مخاطب نگارنده در این بحث هم مردم ایران وهم گردانندگان نظام جمهوری اسلامی اند.
ما اکنون در شرایطی بغرنج گرفتارآمده ایم که تداوم آن به دردهای درمان ناپذیر، هم برای هم میهنان ستم دیده مان و هم برای قدرت حاکم بر سرنوشت کشورخواهد انجامید.
از یک سو می توان به دادن وعده های میان تهی و امیدواری به مردم همچنان ادامه داد و از سوی دیگرنیز می توان به در پیش گرفتن صبر و انتظار برپایه ی این وعده و وعید ها و سرهم بندی سخنان نامرتبط با واقعیت عینی تداوم بخشید و در جهت تأثیر گزاری ملی – مردمی برتصمیمهایی که از بالا می گیرند یا نفی آنها گامی برنداشت و همچنان امیدوار بود که روزی به طور خود به خود و بدون دخالت اراده ی مردم وضع کشور بهبود پیدا کند؛ اما نمی توان به این نکته امیدوار بود که وضعیت یکشبه دگرگون شود و دو طرف موضوع همچنان، بی تأثیراز گذرسرنوشت – که هردم تحقق آرمانها و خواسته هایشان را دشوارتر می کند – به شیوه های کنونی به زندگی ادامه داد.
تاخت و تاز دولتیان و صبر و حوصله ی مردم حدی دارد و سرانجام این حد با یا بدون حرکت همگانی مردم و نیروهای ملی- مردمی خواهد شکست و یکی از دو طرف یا هر دو طرف بازنده خواهند بود.
می گویند: فساد موردی است و نهادینه و نظام مند نیست. فرض کنیم چنین باشد – که به هیچ رو چنین نیست – زیرا هر روز که می گذرد مواردی از فسادهای میلیاردی کشف می شود که کسانی که در کارآن اند و به گونه های مشهود به آن دامن می زنند وکمتر با دولتیان رابطه ی مشهود دارند کشف و به چنگ دستگاه قضایی می افتند؛ وبسیاری از این نمونه ها نیز پیرو درگیری های جناحی است. به یقین مبالغی کلان از بیت المال مسلمین که به جای آبادانی کشور صرف هزینه های بنیادهای تحت نظر سران حاکمیت و هزینه های نظامی و اماکن مقدسه می شود مشمول فساد فراگیر نیست و تنها دستمزد زحمات آقایان است که از جیب مردم ایران هزینه می شود؛ واین هزینه ها به بهای قرار گرفتن 80 درصد مردم کشور در زیرخط فقر – به گفته ی یکی ازنمایندگان مجلس – تمام شده است.
حال ببینیم چه راههایی در پیش روی کشورمان قرار دارد.
1. بی حرکت ماندن مردم و دولت در وضعیت کنونی که به بد ترشدن وضع مردم ایران تا زمان تغییر روند حکومت یا تغییر دولت راه خواهد جست.
2. تحول در وضعیت حکومت بدون دخالت کارساز مردم که هم اکنون ناممکن به نظرمی رسد و تا زمان رسیدن مردم به احساس بهبود وضعیتشان، و تنها با سخن پراکنی، نمی توان به آن دست یافت.
3. قیام نظام مند مردم برای تغییرنظام حاکم برپایه ی اتحاد ملی- مردمی که اکنون با وجود تضییقات دولتی و تداوم سختگیری و سرکوب رسیدن به آن دشواراست؛ به ویژه اینکه پیش ازاین مردم ایران یک بارانقلاب بدون تمهید مقدمات ذهنی برای تغییر شرایط عینی را از سر گذانده اند و به همین دلیل سخت زیرِبار دستیابی به آمادگی ذهنی برای تغییر نظام می روند.
4. تغییرناگهانی وضعیت از راه مداخله ی خارجی که بی تردید به استقراریافتن دولتی مبتنی بر اراده ی قدرتهای بزرگ جهان یا به اصطلاح ” جامعه ی جهانی ” خواهد انجامید که حاصلی بجز سلطه و بهره کشی آنها برای مردم ایران به بار نخواهد آورد.
نتیجه ی حاصل از حالتهای 1و4 همسان است و بی هیچ تردید به شکلگیری دولتی بناشده برپایه ی مقایسه میان بد و بدتر با کمک یا مداخله ی قدرتهای بزرگ خواهد انجامید. حالت سوم نیزبا توجه به غرق شدن دولت کنونی دربحران ژرفش یابنده، بدون عزم و اراده ی آهنین برای پیروزی برناکامی ها و کژروی ها کمابیش ناممکن به نظر می رسد.
ظهورگزینه هایی درجه دوم مقیم خارج ازقبیل شورای مدیریت گذار و فَرَشگَرد و ققنوس و مانند آنها در صحنه ی سیاسی ایران امروز نیز، با توجه به وجود نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، به ویژه سپاه، بدون مداخله ازخارج امکانپذیر نیست و پیش شرط آن در حالت دوم که امکانپذیرتر به نظر می رسد گسترش نارضایی درنیروهای مسلح ج.الف، به دلیل ژرفش هرچه گسترده ترفقر درصفوف آنان است که به سبب گسترش دم افزون تحریمها تحقق آن به نظرمی رسد. نتیجه ی این حالت نیزهمان طور که گفتم گسترش سلطه و سیطره ی قدرتهای بزرگ و به زیان مردم ایران است.
پیش ازاین نتیجه ی ممکن وضعیت دوم را شرح دادم که نیازی به تکرار و توضیح افزونتر ندارد.
می ماند وضعیت سوم، یعنی قیام نظام مند مردم برای تغییر دولت یا دست کم تغییروضعیت کنونی نظام حاکم – که به حضور وفعالیت مسالمت آمیز توده های وسیع مردم نیازمند است. آنان که حضور دونظام حاکم را تجربه کرده اند به یاد دارند که شاه، پیش از شروع انقلاب 57 خطاب به مردم گفت: ” ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دوسال پیش به تدریج ایجاد می شد شما ملت ایران علیه ظلم و فساد به پا خاستید. انقلاب ملت ایران نمی تواند مورد تأیید من، به عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فردئ ایرانی نباشد.” و ” من آگاهم که به نام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که فشار اختناق تکرارشود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که به نام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من به نام پادشاه شما که سوگند خورده ام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه ی اثنی عشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار می کنم و متعهد می شوم که خطاهای گذشته تکرار نشود، بلکه خطاها ازهرجهت نیز جبران گردد. ” و ” متعهد می شوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد که خونبهای انقلاب مشروطیت است به صورت کامل به مرحله ی اجرا درآید. من نیز پیام انقلاب شما را شنیدم. “
این سخن شاه دو مفهوم مهم را دربرداشت: نخست اینکه او سرانجام در برابرانقلاب مردم ایران سر تسلیم فرود آورده بود ودوم اینکه با این درخواست شاه مردم ایران بر سردوراهی قرارگرفته بودند: پاسخ دادن به دعوت شاه برای نشستن به انتظارانجام دادن اصلاحات به منظور بهسازی اوضاع نا به سامان کشور یا تداوم بخشیدن به حرکت انقلابی تا زمان رسیدن به نتیجه ی قطعی.
مردم ایران دراین رهگذرگزینه ی دوم را به کارگرفتند و به حرکت انقلابیشان تداوم بخشیدند.
دراین هنگام درایران شرایط عینی انقلاب فراهم بود؛ اما شرایط ذهنی هنوز ناپخته به نظر می رسید.
دراین هنگام درایران شرایط عینی انقلاب فراهم بود؛ اما شرایط ذهنی هنوز ناپخته به نظر می رسید. درآن شرایط اختناق آمیز داخلی و هجوم بی امان رسانه های خارج از کشورمردم ایران جز سپردن عنان اختیار خود به دست مطالب تبلیغی و ترویجی این رسانه ها راهی دیگردرپیش نداشتند. این بود که هرگروه ازمردم بنا به گرایشهای عقیدتی خویش به شیوه ی خود می خواستند نظم موجود را نفی کنند و تنها گزینه ی حاضر و آماده برای جانشینی رژیم شاه نظام جمهوری اسلامی بود که اغلب رسانه های پذیرفته از نگاه مردم دمادم آن را تبلیغ می کردند. توده های مردم تسلیم فرایند گزینش میان بد و بدتر شده بودند و می گفتند : ” شاه باید برود هر… که می خواهد بیاید؛ و سرانجام برسر جانشینی نظام شاهنشاهی با نظام جمهوری اسلامی به توافق رسیده بودند.
وضعیت کنونی تا اندازه ای همسان با شرایط بحرانی دوره ی پایانی سلطنت محمد رضا پهلوی به نظر می رسد؛ اما هنوز به آن درجه از بحران نرسیده است که توده های وسیع مردم در برابر دولتیان سینه سپرکنند. هنوزاعتراضات موردی است و بنا به ادامه ی حضور نیروهای نظامی و امنیتی و نرسیدن مردم به آرزوهایشن، حتی با انتخاب میان بد و بدتر، چه در دگرگونی نظام شاهنشاهی و چه در مرحله های انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، هنوز به شرایط لازم برای گذر از وضع موجود نرسیده اند.
اگرمردم ایران خواهان گزینه ی نیک اند تنها به یک شرط می توانند به آن دست یابند و آن نیز رسیدن به اتحاد ملی- مردمی، برپایه ی حداقل خواسته های مشترک و بدون توجه به برگزیدن از میان بد و بدترو با توجه به شرایط دشوار نبودن آزادیهای دمکراتیک در شرایط کنونی است.
متأسفانه، هم اکنون چنین به نظرمی رسد که نیروهای صنفی، سیاسی، توده های مردم و سازمانهای مردم نهاد داخل کشور و خارج ازکشور بار دیگر فرسنگها از یکدیگر فاصله دارند وهرچند که گهگاه شماری از آنها بر سرموضوعی خاص بایکدیگر هماهنگی می کنند و به بیان نظرهای مشترکشان می پردازند، این اشتراک نظرها موردی و مقطعی است و تا فراگیرشدن و راهبردی شدن، ولو به صورت محدود و برپایه ی هدفهای معین، فاصله ی طولانی در پیش رو دارد؛ ودر چنین حالتی به هیچ رو نمی توان به تحولی سرنوشت ساز امیدوار بود.
با امید به یافتن راه تحقق هدفهای مادی و معنوی همه ی مردم میهنمان
با برقراری اتحاد ناگسستنی