در این اجلاس نه ایالات متحده به خواسته خود برای انزواسازی علیه ایران میرسد و نه مقامات ایرانی میتوانند از موضوع برجام نهایت بهره برداری را داشته باشند.
بهار نیوز-هواپیمای حامل رییسجمهور و هئیت همراه امروز یکم مهر ماه به سوی نیویورک پرواز کرد. برخی معتقدند این سفر روحانی به آمریکا یکی از مهمترین حضورهای روسای جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل خواهد بود. نخستین حضور مقامات ایرانی در مجمع عمومی سازمان ملل پس از خروج دونالدترامپ از توافق هستهای و همزمان با نشست شورای امنیت به ریاستترامپ. گروهی دیگر اما بر این عقیدهاند که تنها ثمره و فایده حضور در چنین نشست هایی سهل الوصول بودن دیدار با مقامات سایر کشورها است و نمیتوان انتظار چندانی از سفر روحانی به آمریکا داشت.
گروه سومی نیز نگاه خوشبینانهتری نسبت به این سفر دارند و از احتمال دیدار و مذاکره مقامات ایران وآمریکایی حتی در حد یک «ملاقات اتفاقی» یا «گفتگوی تلفنی» میگویند. واقعیت آن است که نفس حضور رییس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل آنقدرها هم که در ایران تصور میشود حائز اهمیت نیست و میتوان گفت تمامی اقداماتی که روحانی و یا هر رییس جمهور دیگری در چنین اجلاسی قصد انجام آن را دارد از عهده وزیر امور خارجه نیز برمیآید اما به هر دلیلی در ایران و به خصوص پس از دوران محمود احمدینژاد حضور رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل موضوعیت پیدا کرده است و گویی تبدیل به رویهای ثابت شده است که احتمالا در سالهای آتی نیز شاهد تکرار آن از سوی روسای جمهور بعد از روحانی هم خواهیم بود. برخی انتظار دارند که شاهد سخنی نو از روحانی باشیم. سخنی در حد ایده «گفتگوی تمدنها» و یا «برجام» و مانند آن. پرسش اما این است که آیا رئيسجمهور امکان طرح سخنی نو را دارد؟ حرف تازه روحانی در چند حوزه بیشتر نمیتواند باشد:
۱ـ گفتگوی مستقیم با آمریکا
۲ـ آغاز مذاکرات منطقهای با حضور همه قدرتهای منطقهای و فرامنطقه ای
۳ـ بیان ایدههای بلندپروازانه غیراجرایی مانند آنچه احمدی نژاد درباره تغییر ساختار سازمان ملل مطرح میکرد! مطرح ساختن هر سه مورد نیاز به اتخاذی تصمیمی در سطوح عالی نظام سیاسی دارد که شواهد و قرائن حاکی از آن است که چنین تصمیم و توافقی وجود ندارد. در نتیجه بسیار بعید است که در نطق آقای رئيسجمهور حرف تازهای پیدا شود.
خروج ایالات متحده از توافق هستهای این فرصت را به ایران داده است تا در موضع «بستانکار» سخن بگوید و البته در کنار آن گارد بسته ایران برای مذاکرات منطقهای ایران را در موضع «بدهکار» هم قرار داده است. از این دو موقعیت متضاد که ایران توامان در آن قرار گرفته است میتوان نتیجه گرفت که احتمالا حضور حسن روحانی در نیویورک حضوری خنثی خواهد بود. در این اجلاس نه ایالات متحده به خواسته خود برای انزواسازی علیه ایران میرسد و نه مقامات ایرانی میتوانند از موضوع برجام نهایت بهره برداری را داشته باشند.
با کنار هم قرار دادن این مقدمات، پیش بینی نتیجه سفر روحانی به آمریکا چندان سخت نخواهد بود؛ سفری خنثی و تکراری که در آن به دلایل مختلف ابزار کافی برای اثرگذاری در اختیار «شیخ دیپلمات» و دیپلماتهای همراه او وجود ندارد. ابزارهایی از قبیل مذاکره مستقیم با آمریکا، مذاکرات منطقهای و. . . شاید تنها مسئلهای که ممکن است این پیش بینی را مخدوش سازد نشست شورای امنیت و دوئل حقوقی – سیاسی ایران و آمریکا است. غیرقابل پیش بینیترین بخش سفر رئيسجمهور به آمریکا حضور در نشستی است که یک سوی آن دونالدترامپِ غیر قابل پیش بینی نشسته است و سوی دیگر آن حسن روحانیِ دیپلمات.