یک سال پس از اعتراضات مردمی آبان ۹۸، فضای سیاسی-اجتماعی ایران همچنان متأثر از این اعتراضات و رفتار حکومت در سرکوب و کشتار بیسابقه معترضان است.
صدها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شدند و اعتراضات خیابانی سرکوب شد، اما نرگس محمدی فعال حقوق بشر در ایران در مصاحبه با رادیو فردا میگوید که جامعه به جایی رسیده که این سرکوب ها جواب نخواهد داد و باعث عقب نشستن مردم نخواهد شد.
اعتراضات آبان سال گذشته که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود، به سرعت تغییر جهت داد و حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفت. نرگس محمدی معتقد است که اعتراضات آبان ۹۸ پاسخ منطقی جامعه شناختی نسبت به تحولات ساختاری خشونتآمیزی بود که به لحاظ اقتصادی، سیاسی حتی فرهنگی و اجتماعی طی دهههای اخیر رخ داده بود و این وقایع باعث شد که یک مرزبندی جدی شکل بگیرد و مرزبندی مردم و حکومت روشنتر و واضحتر شود.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، اخیراً در نیمهشب چهارشنبه ۱۶ مهرماه از زندان آزاد شده است. او با اتهاماتی چون فعالیت تبلیغی علیه نظام، تشکیل کارزار لغو اعدام و اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور جمعاً به تحمل ۱۶ سال زندان محکوم شده بود.
«آبان ۹۸، مرزبندی مردم و حکومت روشنتر شد»؛ گفتوگو با نرگس محمدی
همزمان با اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸، نرگس محمدی در بند زنان زندان اوین زندانی بود. او در مصاحبه با رادیو فردا با تأکید بر مرزبندیاش با هر نوع خشونتی میگوید: «عدهای اسم این اقدامات (اعتراضات دی ۹۶، مرداد ۹۷ و آبان ۹۸) را غیرمنطقی یا توسل به خشونت میگذاشتند، اتفاقاً به نظر من کاملاً یک پاسخ منطقی جامعهشناختی نسبت به تحولات ساختاری خشونتآمیزی بود که به لحاظ اقتصادی، سیاسی حتی فرهنگی و اجتماعی طی دهههای اخیر رخ داده بود، یعنی یک بستری فراهم شده بود برای چنین اعتراضاتی که البته با دامن زدن حکومت به اعتراضات مدنی و مسالمتآمیز مردم، به سمت خشونت بردند و ما شاهد اتفاقات فاجعه باری بودیم که نه تنها جامعه ایران بلکه کل جهان را متأثر کرد.
به اعتقاد نرگس محمدی، اتفاقی که آبان ماه سال ۹۸ افتاد، پارامترهای مهمی دارد که روشنکننده وضعیت است: «اینکه ما با یک کشتار جمعی مردم مواجه میشویم یعنی به لحاظ کمی و تعداد میخواهم بگویم که واقعاً بیسابقه بود ۱۵۰۰ نفر توی دو روز اعتراضات مسالمتآمیز خیابانی کشته شدند. البته که من با ملاک قرار دادن کمیت کاملاً مخالف هستم، یعنی یک نفر هم که به ناحق کشته میشود یک انسان است ولی این برای افکار عمومی مسئله مهمی است. تعدادی از بچههایی که کشته شدند افراد عادی بودند، غیرمعترض بودند و از مدرسه درآمده و روانه خانههایشان شدند و با تیر کشته شدند.»
او ادامه میدهد: «مسئله بعدی این است که سال ۶۷ هم شاهد تعداد زیادی از کشتارها بودیم اما در زندانها، پشت چهاردیواری زندانها و فضاهای امنیتی اتفاق میافتاد که در انظار عمومی نیست. این (کشتارها) مهم است و دامن زدن به یک بستر خشونتساز جمعی است که به لحاظ عریان بودن خشونت پارامتر مهمی است. مردم که با سلاح به خیابان نیامدند علیه حکومت که تعرضی نکردند به صورت مسالمتآمیز که در قانون اساسی هم پیشبینی شده عمل کردند و آمدند توی خیابان و در بستری قرار گرفتند که متأسفانه آمار وحشتناکی از کشتهشدهها آن هم نه آن موقع بلکه با کتمان کردن این حقیقت، چند ماه بعد برای مردم مشخص شد که تعداد کشتهشدهها چقدر است.»
خانم محمدی توضیح میدهد: «اتفاقاتی که در آبان ماه ۹۸ افتاد خیلی تکاندهنده است نه اینکه سال ۶۷ تکاندهنده نبود، نه اینکه دهه ۶۰ تکاندهنده نبود، نه اینکه قتلهای زنجیرهای که ما الان در آستانه دشنهآجین شدن آقای فروهر و پروانه فروهر، آقای مختاری، آقای پوینده و آقای شریف هستیم، ولی به نظر من آبان ۹۸ در تاریخ مبارزات ملت ایران برگ واقعاً سیاهی شد. با این تعداد کشتههای مردم بیپناه و مردم مظلومی که خیلیها گفتند اینها پابرهنهها هستند، خیلیها گفتند اینها گرسنهها بودند و خیلیها گفتند اینها جانبهلبرسیدهها بودند و این وجدان عمومی جامعه ما را به درد آورد. این وقایع باعث شد که یک مرزبندی جدی شکل بگیرد و پررنگتر شود. این مرزبندی قابل کتمان هم نیست و مرزبندی مردم و حکومت روشنتر و واضحتر شد.»
خشونت علیه زنان و دختران بازداشتی
نرگس محمدی در بخش دیگری از این گفتوگو از رفتار بسیار خشونتآمیز با زنان و دختران بازداشتشده در جریان اعتراضات دی ماه ۹۶، مرداد ۹۷ و آبان ۹۸، و همچنین فضای حاکم بر زندان اوین در روزهای اعتراضات آبان ۹۸ میگوید: «من یادم است سال ۹۷ که اعتراض به گرانی در تهران اتفاق افتاد، حدود پنج نفر از دخترهای جوان را پیش ما آوردند که وقتی من با آنها صحبت میکردم کاملاً جو بیرون، اعتراضات و مسالمتآمیز بودن اعتراضات را میتوانستم حدس بزنم و بعد از آن آبان ۹۸ هم ما (در بند زنان زندان اوین) ورودی داشتیم و من وقتی با این خانم صحبت کردم میزان خشونت به کار رفته با معترضان بازداشتشده را هم دستم آمد که حتی با خانمها، حتی با یک دختر جوان که برای اولین بار در یک اعتراض خیابانی یک مشارکت حداقلی را داشته چقدر است.»
او اضافه میکند: «بعد تعدادی از خانمها رفته بودیم بهداری که آنجا یک بهداری مرکزی است و از همه بندها چه بندهای امنیتی و سلولهای انفرادی و چه بندهای عادی مراجعهکننده دارد و صحنهای که آنجا ما مواجه شدیم و بعد خبرهایی که بقیه بچهها در مراجعاتی که مثلاً به بهداری یا ساختمان اجرای احکام یا سالن ملاقات داشتند کل فضای اوین دست ما بود که فضا کاملاً امنیتی است و تعداد مجروحان در سلولها هم زیاد است. البته زندان خیلی سعی میکرد که ما در معرض این آدمها قرار نگیریم اما اینقدر شتابزده عمل می کردند و اینقدر بی نظمی حاکم بود که گاهی این اتفاقات می افتاد و ما به طور ملموس و رودررو با این آدمها مواجه میشدیم و میفهمیدیم که میزان خشونت به کار رفته تا چه حدی است».
خانم محمدی توضیح میدهد: «رفتار بسیار خشونتآمیزی در بازجوییها با دختر جوان شده بود و اینکه یک بازجو تا این حد جسارت داشته باشد که یک در اتاقهای بازجویی با یک دختر کم سن و سال تنها این میزان از خشونت را به کار بگیرد -البته من تا قبل از آن هم در آن بند شاهد بودم که افرادی از بندهای امنیتی میآمدند و چیزهایی را میگفتند که متأسفانه میشد حدس زد که هیچگونه نظارتی در بندهای امنیتی وجود ندارد و این اتفاقات میافتد- ولی اینکه با یک فرد غیر سیاسی یک دختر خیلی جوان که برحسب اتفاق وقتی از آن خیابان رد میشد چند دقیقهای مکث کرده بود و بعد منجر به بازداشتش شده بود چنین برخوردی را کرده بودند، و آن روحیه بسیار آسیبدیده و لرزانی که این دختر داشت و مدام در آغوش ما بود اینقدر که این بچه ترسیده بود. اینها چیزهایی بود که به خصوص بعد از اعتراضات خیابانی ۹۶ و ۹۷ و به خصوص ۹۸ ما آنجا شاهد اینها بودیم.»
نرگس محمدی آذر ماه ۹۸ در نامهای از زندان اوین به تشریح وضعیت دختری ۲۰ ساله که از وزرا به اوین منتقل شده بود پرداخته و نوشته بود که «حین بازجویی یا بهتر بگویم اعترافگیری، مرد بازجو از موهایش گرفته و کشیده بود و فحشهای رکیکی داده بود که رویش نمیشد تکرار کند. کمربند دور کمرش را باز کرده و به میز و صندلی کوبیده بود تا دختر جوان ترسیده و هر چه میخواهد را به دوربین بگوید، نه یک بار بلکه چند بار. او که چون بسیاری از همنسلانش موفق به تحصیل در دانشگاه نشده و به کار مشغول بود، به زندان قرچک و میان متهمان قتل و مواد مخدر و… منتقل شد.»
خانم محمدی همچنین در این نامه به تشریح وضعیت جوانی کم سن و سال از اسلامشهر تهران پرداخته بود که «تیر خورده» و «خونریزی، عفونت و تورم غیر قابل تصور پا» او را از پای درآورده است.
خانم محمدی که این فرد را در بهداری زندان اوین دیده بود نوشته بود که این جوان که از سلول انفرادی به بهداری آورده بودند به او گفته است: «از روزی که بازداشت شدهام حتی بتادین هم روی زخمم نریختهاند.»
عهد من با مردم است
نرگس محمدی در نامه دیگری از زندان زنجان در مرداد ماه ۹۹ اعلام کرده بود که «من بعد از کشتارهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ یک جای دیگر ایستادهام. اصلاحطلبی عهد ما نبود، راهکار ما بود برای عهد دیگری. من به آن عهد وفادارم. و هیچ سر آشتی ندارم.»
او در همین زمینه در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «این موضع گیری، در فصل آبان ماه ۹۸ برای من به وجود نیامده بود. مدتها پیش این اتفاق برای من افتاده بود و خیلی هم به این فکر کرده بودم. حتی در دوران دانشجوییام در سال ۱۳۷۱ که وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شدم هم همیشه بودن در کنار مردم برای من اصل بوده. تمام تلاشهایی هم که در دورههای مختلف زندگیام کردهام چه دوره جنبش دانشجویی، چه ورودم به مطبوعات و چه بعد از آن، ورودم توی نهادهای مدنی و حقوق بشری واقعاً این اصلی بوده که هیچ وقت برای من تغییر نکرده تا امروز که جایی باید بایستم که مردم من ایستادند، جایی توی تحولات باید وارد شوم که به نفع مردم است. واقعیت این است که عهد من با مردم است عهد من جایی است که مردم با آن ایستادهاند، من هیچ عهدی جای دیگری با هیچ کس دیگری ندارم.»
خانم محمدی در پاسخ به این سؤال که شما آبان ۹۸ زندان بودید و حالا در سالگرد آن اتفاقات در بیرون از زندان هستید و فکر میکنید چه چیزی تغییر کرده میگوید: «بعد از اعتراضات و کشتار آبان که من با آن وضع غیرقانونی به زندان زنجان منتقل شدم در زندان زنجان دسترسی به هیچ اخبار و اطلاعاتی نداشتم، در یک بند عادی بودم و هیچ همبندی سیاسی نداشتم. با خانمهای با جرایم عادی بودم، به روزنامه دسترسی نداشتم و تا مدتهای خیلی طولانی من حتی کتاب خیلی معمولی در حد یک کتاب داستان هم دسترسی به هیچ چیزی نداشتم. ملاقاتهای من کابینی بود، مدت خیلی کوتاهی با خانوادهام در حدی که بدانم صحیح و سالم هستند و مدت زیادی هم نیست الان بیرون هستم و متأسفانه البته درگیر درگذشت مادرم هم بودم اما فکر میکنم که جامعه به جایی رسیده که این سرکوبها جواب نخواهد داد و من متأسفم از این میزان خشونت که علیه مردم به کار گرفته شد.»
او اضافه میکند: «بخشی از این را من در زندان اوین متوجه شدم، ولی واقعاً این سطح، این گستردگی و این عمق خشونت را به این حد من در زندان متوجه نشده بودم، یعنی اخبار ما اینقدر کامل نبود. از آنچه که الان در رسانهها من شاهد هستم و میبینم، صدای مادرها را میشنوم و این قبرها را دارند نشان میدهند، تصاویر این جوانهای به خون غلتیده را میبینم که واقعاً دردناک است. فکر میکنم میزان خشونتی که علیه مردم به کار گرفته شده و بعد شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ما، همه حکایت از این دارد که این سرکوبها باعث عقب نشستن مردم نخواهد شد و باعث این نخواهد شد که عدهای فکر بکنند که قضیه تمام شده و اتفاقی نخواهد افتاد. من این تصور را ندارم.»
نرگس محمدی روز چهارشنبه، چهارم دی ۹۸ از زندان اوین به زندان زنجان منتقل شد و با انتشارنامهای اعلام کرد که هنگام انتقال، شخص رئیس زندان اوین با همراهی چند مرد دیگر او را مورد ضرب و شتم شدید قرار داده است. او به همراه ۷ زندانی دیگر از روز شنبه ۳۰ آذرماه ۹۸ طی نامهای اعلام کرده بودند که در همبستگی با قربانیان آبانماه ۱۳۹۸ تا چهلم آنان دست به اعتصاب میزند.
او در پاسخ به این سؤال که بعد از این همه سال زندان و محرومیت از حقوق قانونی و انسانی، حالا که آزاد شدهاید چه خواهید کرد، میگوید: «من یک فعال مدنی هستم؛ همان طور که توضیح دادم عهد و پیمان من با مردم من است هرجایی که احساس کنم مردم هستند، من همان جا ایستادهام. جای دیگری برای خودم متصور نیستم و در همان چارچوبی که فعالیت میکردم به عنوان یک فعال مدنی که دارم تلاش میکنم صلح و حقوق بشر در کشور من هم تحقق پیدا کند، همان راه را ادامه خواهم داد.»
خانم محمدی میگوید: «من فکر میکنم که اعتراضات ما به نقض حقوق بشر و اعتراضات ما به نقض حقوق اساسی ملت ایران چیزی نیست که ما را با زندانی کردن و بازداشت کردن، سلب حقوق انسانی و اساسی و محروم کردن از حقوق انسانیمان تأثیرگذار باشد. اینها سر جای خودش است عهد ما با مردم سر جای خودش است و من در همان مسیری که حرکت میکردم به حرکتم در همان مسیر ادامه خواهم داد.»
زندگی در عین مقاومت و مبارزه
پس از آزادی نرگس محمدی از زندان در نیمه شب چهارشنبه ۱۶ مهر ماه ۹۹ و باانتشار کلیپی از او که ترانه مرغ سحر را به یاد محمدرضا شجریان میخواند، حملات متعددی به این فعال حقوق بشر شد.
خانم محمدی در همین زمینه به رادیو فردا میگوید: «یکسری مسائل خیلی خصوصی و خیلی فردی است و من خودم تمایلی به دامن زدن به چنین مباحثی ندارم، چون فکر میکنم سطح درگیریهای ذهنی و سطح دغدغههای ما را تنزل میدهد. ولی از آنجا که الان مورد سؤال قرار گرفتم، من یک زن ۴۸ سالهای هستم که سبک زندگیام این بوده، سبک زندگی مادرم و سبک زندگی مادربزرگم هم همین بوده. علیرغم اینکه آنها رنجهای خیلی خیلی بزرگتری از من کشیدند و در دورههای مختلف در تحولات سیاسی مختلف ایران واقعاً رنج کشیدند، ولی همیشه ایستادند و این ایستادگیشان به این معنا نبود که منهای زندگی به این بخش از مبارزاتشان نگاه بکنند.»
او اضافه میکند: «من هم یاد گرفتهام که این سبک از زندگی را داشته باشم. برای من مبارزه و مقاومت، در زندگی معنی پیدا میکند. من در عین مقاومت کردن و مبارزه کردن زندگی میکنم و واقعاً از این سبک زندگی هم راضی و هم سرخوش هستم. یادم است توی سلول انفرادی که اتفاقاً حال خیلی خوبی هم نداشتم میرقصیدم، برای اینکه یک بخشی از زندگی همین بود؛ روز شده بود، آفتاب بالا آمده بود و من توی سلول محروم از همه چیز و همه کس حتی یک صدا و حتی یک نور بودم ولی فکر میکردم که این یک نوع زندگی است که من انتخاب کردهام.»
نرگس محمدی میگوید: «این سبک زندگی را من آگاهانه انتخاب کردهام، به اجبار به این کار کشیده نشدهام و توی بند زنان زندان اوین هم همین سبک زندگی را داشتم به خودم میرسیدم. صبح که میشد برای من شروع یک زندگی و شروع یک نشاط و سرخوشی بود. پا گذاشتن و ادامه دادن در مسیری بود که من خودم انتخاب آگاهانه کرده بودم.»
او ادامه میدهد: «در زندان زنجان هم اتفاقاً من با همین سبک زندگی کردم و یکی از پروندههایی که برای من تشکیل دادند این بود که تو مجالس رقص و بزم و شادی خیلی برگزار میکردی. من واقعاً این کار را میکردم چون واقعاً به نظر من، همه این مبارزه برای ما زندگی است. بنابراین هیچ وقت ناراحت نمیشوم بگویند که تو تازه از زندان درآمدی، ولی مثلاً رژ لب قرمز روی لبت است. اولاً که من توی زندان زنجان اینها را نداشتم، شب ساعت ۳ خانه خواهرم رفتم و صبح که داشتم میآمدم ملاقات مادرم به خودم هم رسیدم. درست است در زندان خیلی سختی داشتم، درست است روزگار خیلی تلخی داشتم ولی واقعاً من راضی بودم و سرخوش آمدم دیدن مادرم.»
خانم محمدی میگوید: «اینکه به خودم رسیده بودم البته این مسئله را خیلی شخصی میدانم ولی در عین حال زندگی همین است، ما زندگی میکنیم ما راضی هستیم ما انتخاب آگاهانه کردیم و این زندگی الزامات خاص خودش را دارد. آواز دارد، تصنیف دارد، سرخوشی دارد، به خود رسیدن دارد، آرایش دارد و رژ لب قرمز دارد و من این را کتمان نمیکنم و از هرگونه تظاهر هم بدم میآید یعنی واقعاً فکر میکنم که این یک مورد را مرتکب نشوم وقتی خوشم و سرخوشم، ظاهرم هم نشان میدهد حتی اگر از زندان برگردم حتی اگر از سلول انفرادی بیایم بیرون و زمانی هم که غمگین هستم خب ظاهرم غمگین است دیگر.»
از: رادیو فردا