در شرایط به شدت بحرانی فعلی که مناسبات اقتصادی – اجتماعی تعدیل ساختاری و خصوصی سازی جامعه را به چالشی جدی و ویران گرگرفتار کرده است، و دولت ادامه دهنده سیاست های صندوق بین المللی پول با قانون زدایی به نفع آزادی بازار ونفی هر قانون بندی اجتماعی در عمل راه رشد واسطه گری را بنیاد نهاده است. ما بازنشستگان و کارگران زیر تیغ دلالان بازار سنتی و مدرن، قصد داریم در این شرایط به سوی اتحاد پیش برویم. از سوی دیگر حاکمیت، بدون توجه به عوارض 30 ساله کاربردی کردن نولیبرالی، این مناسبات ضد مردمی و دلال پرور، با همه امکانات و نهادهای نظامی و اقتصادی که در اختیار دارد بر طبل سرمایه داری دلالی و وابستگی به سرمایه داری جهانی را می کوبد و با تعدیل ساختاری بخش های بزرگی از کارگران صنعتی وساده کشور را از شمول قانون کار خارج کرده و هر روز بخشهای تازه تری را ازخدمات درمانی و آموزش وپرورش را به بخش خصوصی واگذار می کند و برای قانون زدایی کامل از بازار کار طرح های متعددی را به مجلس استصوابی می برند. ولی چون این تهاجم د د منشانه حتی کارگران و حقوق بگیران دولتی را هم به حرکت و اعتراض در آورده است، مجبور به عقب نشینی می شوند. بازار کار را بدون قانون و نظارت در اختیار دلال های غارت گری قرار داده اند، بدین جهت هر روز با یک ” شک درمانی”جدید روند گرانی و بیکاری را توسعه می دهند و ماه ها حقوق زحمت کشان را مصادره می کنند. از سوی دیگر کارگران به جان آمده و فعالین کارگری را به زندان و شلاق با محکومیت های سنگین محکوم می کنند. تا ماهیت وابستگی حاکمیت به نهادهای سرمایه داری جهانی مانند صندوق بین المللی پول را بدون شرم علنی کنند. بدین گونه نظام دلالی با خیال راحت به اختلاس های نجومی وغارت منابع کشور می پردازد. در کشوری که حتی به سرمایه داری صنعتی هم پشت کرده و با واگذاری صنایع بزرگ به نام خصوصی سازی تعطیلی و بیکاری کارگران را رقم می زنند وایران را از صنایع بزرگ محروم می کنند. در عین حال کار اختلاس ها به جایی رسیده که صندوق های باز نشستگی که سرمایه بین نسلی بازنشستگان، کارگران وحقوق بگیران ایران است، در حال بلعیدن هستند. تنها راه باقی مانده برای کارگران و همه حقوق بگیران ایجاد جبهه ای بزرگ از زحمت کشان است که بتوانند در مقابل زیاده خواهی سرمایه داری مالی بایستند. این تنها راه با اتحاد امکان پذیر است. اتحاد به معنای همیاری و همبستگی با حفظ استقلال گروه های بازنشستگان و کارگران. برای رسیدن به یک تشکل فراگیر، باید کانون ها و گروه های بازنشستگان وهمین طور کارگران به توافق برسند، که یک شورای متحده مرکزی در سطح کشوربرای بازنشستگان ویک شورای متحده مرکزی برای سندیکا ها و شوراهای کارگری ایجاد گردد که نمایندگان همه گروه ها در این شورا شر کت کنند و سیاست های کلان رابرای مقابله با سیاست های سرمایه داری مالی را مشخص کنند. بدین شیوه نیروی آنها در پراکندگی به هدر نمی رود. کاری است که با رایزنی فعالان و تلاش و پیگیری آنها می تواند کاربردی گردد.
همه زحمت کشان می بینند که واژه اتحاد شعار همه فعالان کارگری، بازنشستگی، و سیاسی است. این شعار همه را وادار به جمع شدن دور هم می کند ولی نیرویی پنهان و نا مریی باعث پراکندگی آنها می شود، تضادی حیرت انگیز. درحالی که همه می دانند در واقعیت امروز ایران بدون یک تشکلی سراسری، امکان دفاع از حقوق مان امری غیر ممکن است. به استثنای فعالان سیاسی، دیگر رنجبران با حیرت می پرسند: پس چه شد؟ چرا با توجه به این که همه همین شعار را هر روزه فریاد می زنند، ولی در عمل کاربردی نمی گردد؟! اتحاد سراسری بازنشستگان ایران با توجه به این واقعیت های اجتماعی در تلاش برای حل این بحران مردمی به کنکاش پرداخته و راهی را پیش روی زحمت کشان مبارز ایران قرار می دهد که راه تازه ای هم نیست، ولی پس از شکست جبهه کار جهانی به فراموشی سپرده شده بود. اتحاد سراسری بازنشستگان ایران پس از باز نگری روند اتحاد در طی این سال ها، باور دارد این تنها امکان اتحاد همه بازنشستگان وکارگران برای مبارزه با قانون زدایی حاکمیت و ایجاد آزادی و عدالت اجتماعی در کشور دلال زده ایران است. از این رو ابتدا به علت ناتوانی ایجاد اتحاد در میان کارگران و بازنشستگان می پردازیم: علت عمده این ناتوانی فعالین کارگری و سیاسی و بازنشستگان این واقعیت دردناک است که مردم ما خود به دلیل مسخ باورهای ایده آلیستی به این ضرورت پی نبرده اند و در انتظاربهبود شرایط به وسیله کسانی هستند که خود عامل این بحران های اجتماعی هستند.لذا برای اتحاد پا پیش نگذاشته اند واین فعالین سیاسی – کارگری هستند که این روند را پی گیری می کنند. بدین جهت می باید از این اندیشمندان سپاس گذاربود، برای این تلاش خستگی نا پذیرشان. ولی از سوی دیگر پیش داوری های برخی از این عزیزان برای هژمونی گروه خاص خودشان اتحاد را، تنها پیروی کور کورانه از ایدیولوژی آنها معنا می کند. این نوع نگرش عامل بازدارنده ی در روند اتحاد است. از سوی دیگر در شرایط بحرانی امروزه، شاهد فعالیت احزاب آمریکایی ساخته ی به ظاهر هم کمونیست وهم کارگری هستیم، که با هزینه کردن پول های کثیف نهاد های امپریالیستی در میان جوانان، دانشجویان و کارگران فعالیت شدیدی را عملی می کنند و از نا اگاهی آنها از تاریخ مبارزات رنجبران ایران سوء استفاده می نمایند و به نام کمونیست کارگری زیر بنای این اندیشه مردمی را به لجن های خرده سرمایه داری آلوده می کنند (راه سومی های طبقه متوسط) و با وارد شدن به این گروه ها و سازمان های صنفی به نام اتحاد، باعث تفرقه و تلاشی در میان این بخش های اجتماعی می شوند. تلاش این نهاد های پنهان سرمایه داری جهانی در واقع با تلاش های حاکمیت نولیبرال برای سرکوب هر اتحاد مردمی برای مقابله با مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی همآهنگ و هم سو است. در حقیقت این دو گروه جاده صاف کن امکان غارت منابع ملی کشورهای عقب رانده شده به وسیله امپریالیسم هستند. ما نمی توانیم با عوامل امپریالیسم جهانی در شرایط پراکندگی خودمان بجنگیم. از این رو ابتدا باید به خود بپردازیم، پیشگامان روشن اندیش جامعه می باید از توسن مبارزات سیاسی و هژمونی گروهی پیاده بشوند و برای ایجاد یک تشکل سراسری آستین ها را بالا بزنند. در مبارزات صنفی هم این امکان وجود دارد، که از طریق به چالش گرفتن مناسبات اقتصادی که زندگی مردم را به نیستی کشانده بزرگترین مبارزه اقتصادی- سیاسی را دنبال کرد. این آن واقعیتی است که بدان چندان توجهی نمی شود. تنها ابزار مورد لزوم این تشکل بزرگ اتحاد است. که اتحاد سراسری بازنشستگان ایران آن را با این درون مایه اعلام شده، پیشنهاد می دهد. همه تشکل های موجود برای اتحاد عمل در مقاطع تاریخی خاص ویا برای مقابله و اعتراض به سیاست های نا درست و ضد مردمی حاکمیت ( تعدیل ساختاری و خصوصی سازی)، یک یا دو نماینده برای مشاوره و تصمیم گیری به شورای متحد بازنشستگان ایران وکارگران به شورای متحده کارگران ایران که می باید احداث گردند می فرستند. با حفظ استقلال گروه و سازمان صنفی شان. در این شورای مرکزی که هم می توانند برای مقاطع خاص وهم برای تظاهرات و اعتراضات، نوع شعار ها و قطعنامه هارا به تصویب اکثریت جمع برسانند و حرکت بعدی را سازمان دهند و با وحدت خود ساختار تعدیل ساختاری و خصوصی سازی را وادار به عقب نشینی کنند.این در واقع تکرار یک تجربه موفق تاریخی در ایران است. در دهه بیست تشکیل شورای متحده مرکزی کارگران ایران که می توانست با یک فرمان در سراسر ایران اعتصاب عمومی به راه بیندازد دولت سرسپرده شاه را وادار کرد تا در سال 25 تامین اجتماعی را برای بخش بزرگی از کارگران و حقوق بگیران ایران بپذیرد و در سال 1326 آن را کاربردی نمود. این واقعیت تاریخی بیانگر این حقیقت است که همیشه حتی در بدترین شرایط استبدادی هم، یک راه وجود دارد، تا سلطان ستم را وادار به عقب نشینی نمود، تا به حقوق قانونی مردم هم بپردازد. در شورای متحد مرکزی نمایندگان کانون ها و گروه های بازنشستگان و کارگران می توانند راه های جدید مقابله با بیداد و ستم اجتماعی را با همیاری هم، بیابند ویا بسازند.
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران