برای اداره و مدیریت کشور می توان قائل به دو دیدگاه محوری شد . یکی امنیت محوری و تنش زایی دومی توسعه محوری و تنش زدایی . دیدگاه اوّل بر اساس امنیتی بر مسائل جامعه نگاه می کند و مردم را به دو دسته ی خودی و غیر خودی تقسیم می نماید . از دید آنها خودی یارانی هستند که محرم اسرارند . بقیه ملت غیر خودی اند که باید در مواقع لزوم به صحنه آیند . در جبهه ی جنگ گوشت دم توپ شوند ، شب و روز کار کنند . عرق ریزند و زحمت کشند اما نهایتاً سهمی از بهرۀ مشارکت خود در جامعه نبرند . حاملین این دیدگاه خود را عین قانون ، دین و مذهب ، هم چنین عین کشور و حتی صاحب بی شریک آن می دانند . کوچکترین انتقاد از عملکرد آن ها مخالفت و دشمنی با نظام ، مذهب و لذا براندازومحارب محسوب می شود . در این نگرش تولید صنعتی و کشاورزی ـــ علمی محلی از اعراب ندارد . آنها تمام توان مالی و فکری خود را مصروف تولید جنگ افزار می نمایند . به دلیل اینکه تمام ملت غیر از خودی ها و تمامی دنیا برای آن ها دشمن به حساب می آید. شب و روز از دشمن حرف می زنند . و برای بقای خود در حاکمیت حاضرند دست به هر عمل افسار گسیخته ای بزنند . از آن جایی که سیاست خارجی هر حکومتی نشأت گرفته از سیاست داخلی آن است در کلیه ی نقاط دنیا به دنبال دشمن و تنش وحتی ایجاد آن هستند . اگر در نقطه ای از دنیا بحرانی باشد به جا یا بی جا فی الفور سر صحنه حاضر شده مداخله می نمایند .
این دیدگاه برای لاپوشانی ناتوانی و ضعف خود مجبور است شب و روز دروغ بگوید ، فرافکنی کند ، دشمن پیدا کند اگر دشمنی هم وجود نداشته باشد آن را بتراشد . این نگاه در راستای دیدگاه نئوکان هایی چون جورج بوش قرار دارد که بعد از واقعه ی یازده سپتامبر گفت : هر کس با ما نیست علیه ماست و با کشنده ترین ابزار های جنگی در وحشیانه ترین شکل ممکن به کشور های افغانستان ، عراق و …. هجوم برد .
اصول گرایان مرتجع در کشور ما از حامیان پر و پا قرص این خط فکری هستند . و کشور را در تمامی عرصه ها چه داخلی و چه خارجی بی محابا و با شتاب تمام خواهان سوق پرتگاه نیستی هستند. خط فکری دوّم توسعه محوری و تنش زدایی است که حاملان این تفکر جامعه را به خودی و غیر خودی ، شهروند درجه یک و درجه دو تقسیم نمی نمایند . در این دیدگاه شایسته سالاری جای باند بازی ، خرد محوری جای خود محوری را می گیرد . این نگرش بر توسعه ی صنعتی و کشاورزی همچنین توسعه ی سیاسی و اجتماعی باور دارد . و معتقد است کشوری که در صنعت ، کشاورزی ، علم و تکنولوژی عقب مانده باشد در جهان کنونی حرفی برای گفتن ندارد . برای فروش محصولات تولیدی می بایستی با دنیا بر مبنای تساهل و تعامل رفتار کرد . و برای مدرنیزاسیون در کشور باید ارتباط خردمندانه و شفاف با همه ی کشور ها داشت . امروز ماجرا جویی هیچ جایگاه احترام انگیزی در تعاملات جهانی ندارد . بر همین اساس سیاست خارجی این دیدگاه بر مبنای تنش زدایی و ایجاد روابط سالم در حوزه ی داخلی و خارجی با حفظ منافع ملت استوار می باشد .
با تاملی ژرف و خرد مندانه بر مسائل می شود سرافرازی را در دیدگاه دومی یافت . در کشور ما همه ی ترقی خواهان با تعلقات فکری مختلف خود به درجات گوناگون در این عرصه جای دارند .