تجربه همه این سالها به وضوح نشان داده که همزمان با افزایش قیمت بنزین، سایر کالاها از جمله اقلام اساسی زندگی روزمره مردم نیز با افزایش قیمت همراه خواهد شد و نتیجه آن نیز افزایش چندین درصدی تورم خواهد بود.
در این روزها که مردم با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و مسئولان هم مدعی آن هستند که مشکلات «حباب» است و به زودی میترکد و تمام خواهد شد شاهد آن هستیم که نشانههایی مبنی بر اتخاذ تصمیمی عجیب و خطرناک در حوزه اقتصادی دیده میشود.
با نگاهی به گزارشهای رسانههای عمومی به خصوص صداوسیما و همینطور سخنان مسئولان قوا میتوان به این نتیجه رسید که بار دیگر زمزمههایی مبنی بر افزایش قیمت بنزین شنیده میشود. دوباره راه افتادن کارت سوخت و سهمیهبندی بنزین سرآغاز اقداماتی است که پایان آن افزایش قیمت بنزین خواهد بود. مسئولان دولتی بر این عقیده هستند که چند سال تثبیت قیمت بنزین سبب آن شده است که بین قیمت این کالا در داخل و میانگین جهانی فاصله ایجاد شود و این فاصله باعث افزایش قاچاق و در نتیجه آن حرکت در مسیر خلاف استانداردهای محیطزیستی شده است.
در ظاهر آنچه مسئولان میگویند نادرست نیست اما آنچه از نگاه این گروه از تصمیمگیران پنهان مانده و یا تعمدا پنهان نگه داشته میشود آن است که افزایش نرخ بنزین در ایران تنها گران شدن بنزین نیست! تجربه همه این سالها به وضوح نشان داده که همزمان با افزایش قیمت بنزین، سایر کالاها از جمله اقلام اساسی زندگی روزمره مردم نیز با افزایش قیمت همراه خواهد شد و نتیجه آن نیز افزایش چندین درصدی تورم خواهد بود. راه صحیح آن بود که به جای سرکوب قیمتی بنزین به تدریج و به شکل سالانه شاهد افزایش تدریجی قیمت بنزین میبودیم اما به دلیل توهم تورم تک رقمی و نگاه انتخاباتی به اقتصاد از چنین امری جلوگیری به عمل آمد و در نتیجه به روزی رسیدیم که دیگر افزایش تدریجی پاسخگو نخواهد بود و مسئولان به دنبال افزایش شدید قیمت بنزین هستند و از همین روزها، مقدمات لازم برای این اقدام را فراهم میآورند اما چرا این زمان، زمان مناسبی برای این اقدام نیست؟
با نگاهی به واقعیتهای جامعه میتوان به این نتیجه رسید که برخلاف ادعاهای مسئولان دولتی شرایط اقتصادی مردم به هیچ وجه عادی و رو به بهبود نیست و نشانههای چندانی هم برای حلوفصل مشکلات دیده نمیشود. از سوی دیگر تحریم خارجی نیز که به زودی موج تازهای از آن آغاز خواهد شد وضعیت را متلاطمتر از گذشته میکند. وضعیت متلاطم بازار ارز هم که روشنتر از هر توضیح و شرحی است و کاملا مشخص است که پروپاگاندای دولتی در هفته گذشته برای کاهشنمایی نرخ ارز تبدیل به پروژهای شکست خورده شده است.
این تصور که در چنین شرایط بحران اقتصادی شوک تورمی تازهای به جامعه وارد شود بیشتر نشانگر نافهمی از شرایط زندگی روزمره مردم است. مسئولانی که به برج عاج نشینی عادت کردهاند و به آمارهای غیر واقعی دلخوش هستند این روزها نسخههایی را برای اقتصاد در حال احتضار ایران میپیچند که نه تنها از بحران نمیکاهد بلکه ابعاد تازهای را به بحران افزوده و فشارهای مضاعفی را به مردم ایران میآورد؛ این نوع تصمیمگیریها یادآور ضربالمثلی قدیمی ایرانی است که گفت: این امامزاده کور میکند و شفا نمیدهد!
بهار نیوز