دوستی گرامی ولی ناشناس من را وارد سایتی کرد که توانستم بایک تشکل به نام اتحاد سراسری بازنشستگان ایران آشنا شوم و برخی مطالبم را در آنجا منتشر کنم.از این روتوانستم با منشور این تشکل آشنا شوم که پیشنهادی را در ذهنم متحول کرد.
همه تشکل ها در ایران باور دارند که در شرایط به شدت بحرانی کنونی، می خواهند به سوی اتحاد پیش بروند. از سوی دیگر حاکمیت، بدون توجه به عوارض 30 ساله تعدیل ساختاری و خصوصی سازی ناشی از این مناسبات ضد مردمی دلال پرور، با همه امکانات نظامی و اقتصادی که در اختیار دارد بر طبل سرمایه داری دلالی می کوبد. که درست بر خلاف اصول قانون اساسی که 90 در صد مردم ایران با رای خود آن را تایید کرده اند( اصول 30،31، 43 و 44 ) و در عمل، کودتای برخی از دولت مردان نولیبرالی را، برای انداختن مناسبات اقتصادی – اجتماعی پیشنهادی قانون اساسی روز های اول انقلاب، به دامان سرمایه داری جهانی امپریالیستی با همه امکانات کاربردی می کنند. حاکمیتی که بر اساس اصول تعدیل ساختاری، جامعه بدون نظارت را در اختیار دلال های غارت گری قرار داده اند تاهر روز با یک شک جدید، روند گرانی و بیکاری را توسعه دهند. این جماعت انگل صفت به آن اندازه کند ذهن هستند که درک نمی کنند درعمل گور خود و ” آقازاده های شان”را می کنند، زیرا برغم اختلاس های نجومی، به هر گوشه ی جهان که فرار کنند، مردم ایران آنها و یا آقازاده های با ژن برترشان را، خواهند یافت و مانند فاشیست های پس از جنگ جهانی دوم به ایران برای محاکمه بر خواهند گرداند. از سوی دیگر مبارزان آزادی خواه وعدالت جو که در این کشور دلال زده هیچ نهاد قانونی از حقوق شان دفاع نمی کند وحتی کار اختلاس ها به جایی رسیده که صندوق های باز نشستگی کارگران وبازنشستگان را در حال بلعیدن هستند، در حیرت چه باید کرد؟ بر دور باطلی می چرخند. این رنجبران تنها راه باقی مانده پیش رویشان را هم نمی تواند کاربردی کنند وهم چنان بر دور باطل پراکندگی می چرخد،.
این تنها راه، اتحاد را، که همیشه ورد زبان همه فعالان کارگری، بازنشستگی، و سیاسی است تکرار می کنند ولی هرگز نتوانسته اند یک جبهه مردمی را بدون نگرش ضد ایدیولوژی ایجاد کنند، ولی همیشه بر خلاف اتحاد راه پیموده اند. این شعار همه را وادار به جمع شدن دور هم می کند ولی نیرویی نا مریی همه را پراکنده می نماید و از اتحاد تنها تفرقه و جدایی است که به جا می ماند. به استثنای خود فعالان سیاسی، دیگر رنجبران با حیرت می پرسند: پس چه شد؟ چرا با توجه به این که همه ی این مدعیان، همین شعار اتحاد را هر روزه می “جوند” و تکرار می کنند ولی در عمل، هرگزکاربردی نمی گردد؟! اتحاد بازنشستگان ایران با توجه به این واقعیت های اجتماعی در تلاش برای حل این بحران مردمی به کنکاش پرداخته و راهی را پیش روی مردم مبارز ایران قرار می دهد (در منشور داخلی خود) که راه تازه ای هم نیست ولی پس از شکست جبهه کار جهانی به فراموشی سپرده شده بود. اتحاد سراسری بازنشستگان ایران پس از باز نگری روند اتحاد در طی این سال ها، باور دارد، تنها امکان باقی مانده در این قانون زدایی حاکمیت بر علیه کارگران، بازنشستگان و همه حقوق بگیران، اتحاد همه نیروهای دگر اندیش برای ایجاد آزادی و عدالت اجتماعی در یک جبهه مشترک است. از این رو ابتدا می باید به علت ناتوانی این فعالان در ایجاد اتحاد بپردازیم. علت عمده این ناتوانی نیروهای فعالین کارگری و سیاسی و بازنشستگان دراین واقعیت دردناک است که مردم ما، کارگران وحقوق بگیران خود برای اتحاد پا پیش نگذاشته اند واین فعالین سیاسی – کارگری هستند که این روند را پی می گیرند. از سویی از این اندیشمندان و پیشگامان باید سپاس گذار بود ولی از سوی دیگر پیش داوری های آنها برای هژمونی گروه خاص خودشان، اتحاد را تنها پیروی کور کورانه از ایدیولوژی آنها معنا می کند، (به زعم واپس گرایان) ولا غیر. سوی دیگر این واقعیت، فعالیت احزاب آمریکایی ساخته ی به ظاهر هم کمونیست وهم کارگری همراه با نهادهای صنفی است مدعی آن هستند و تنها دروغی بیشرمانه است. ولی بدین گونه در میان جوانان دانشجو و کارگری فعالیت شدیدی دارند و از نا آگاهی آنها سوء استفاده می کنند و به نام کمونیست کارگری زیر بنای این اندیشه مردمی را، به لجن های سرمایه داری آلوده می کنند و با وارد شدن به این سندیکا ها و اتحادیه ها به نام اتحاد، به تلاشی آن اقدام می کنند. از سوی دیگربرخی افراد صادق ولی بی اطلاع از درون مایه این به ظاهر حزب و نهاد هایش، مبلغ آن شده اند. این حزب و گروه های امپریالیسم ساخته دیگر که کم نیستند، در واقع با تلاش های حاکمیت نولیبرال برای سرکوب هر اتحاد مردمی برای مقابله با مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی همآهنگ و هم سو عمل می کنند. ما نمی توانیم با عوامل امپریالیسم جهانی در شرایط پراکندگی خودمان، بجنگیم. از این رو ابتدا باید به خود و همه آنهایی که به آزادی و عدالت اجتماعی باور دارند،بپردازیم. پیشگامان روشن اندیش جامعه می باید از توسن مبارزات سیاسی در این شرایط خاص پیاده بشوند و به سازمان های صنفی برای ایجاد یک تشکل بزرگ بپیوندند. زیرا در مبارزات صنفی هم این امکان وجود دارد که از طریق به چالش گرفتن مناسبات اقتصادی که زندگی مردم را به نیستی کشانده بزرگترین مبارزه اقتصادی- سیاسی را دنبال کنند. این آن واقعیتی است که بدان چندان توجهی نمی شود. تنها ابزار مورد لزوم این تشکل بزرگ ومبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی، اتحاد است. که اتحاد سراسری بازنشستگان ایران آن را پیشنهاد می دهد. همه تشکل های موجود برای اتحاد عمل در مقاطع تاریخی خاص ویا برای مقابله و اعتراض به سیاست های نا درست و ضد مردمی حاکمیتِ تعدیل ساختاری و خصوصی سازی یک یا دو نماینده برای مشاوره و تصمیم گیری به شورای متحد ای که باید ایجاد گردد و یا، شورای متحده کارگران ایران که می باید کارگران احداث گردد، می فرستند. البته با حفظ استقلال گروه و سازمان صنفی شان، در این شورای مرکزی که هم می تواند برای مقاطع خاص وهم برای تظاهرات و اعتراضات، نوع شعار ها و قطعنامه هارا به تصویب اکثریت جمع برساند و حرکت بعدی را سازمان دهد به مشورت و برنامه ریزی می پردازند. این در واقع تکرار یک تجربه موفق تاریخی در ایران است. در دهه بیست تشکیل شورای مرکزی اتحادیه های کارگران ایران که می توانست با یک فرمان در سراسر ایران اعتصاب عمومی به راه بیندازد و دولت سرسپرده شاه را فلج و وادار به تسلیم در قبال خواست کارگران، بکند، ایجاد شد. این شورای مرکزی در سال 1325 تامین اجتماعی را برای بخش بزرگی از کارگران و حقوق بگیران ایران، به مجلس آن زمان تحمیل کرد. و در سال 1326 دولت را وادار کرد آن را به صورت قانونی کاربردی بنماید. واقعیت این است که در بدترین دیکتاتوری هم همیشه راهی وجود دارد ولی بی خبری از مبارزات مادران و پدرانمان ما را دچار لغزش می کند. ایجاد یک جبهه مشترک برای حق خواهی از نظامی که قوانینش تنها دلال ها از آن برخوردار می شوند وتولید کنندگان وحقوق بگیران آن، در زیر ستمی مضاعف از پای در می آیند، یک ضرورت است، که عدم پرداختن بدان، پشت کردن به واقعیت هایی است که در دستور روز جامعه ایران و جهان قرار دارد. این جبهه را یک شورای مرکزی از نمایندگان همه تشکل های صنفی تشکیل می دهد، که همه با حقوق برابر و و یک حق رای در کنار هم برای آینده جبهه اتحاد، تصمیم می گیرند. که طبق منشور اتحاد سراسری باز نشستگان ایران همه با استقلال گروهی خود در این تشکل جدید جمع می شوند. در این تشکل وابستگی گروهی وسیاسی افراد و گروه ها نمی تواند برای تایید یا رد کس یا گروهی معیار قرار بگیرد. آنچه در این ساختار جبهه نفی می شود، وابستگی به نظام اندیشه ای سرمایه داری جهانی و همگامی با سیاست های تعدیل ساختاری و خصوصی سازی است که مدت سی سال است دلالان را فربه می کند و سفره زحمت کشان را تهی می نماید ودستورعمل امپریالیسم جهانی برای اداره جهان با اراده و خواست اوست. اقدام عملی را باید همه فعالان بازنشستگان، کارگران و حقوق بگیران در دستور کار تشکل صنفی خود قرار دهند. دیگر موارد مورد لزوم این اتحاد سراسری را شورای مرکزی این جبهه بررسی خواهد کرد.
بدون اتحاد قطره ها، دریایی در کار نخواهد بود.
اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
ناصر آقاجری
21 خرداد 1398
Naser Aghajari