوصي» داخلی (بخوان بازاریان بزرگ، بنیاد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بالاجایگاه، و زراندوزان مالی-ربایی) و «سرمایه گذاران» خارجی (بخوان واردکنندگان مواد خام و نیمه خام از ایران و صادرکنندگان کالا و سرمایه به کشورمان) فراهم می سازد که در حقیقت امر چیزی نیست جز پیگیری شتابان تر سیاست «درهای باز اقتصادی» دوران رفسنجانی پراگماتیست، خاتمی اصلاح طلب، و احمدی نژاد اصول گرا، که همگی با شعار «حفظ نظام»، خواب «خلافت جهانی» پرستشگاهی – هم چون رویای «تمدن بزرگ» پادشاهی – می دیدند. «نظام» واپس مانده ای که از دستان گردانندگانش از آغاز تا اکنون خون چکیده و زیان سالانه ی آن به مردم مان تنها و تنها در چهار زمینه ی گردشگری، ترانزیت، گریز مغزها و واردات غیرقانونی، بنا به اعتراف سخنگویان رژیم، چیزی است نزدیک به هشتاد میلیارد دلار، همانا یک چهارم تولید ناخالص ملی کشورمان.
همانگونه که در بیانیه و پیام های پیشین برنموده ایم، رویکردهای کنونی ولاییان در زمینه ی توان دهی به شرکت های فراملی در یکی از برجسته ترین رشته های اقتصاد جهان، همانا بخش انرژی و گذرگاه های وابسته بدان، همکاری تنگاتنگی است میان زراندوزان ایران و جهان برای یورش های گسترده تر به جنبش های کارگری-توده ای فرازمند، چه در کشورهای رو به رشد و غیرصنعتی، و چه در کشورهای پیشرفته و صنعتی. بیهوده نیست که همزمان با برنامه ریزی برای تحمیل قراردادهای بازرگانی بی دادگرانه به کشورهای اروپای باختری، آسیای جنوب شرقی، امریکای لاتین، افریقا، و کشورهای نفت خیز یورش به جنبش جهانی کارگری، از حق اعتصاب گرفته تا خدمات گوناگون اجتماعی، بسابیشتر رو به فزونی نهاده است.
پیامد این دست درازی ها اینکه، شصت و دو میلیاردر با ثروتی برابر نیمی از ساکنان جهان – با افزایش دارایی پانصد میلیارد دلار تنها در درازای پنج سال – و همتایانشان، که سودآورترین و کلیدی ترین نهادهای مالی، کانون های انرژی، انحصارهای فراملی و بازارهای مواد خام و ناخام را با تکیه به کمپلکس های نظامی-صنعتی و با بهره برداری از نهادهای خودساخته ی آموزشی-رسانه ای-اندیشکده ای در چنگ گرفته اند، ناداران را در چارسوی سپهر به «ریاضت اقتصادی» دردآلودتر وامی دارند، جهان را به پرتگاه های خونبارتر از سده ی بیست میلادی نزدیک می کنند، و در کشورهای صادرکننده ی مواد خام به دست نوکیسه های محلی – و بی آن که دست خود را آشکارا به خون آغشته کنند – پیکارگران ملی و دمکرات و بویژه کنشگران کارگری را پی در پی به داغ و درفش می کشند. برای نمونه در افریقایی که با سیاست های استعماری-نواستعماری به پاره پاره ترین و دردمندترین قاره ی جهان تبدیل شده، وظیفه بهره کشی و سرکوب و کشتار مردم رنج کشیده را به پنجاه و پنج میلیارد ریزه خوار واگذاشته اند. رسانه های ایران، همپالگی های خلافت گرای شان را که چهارصد تن از آنان هشتاد درصد وام های کلان بانک های «خودی» را بالا کشیده اند، «توله گرگ» نامیده اند.
آتش خیزش هشتاد و هشت هنوز هم زبانه می کشد
بنا بر داده های تاریخی و رویدادهای چند دهه ی گذشته، از آن میان رویکردهای «دوران اصلاحات» و «گفتگوی تمدن ها»، می توان در پسافرجام انتظار داشت که تاخت و تازهای ولاییان برای «خودی سازی» و کنترل انحصاری تر «نان و آب دارترین» بخش های اقتصادی و کانون های مالی و بازارهای فروش و پهنه های سرمایه گذاری بیشتر شود، سرکوب های آشکار و ناآشکار بیش از پیش بالا گیرد، خطر داخلی «توله گرگ ها» و نیز دخالت خارجی «سرمایه گذاران بین المللی» در صورت برآمد خیزش مردمی – چون پاره ای از کشورهای اروپایی و آسیایی و افریقایی – افزایش یابد، خلافت گرایان داخلی با یاری انحصارهای فراملی و واپسگرایان منطقه ای پایه های خلافت خودکامه ی خود را استوارتر کنند، و با فشار روزافزون به رزمندگان جنبش کارگری-توده ای (و نه خودفروختگان و همراهان آگاه و ناآگاه انحصارهای درون و برون مرزی)، بکوشند از پیمان نامه های استعماری و «سهم» خود و اربابانشان در «بزرگ ترين بازار نوظهور از زمان فروپاشی شوروی» با چنگ و دندان و با هر بهایی پاسداری کنند. به دیگر سخن، شرایط نبرد با این «نظام» قرون وسطایی برای رزمندگان «راستین» جنبش ملی-دمکراتیک کشورمان دشوارتر گردد.
خوشبختانه با روشدن روزافزون ساخت و پاخت های ناپنهان و پنهان ولاییان با «استکبار جهانی» برای پیاده سازی روزافزون الگوهای بانک جهانی و صندوق بین المللی، شمار اعتراض ها و اعتصاب های ناپراکنده و پراکنده ی کارگران و آموزگاران و پرستاران و بازنشستگان و دانشجویان و زنان بالا گرفته است. در کوران این نبرد، پیشنهاد ما به رزمندگان درون مرز، و در درجه نخست پیکارگران جنبش کارگری و دست اندرکاران کارزارهای «حقوق بشری» در رویارویی با انتخابات فرمایشی، عبارت است از سازماندهی دقیق تر و «بسیار هشیارانه تر» نیروها برای همراهی با ناخرسندان گوناگون اجتماعی همزمان با رد صلاحیت «فله ای» شورای نگهبان، آن هم از راه سازماندهی بسیار حساب شده ی «اعتصابات همـــــزمان و سراســـــری» (به جای اعتراضات پراکنده) در یکان های اقتصادی و آموزشی: در هر یکان اقتصادی و آموزشی دست کم یک کمیته ی مخفی اعتصاب!
برای نمونه کارگران و کارکنان نفت و پتروشیمی که در پیکارهای پیشین آزمون های گران بهایی گرد آورده اند، می توانند در این برش زمانی نقش ویژه ای بازی کنند، و با پشتیبانی از جنبش کنونی رد صلاحیت ها، زراندوزان ولایی را گام به گام به عقب نشینی و تن دادن به خواست های ملی-دمکراتیک توده ها وادارند. بنا به اعتراف سرکردگان رژیم ولایی و نیز پاره ای از رسانه های درون و برون مرزی، آتش خیزش هشتاد و هشت هنوز هم زبانه می کشد. این «آتش خندان» را بیشابیش برافروزیم.
رزمندگان مردمی، کارگران و مزدبگیران پیکارگر!
هنرمندان و نویسندگان و کنشگران حقوق بشر در چارسوی سپهر رزم دشوار اما دلیرانه ی شما در راه دست یابی به حقوق شهروندی تان، و نیز پیکار بی گسست شما برای رسیدن کشورمان به آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و رهایی از هرگونه بهره کشی را ارجی ناپایان می نهند و از آن همه سویه پشتیبانی می کنند. نبرد تحسین برانگیز و رو به گسترش شما کارگران، آموزگاران، پرستاران، دانشجویان، زنان و کنشگران سازمان ها و نهادهای گوناگون مردمی نشان می دهد که علیرغم همه ی تضییقات گردانندگان رژیم و اربابانشان، می توان و باید گام های بلندتر و استوارتری به پیش برداشت. در آستانه ی سالگرد انقلاب مردمی و شکوهمند بهمن، دست در دست و ندا در ندا، از شمال تا جنوب و از خاور تا باختر، پیش به سوی تدارک بسیـــــــــار حساب شده ی کارزار گسترده ای برای واپس راندن و برچیدن «خلافت خون و خرافه» ی استوار بر «بیت رهبری». «بیت رهبری»، هم مسئولیت مستقم ورشکستگی واحدهای تولیدی و لغو اصل چهل و چهار قانون اساسی را بر عهده دارد که برآیند نبرد خونبار و صد ساله ی مردم ماست، هم مسئولیت مستقیم دزدی های نجومی و بی پیشینه ای را بر گردن دارد که از درون این «نظام» قرون وسطایی بیرون زده است، و هم پاسخگوی اصلی سرکوب ها و کشتارهای فاجعه باری است که در سه دهه ی گذشته رخ نموده است. «بیت رهبری» به راستی لانه ای بوده و هست برای دزدان ولایی و دزدان دریایی. در این نبرد، هم چون گذشته بسیجیان و پاسداران و ارتشیان و دیوانیان مردمی را به پیوستن به جنبش فرامی خوانیم.
ما در پارینه های دور و نزدیک بارها نشان داده ایم که می توانیم “هیولاها” و “ضحاک های” زمان را پایین بشکیم. پس از بیش از یکصد سال مبارزه ی بسیار دشخوار و خونبار، گاه آن است که این بار “پایینی ها” خانه ی مشترک و تاریخی، اما تاریک مان را، آفتابی کنند. ما “نود و نه درصدی ها” این بار بر خلاف گذشته ها، نه تنها در مرحله ی سرنگونی “دیوها”، بلکه در برش پس از آن نیز، پرچمدار آوردگاه داد خواهیم ماند و جنبش را نیرومندانه و دلاورانه و هشیارانه راهبری خواهیم نمود. آری، اگر ماه ها پیش از “بهار عربی” و “جنبش اشغال وال استریت”، خیابان های “رشک برانگیزمان” را به جهانیان هدیه کردیم، این بار می رویم تا “کارخانه های رشک برانگیزمان” را به جهانیان ارمغان دهیم.
بکوشید و پیمان ها مشکنید
پی و بیخ و پیوند بد برکنید
ز دشمن نیاید بجز دشمنی
بفرجام هر چند نیکی کنی
کنون چاره ای باید انداختن
دل خویش از رنج پرداختن
تن آسایی و کاهلی دور کن
بکوش و ز رنج تنت سور کن
هر آنکس که در بیم و اندوه زیست
بدان زندگانی بباید گریست
همه رزم را دل پر از کین کنیم
تن دشمنان جای زوبین کنیم
بیا تا جهان را به بد نسپریم
بکوشش همه دست نیکی بریم
با درودهای بی کران به کارگران و پیکارگران درون مرز که
علیرغم شرایط بسیار سخت امنیتی-نظامی
علیرغم سرکوب ها و کشتارهای پی در پی
علیرغم جو وحشت و مرگ
بی گسست حماسه می آفرینند
کمپین هنرمندان و نویسندگان و کنشگران حقوق بشر
بیانیه هشتم به یاران و رزمندگان درون مرز، بهمن ماه نود و چهار
www.farakhan-iran.com