با نگاهی به اقدامات و اظهارات مقامات ایرانی به خوبی مشخص است که درباره مسائل منطقهای هم مانند هر موضوع دیگری دو نگاه اصلی در ساختارتصمیمگیری وجود دارد که به طور خلاصه میتوان آن را این گونه تقسیمبندی کرد: نگاهی بر مبنای اصول نظامی و نگاهی بر مبنای اصول دیپلماسی.
با خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای شاهد آن بودیم که اتحادیه اروپا صریحتر از گذشته خود را به عنوان حامی برجام معرفی کرد و حالا با تلاش برای برنامهریزی و اجرای مکانیسم مالی ویژه سعی دارد تا با «دور زدن دلار» ایران را به باقی ماندن در این توافق مجاب کند. در چند ماه اخیر و همزمان با اقدام ترامپ برای عبور از برجام شاهد آن هستیم که دیدگاههای مقامات ایرانی و اروپایی درباره این موضوع خاص به شدت به هم نزدیک شده است و هر دو طرف بر لزوم حفظ برجام و مقابله با اقداماتی که سبب خدشه وارد آمدن به این توافق میشود تاکید دارند. اما این همه واقعیت نیست!
بخشی دیگر از واقعیت که کمتر به آن توجه نشان داده میشود اما و اگرهایی است که طرف اروپایی گاه به شکل صریح و اغلب به صورت ضمنی بیان میکند. آنگلا مرکل،ترزا می و امانوئل مکرون در جایگاه رهبران سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه و حتی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که بیشتر از دیگران نگاهی حمایتی نسبت به مذاکره با ایران دارد از همان روزهای ابتدایی اعلام توافق هستهای تا همین روزهای اخیر بارها و بارها اعلام کردهاند که برجام تنها یکی از اختلافات و تنشهای میان ایران و غرب را از میان برداشته است و لازم و ضروری است تا برای دیگر موضوعات هم با الهام گرفتن از این الگو گامهایی را رو به جلو برداشت. یکی از مهمترین مصداقها از تنشهای باقی مانده مسائل منطقهای است.
هنگامی که از مسائل منطقهای سخن میگوییم، از بحران سوریه و یمن تا مسئله فلسطین و تنشها با اسرائیل را در بر میگیرد. در نتیجه گستره مسائل مرتبط با این موضوع به شدت فراگیر بوده و بدیهی است که همه آن به یک شکل هم حل و فصل نخواهد شد. ماه عسل برجامی ایران و اروپا شاید با به ثمر رسیدن سازوکار ویژه مالی پیشنهاد شده از سوی اروپاییها شیرینتر از قبل ادامه پیدا کند و اثرات منفی تحریمها را کاهش دهد اما برای آن که به تلخی یک جدایی نرسد راهی جز یافتن راهحلهایی برای موضوعات تنشزای باقی مانده که شاید در ظاهر ارتباطی هم به برجام نداشته باشند وجود ندارد.
با نگاهی به اقدامات و اظهارات مقامات ایرانی به خوبی مشخص است که درباره مسائل منطقهای هم مانند هر موضوع دیگری دو نگاه اصلی در ساختارتصمیمگیری وجود دارد که به طور خلاصه میتوان آن را این گونه تقسیمبندی کرد: نگاهی بر مبنای اصول نظامی و نگاهی بر مبنای اصول دیپلماسی. مراکزی همچون شورای عالی امنیت ملی وظیفه ایجاد هماهنگی میان این دو نگاه کلی را بر عهده دارند. اگر قرار باشد که برجام حفظ شود و از طرفی دیگر بهانه از دست برخی کشورهای منطقه نیز گرفته شود راهی جز تغییر رویکرد نسبت به مسائل منطقه وجود ندارد. مقصود از تغییر رویکرد لزوما آن نیست که میباید هر آنچه طرفهای دیگر میگویند پذیرفته شود بلکه منظور آن است که وزن اقدامات دیپلماتیک افزایش یابد.
اظهارات رییسجمهور در سفر به نیویورک مبنی بر اعلام آمادگی برای مذاکره با طرفهای مختلف درباره جنگ داخلی سوریه، بحران یمن و توافق با همسایگان جنوبی در جای خود سیگنالهای خوبی ارزیابی میشود اما همانطور که مقامات جمهوری اسلامی بر اقدام عملی طرفهای توافق، برای حفظ برجام تاکید دارند اروپاییها و دیگران هم انتظار دارند مقامات تصمیمگیر در ایران علاوه بر اعلام آمادگی برای برپا ساختن میز مذاکره در منطقه و جایگزینی سیاست «منطقه قوی» به جای «قویترین در منطقه» در عمل نیز اقداماتی را همراستا با این اظهارات انجام دهند. اقدام دیر هنگام ممکن است تلاشها برای حفظ برجام را نیز دچار ناکامی کرده و ماه عسل ایران و اروپا را که مدتی است آغاز شده به پایان برساند.
بهار نیوز