تحولات کشور جنگ زده یمن با رخدادهای اخیر در بندر “عدن” پایتخت موقت دولت “عبدربه منصور هادی” که توسط جدایی طلبان موسوم به “شورای انتقالی” به اشغال و اخراج عوامل دولت تحت الحمایه ائتلاف عربی انجامید، وضعیت در این کشور بحران زده را پیچیده تر کرده است. چنانچه بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی جهان از این رویداد به عنوان فروپاشی ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی و آغاز یک جنگ درونی در بطن جنگ داخلی از آن نام برده اند. در واقع تحولات عدن تصویر یک وضعیت پارادوکسیالی در درون ائتلاف عربی است که هم زمان که علیه جنبش “حوثی ها” که بخش شمالی کشور و “صنعا” پایتخت را در دست دارند متحد می باشند، اما جناح به رهبری عربستان با جناح جدایی طلب به رهبری امارات متحده عربی در رقابت و تضاد منافع قرار دارند. سابقه این موضوع به قبل از جنگ داخلی این کشور در نتیجه بهار عربی بر می گردد و از همان ابتدای وحدت شمال و جنوب به رهبری “عبدالله صالح” رئیس جمهوری مقتول این کشور همیشه تضادها و رقابت های بین شمال و جنوب در این کشور قبایلی مختومه نشد و مثل یک آتش زیر خاکستر بود. جنگ داخلی در یمن در سال 2015 این فرصت را به جدایی طلبان جنوب داد تا از فرصت به دست آمده و سقوط دولت بدون پشتوانه ملی هادی، نهایت بهره را برده و از کمک های ائتلاف عربی در جنگ با حوثی ها به عنوان دشمنان تاریخی خود استفاده کنند. از طرف دیگر با توجه به همین عدم مشروعیت ملی دولت هادی و اینکه عملا هیچ نیروی نظامی و حمایت مردمی برای حمایت از خود نداشت و تنها با فرار به عربستان توانست خود را از گرداب حادثه نجات دهد، ائتلاف شکل گرفته عربی در داخل یمن بیش از پیش به قبایل جدایی طلب جنوب تکیه کرده و هم زمان نیز با استخدام مزدورانی از سودان، سومالی و پاکستان یک ارتش و نیروی غیر منضبط نظامی را سازماندهی کند. در حالی که عربستان به عنوان رهبر این ائتلاف عربی بیش از همه متکی به حملات هوایی و تکیه بر گروه های مزدور خارجی و اسلامگرایان یمنی علیه حوثی بود اما امارات متحده به عنوان متحد استراتژیک آنان در این ائتلاف، زیرکانه با نزدیکی به جدایی طلبان جنوب بر روی بخشی از نیروهای واقعا موجود یمنی سرمایه گذاری می کرد. تحولات جدید در جنوب یمن به خوبی نشان می دهد که استراتژی ائتلاف عربی در این جنگ نه تنها از انسجام کافی برخوردار نبود که در زیر پوسته آن، دو کشور اصلی ائتلاف عربی و نیروهای تحت فرمان آنان اهداف و منافع متضادی را دنبال می کردند که با هم هیچ سنخیتی نداشت.
درگیری ها در بندر عدن مقر دولت دست نشانده هادی از روز چهارشنبه هفتم اگوست بین نیروهای تحت امر دولت با نیروهای جدایی طلب جنوب آغاز گردید و از آنجا که نیروهای قبایلی جنوب در این شهر پایگاه اجتماعی قدرتمندی داشتند در عرض سه روز توانستند کاخ ریاست جمهوری و تمام اماکن دولتی را به تصرف خود در آورده و دوباره بقایای دولت هادی را از یمن فراری دهند. تسخیر راحت عدن توسط نیروهای تحت رهبری شورای انتقالی که تنها با حدود هفتاد کشته انجام گردید به خوبی نشان داد که عربستان با وجود صرف هزینه های ده ها میلیارد دلاری در جنگ یمن بر روی دولتی سرمایه گذاری کرده است که هیچ پایگاه مردمی در میان مردم یمن از شمال تا جنوب ندارد و تنها یک کاریکاتور از موجودیت یک دولت ملی است. از مدت ها پیش کاملا مشخص شده بود که جنگ یمن با توجه به گسست های قومی و ملی هیچ برنده یی نخواهد داشت اما در شرایطی که “محمد بن سلمان” ولیعهد و حاکم واقعی عربستان دلخوش به پیروزی بود در عوض رهبران امارات از جمله “محمد بن زاید” ولیعهد قدر قدرت ابوظبی تحت تاثیر و فشار “محمد بن راشد آل مکتوم” حاکم دبی با توجه به تحولات منطقه و واقعیت بن بست جنگ یمن سیاست متفاوتی را در پیش گرفتند. آنچه امروز در عدن می گذرد هر چند که ناشی از همین دو استراتژی موازی و مخالف هم در درون ائتلاف عربی در مورد این بحران است اما به نظر می رسد که تا حدود زیادی از تحولات منطقه خلیج فارس هم تاثیر گرفته است. از زمان انفجار نفتکش ها در حوالی جزیره اماراتی “فجیره” نوع برخورد رهبران امارات با متحد سعودی خود تفاوت پیدا کرد و آنان به عنوان یک کشور متکی به تجارت و بسیار آسیب پذیر از نظر امنیتی، تشدید تنش را به صلاح خود ندیده و با سفر آل مکتوم به روسیه و احتمالا واسطه گری روس ها هیات بلندپایه مرزبانی آنان به ایران رفت و تا حدودی مناسبات دوجانبه را ترمیم کردند.
بنا به گزارش ها بعد از چهار روز سکوت معنادار سعودی ها در خصوص تحولات عدن، بالاخره از روز یکشنبه یازدهم آگوست رهبران این کشور با محکوم کردن جدایی طلبان شورای انتقالی دست به بمباران بعضی مواضع آنان زده و با هشدار نسبت به حملات همه جانبه این ارتش شبه نظامی و در واقع امارات را تهدید به واکنش شدیدتر کردند. خبرها هم اکنون حکایت از عقب نشینی جدایی طلبان جنوب از بعضی مواضع و اماکن تسخیر شده دارد و گویا “عیدروس” رئیس شورای انتقالی جنوب با پذیرش شروط عربستان برای عقب نشینی پیشنهاد “ملک سلمان” پادشاه عربستان برای مذاکره در ریاض را پذیرفته است. آنچه امروز در عدن می گذرد نشان می دهد که دو جناح ائتلاف عربی بیش از پیش از هم دور می شوند و هر کدام با اتکای به نیروهای نیابتی خود سعی در ترسیم نقشه آینده یمن خواهند داشت. از یک طرف عربستان با نزدیکی به حزب اسلامگرای متمایل به اخوان المسلیمن “اصلاح” و بقایای دولت هادی و از طرف دیگر امارات به اتکای به قبایل جدای طلب جنوب در مقابل هم صف آرایی کرده اند و حتی توافق در مذاکرات احتمالی هم نمی تواند این گسست عینی را از میان بردارد. از طرف دیگر نیروهای حوثی که بر بخش شمالی و صنعا تسلط دارند در این چند سال نشان داده اند که با وجود حملات همه جانبه ائتلاف عربی و تحریم های کامل توانسته اند انسجام خود را حفظ کرده و وضعیت درونی مناطق تحت سلطه خود از جمله صنعا را امن نگهدارند. گسست در جبهه تحت نفوذ ائتلاف عربی هم اینکه توازن نظامی و هم مشروعیت ملی آنان را در نزد مردم یمن و افکارعمومی جهانی ویران می کند و در مقابل برای حوثی ها یک خبر خوشحال کننده است که می توانند تا حدود زیادی از این فرصت جهت خارج شدن از زیر فشار استفاده کنند. این شرایط آغاز یک دوره جدید در تحولات و بحران یمن است که منازعات از دو ضلعی حوثی ها – دولت هادی با حامیان منطقه یی و بین المللی آنان خارج کرده و هم اکنون یک سه ضلعی منازعه جویانه شکل گرفته است که توازن نیروها را به کلی دگرگون می کند. ادامه آنچه هم اکنون در یمن می گذرد بدون تردید تاثیر خود را بر اوضاع منطقه یی در حوزه خلیج فارس هم گذاشته و هم چنین در آینده احتمالا با ادامه این روند فشار دولت ها و از جمله کنگره آمریکا برای تعلیق یا تحریم فروش سلاح به عربستان به بهانه جنگ یمن را تشدید می کند.
21/5/98 اردشیر زارعی قنواتی