اطلاعیه
خصوصی سازی و تعدیل ساختاری دو وجه از مناسبات نولیبرالیسمی است که در ایران پس از جنگ شاهد کاربردی شدن آن هستیم. بیش از سی سال از این روند می گذرد و دولت های مختلف از اصول گرا و اصلاح طلب و دو دولت اخیر با شُک درمانی های ویران گرشان، نشان داده اند که با تعصب و استبداد اندیشه به تداوم این روند ایران بر باد ده، باور دارند و برای کابردی کردن آن از هر امکانی بهره خواهند برد، برغم مخالفت کارگران وهمه حقوق بگیران، تا درعمل نشان دهند پیرو و مجری واپس گرا ترین مناسبات سرمایه داری در جهان هستند. مناسباتی که بر اساس دستور های صندوق بین المللی پول برای تداوم نظام امپریالیستی می باید همه کشور های پیرامون سرمایه داری را مانند دوران استعماری از تولید صنعتی تهی کنند، تا در بازار جهانی، فضای بیشتری برای فروش کالاهای کشورهای صنعتی پیش رفته غربی فراهم گردد. زیرا در منظومه شمسی به جز کره خاکی ما تمدنی وجود ندارد که بتوان آن را مستعمره کرد و بازارش را تصاحب نمود، در ضمن قطر کهکشان راه شیری هم، اندازه ای معادل یک صد هزارسال نوری دارد که خارج توان امپریالیست ها برای صدور کالا به آن سوی کهکشان است. پس تنها راه باقی مانده عملیات کاربردی روی همین بازار محدود کره خاکی ماست که بهره برداری از آن تنها دو راه دارد، راه اول تقسیم مجدد بازار به اصطلاح آزاد است. که مانند دوران دو جنگ جهانی اول و دوم خطر امکان قدرت گرفتن مجدد سوسیالیسم علمی را در پی دارد و مزید بر این واقعیت، به دلیل وجود بمب های اتمی در کشور های مافیایی سرمایه داری در عمل امکان تلاشی زندگی بر این کره خاکی ما را در پی دارد، لذا امری است نا ممکن. ولی راه دوم، اجباری کردن مناسبات نولیبرالی است که دولت های نا فرمان را با تحریم های اقتصادی و حمله نظامی وادار به پذیرش آن می کنند. و بدین گونه به تغیر فضای بازار موجود، می پردازند. در سده های پیش سرمایه داری با کشتی های توپدارسرزمین های عقب مانده تر را تصاحب می کرد و با نسل کشی در این کشورها قدرت سیاسی را به دست می گرفت، سپس با صادرات کالا های صنعتی کارخانه ای، تولید صنایع دستی آنها را نابود می کرد و فضای اقتصادی برای ساختار بیمار و استثمار گرش فراهم می نمود. ولی انقلاب اکتبر و پیروزی درخشان جببه کار این روند را متلاشی کرد و برای همیشه به گور سپرد. ولی امروزه با عقب نشینی موقت سوسیالیسم علمی سرمایه داری جهانی بازگشت به دوران استعمار را با دستان فراماسیونرهای داخلی کشورهای عقب رانده شده، کاربردی می کند. این وظیفه امپریالیستی از طریق کاربردی کردن مناسبات نولیبرالی یا همان تعدیل ساختاری و خصوصی سازی در حال عملی شدن است. مناسباتی که در ایران سه دهه از کاربردی شدن آن می گذرد. و در همه این مدت، تمام کارخانه های واگذار شده روند فروپاشی را طی کرده اند. هیچ کارخانه واگذار شده ای را نمی توان نام برد که تعطیل نشده باشد وکارگرانش به خیابان ها ریخته نشده باشند. این شرایط نا هنجار دارای چنان شدت ویرانگری است که داد مشاور ارشد رییس جمهور شُک درمانی، جناب روحانی را درآورده است. استاد اقتصادِ آمریکایی، دانشگاه های ایران آقای نیلی با اعلام برجام دوم اعتراف کرد که این روند اقتصادی دارای ویژگی خاصی است که دست جانی ترین سرمایه داران جهان را از پشت بسته است و ویرانی آن مختص ایران نیست و حتی دامان پیشرفته ترین اقتصاد های جهانی را به جز چین گرفته است.از این رو از همه مسیولان تقاضا کرد تا برای تجدید نظر در این مناسبات اقتصادی، که اهمیتی در حد برجام را برای سرنوشت کشور دارد بپردازند. ( علت کم اثر بودن این ساختار اقتصادی در چین شیوه خاص خصوصی کردن آن است در چین هیچ منابع ملی و کارخانه ای در اختیار بخش خصوصی گذاشته نشده اشت بلکه از سرمایه داران جهانی دعوت به سرمایه گذاری کردند که با سرمایه خود در چین به احداث کارخانه های تولیدی بزنند و بخش سرمایه داری دولتی هم با نظارت دقیق فعال به رقابت با بخش خصوصی باعث رونق اقتصادی و رشد بدون توقف در این کشور شدهاند) ولی آنها که در حال غارت منابع ملی یک ملت هستند گوش شنوایی ندارند و راه خود را می روند ولی با شیوه های ماکیاولیستی برای فریب مردم به تعدیل ظاهری این روند، می پردازند. نه در عمل بلکه تنها در حرف. با شعارهایی کلی و تهی از واقعیت که می توان از آن برداشت های متفاوتی داشت، حرف از گونه ای از استقلال اقتصادی و حمایت از صنایع وطنی و مبارزه با قاچاق کالا می زنند در حالی که قاچاقی در کار نیست و دلال ها بر اساس مناسبات موجود دولتی به گونه ی آزاد کالا وارد می کنند. تضادی لا ینحل ،از سویی خصوصی سازی وتعدیل ساختاری را عملی می کنند و تجارت خارجی را آزاد کرده اند و از سوی دیگر در حرف مبارزه با وارداتی که دولت با تعدیل ساختاری وخصوصی سازی درهای داد و ستد کشور را به روی هر کالایی باز کرده است تبلیق می کنند. مردم که شاهد این همه تضاد در عمل و در حرف هستند و شاهد عینی اختلاس های نجومی و خصوصی سازی هایی که فقر و بیکاری بزرگ امروز را به همراه خود دارد، نا امید از اصلاح طلب و اصول گرا در دیماه 96 برای اولین بار در ایران پس از انقلاب، در بیشتر شهرهای بزرگ و کوچک ایران رو در روی حاکمیت قرار گرفتند. و بدین گونه نشان دادند دیگر به این مناسبات حاکم باور ندارند. و امروزه در سال 97 این پروسه تکامل یافته تربا اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه و حمایت مردم شوش وهفت تپه از آن و به میدان آمدن کارگران گروه ملی فولاد اهواز به جانبداری از اعتراضات کارگران هفت تپه و حمایت عملی مردم اهواز و حمایت کارگران هپکو اراک از شعار نفی خصوصی سازی در این برهه از تاریخ مبارزات کارگری ایران نشان دادند که این رویا رویی دارای سرشتی عمیقا ضد سرمایه داری است. واز سوی دیگر حمایت فرهنگیان ودانشجویان و کانون نویسندگان و وکلا و . . . از این درون مایه و سرشت این روند اعتراضی ( شعار نفی خصوصی سازی) تحول بزرگی در جنبش اعتراضی کارگران وهمه مردم ایران به وجود آوردند و مرتبه ای نو در جنبش ضد سرمایه داری ایران پی ریزی نمودند. تجربه چهاردهه مناسباتی با پوشش دینی برای عدالت اجتماعی که به یک باره سر از آستین امپریالیستی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در آورد و هارترین نوع سرمایه داری را کاربردی نمود، در عمل به مردم آموخت که این مناسبات واپس گرا باید نفی گردد.این بار نفی مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی است که زیر نقد اجتماعی در آمده است وبه همراه آن همه دولت مردانی که بدون اندیشه ،سیاست های اقتصادی امپریالیستی را در ایران کاربردی می کنند. واکنش حاکمیت پیرو نولیبرالیستی به سیر این تحولات دستگیری و زندان و بازجویی همراه با ” تعذیرات” (تغیر نام شکنجه) از کارگران بود وبرنامه ریزی برای بی ارزش نشان دادن شخصیت نمایندگان کارگران معترض است. ولی واقعیت ها با این گونه ترفند های ضد انسانی وارونه نمی شوند، زیرا افرادی مانند آقای بخشی تبلوریک جمع بزرگ از کارگران ومردم مبارز و تحت ستم این ساختار بیمار اجتماعی است از این رو تحقیر او و دیگر نمایندگان کارگران با کمک رسانه های وابسته نمی تواند در اراده مردم ایران برای نفی سرمایه داری هار موجود، تاثیری داشته باشد. چنین فرد پردزش شده و برآیند فریاد و اندیشه های خاموش میلیون های انسانی است که منابع این مملکت را مال خود می دانند وچوب حراج به آن را، نمی پذیرند و بر خلاف نگرش قرون وسطایی مراد و مریدی، باور دارند که باید در روند تصمیم گیری برای سرنوشت مناسبات در کشورخود، حق دخالت مستقیم داشته باشند و اراده کرده اند این حق را باز پس بگیرند.
اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
سخنگو ناصر آقاجری
30 دیماه 97
Naser Aghajari