همدلی-در سفری چند روزه به شهری در جنوب غربی کشور، ناخواسته با مسالهای روبهرو شدم که سوژهای شد برای گزارشی که میخوانید. واقعیت این است که در چند سال گذشته زنان بیش از پیش در سراسر کشور جذب بازار کار شدهاند؛ اتفاقی که حتی در شهرهای حاشیهای نیز رخ داده است. در بازارهای کوچک شهرها، زنان فروشندگی میکنند، در مطب پزشکان منشی هستند، در بخشهای دولتی هم استخدام زنان بیشتر از قبل اتفاق میافتد. اما یک نکته کلیدی در این میان وجود دارد و آن اینکه یکی از دلایل جذب زنان، بهویژه در بخشهای غیردولتی، نه فقط توجه به زنان که ارزان بودن این نیروهای کار نیز است. در گفتوگویی با زنان مناطقی از استان کهگیلویه و بویراحمد (دهدشت و چرام» و همچنین شهری در خوزستان(بهبهان) یک سخن مشترک وجود داشت و آن حقوق ناچیز آنها بود. حتی زنانی که بهعنوان معلم در مدارس غیرانتفاعی مشغول بهکار هستند، با حقوق ماهیانه 500 هزارتومان ناچار به پذیرش کارشان شدهاند. در اغلب این موارد یا کارکنان زن بیمه نشده و یا یک ماهه و سه ماهه بیمه شدهاند. حتی در شهری کوچک (سوق) از توابع شهرستان کهگیلویه، زنان بسیاری با حقوق ماهیانه 250 هزار تومان هم به کار گمارده شدهاند. شاید اینگونه استدلال کنید که تفاوت حقوق مردان و زنان که یکی از نشانههای آشکار تبعیض جنسیتی بهحساب میآید، امری جهانی است و برای بررسی این موضوع به پژوهشهای نهادهای بینالمللی (نقلشده در اکونومیست در 9 اکتبر 2017 ) استناد کنید که در آن از تفاوت چشمگیر متوسط دریافتی بازنشستگان زن و مرد در چند کشور اروپایی گزارش میدهد؛ درنتیجه اینگونه استدلال کنید که توسعهیافتهترین کشورها نیز با این معضل مواجهاند چه برسد به ایران؛ یا شاید به آمارهای سازمان ملل متحد رجوع کنید که گزارش داده شکاف دستمزد میان زنان و مردان در 72 سال گذشته، نهتنها برطرف نشده که همچنان ادامه دارد.
درست است در سرتاسر جهان، زنان برای بازار کار نیروی ارزانی به حساب میآیند اما واقعیت این است که در ایران، با درپیشگرفتن سیاستهای مشخص در مسیر توسعه، این مساله ابعادی تازه به خود گرفته است.
براساس پژوهشها، در اﯾﺮان، در دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ حضور زنان در دانشگاه افزایش قابلتوجهی یافته است؛ بهطوریکه سال 85 و سالهای پس از آن، در مواردی حتی 51 درصد کل دانشجویان دانشگاهها، زنان بودهاند. با این حال اﻣﺎ این نسبت، فاصله بسیاری با ﺳﻬﻢ اﺷﺘﻐﺎل زﻧﺎن در مقایسه با ﻣﺮدان دارد. براساس پژوهشهای متعدد از این نظر، ایران در بین ﮐﺸﻮرهای ﺧﺎورﻣﯿﺎﻧﻪ نیز جایگاه خوبی ندارد.
البته این تبعیض به همینجا ختم نمیشود و در صورت استخدام زنان، مشکلات این بخش بزرگ از جامعه ابعاد تازهای به خود میگیرد.
در گزارشهای متعدد، ازجمله گزارش «مجمع جهانی اقتصاد» در سال 94، نرخ مشارکت زنان در ایران 23 درصد و دستمزد زنان 41 درصد کمتر از مردان است که این رقم، با احتساب برابری قدرت خرید (PPP) به 17 درصد کاهش مییابد. این در حالی است که براساس این گزارش، زنان 46 درصد نیروی کار حرفهای و تخصصی را به خود اختصاص دادهاند.براساس گزارش سال مجمع جهانی اقتصاد در سال 95، ایران با امتیاز 587/0 از لحاظ برابری جنسیتی در میان 144کشور جهان در جایگاه صد و سی و نهم قرار گرفته است. براساس این گزارش، ایران تنها بالاتر از پنج کشور قرار دارد. بیشترین نابرابری در ابعاد اقتصادی و سیاسی دیده میشود که جایگاه ایران را نسبت به کشورهایی چون ترکیه و عربستان بهمراتب پایینتر نشان میدهد.در سفر به جنوب غرب کشور با مدیر یک شرکت خدماتی همصحبت شدم. یکی از کارکنان زن این شرکت گفت:«ماه گذشته این شرکت 80 میلیون تومان درآمد داشته است». این شرکت تنها 7 نفر پرسنل دارد که تنها یکی از کارکنان آنجا حقوق 700 هزار تومان دریافت میکند، مابقی کارکنان حقوقشان از 300 هزار تومان است تا 500 هزار تومان. مدیر شرکت که در شرکتش چندین زن مشغول به کارند، بعد از اصرارهای مکرر و جلب اعتماد وی، دلیل کم بودن میزان دستمزد زنان را اینگونه بیان میکند:«در شهرهایی، مثل شهر ما، پیدا کردن کار سخت است، کار نیست، از این رو بسیاری حاضرند به هر قیمتی استخدام شوند، خوب در این مورد، زنان توقعشان از مردان پایینتر است. البته این را هم بگویم شاید بسیاری از زنان کارآیی یک مرد را ندارند، از این رو فکر میکنم حقوق پایینتر برای آنان منصفانه باشد.»این سخن مدیر یک شرکت خدماتی در یک شهر کوچک حاشیهای در یک کشورخاورمیانهای، احتمالا همان نظری باشد که برخی کارفرمایان شرکتهای بزرگ در آمریکا و آسیای شرقی دارند. اینکه همیشه کسانی «کمترمولد»ند؛ کارگران بدون بیمه و زنان از این جملهاند؛ پس باید به آنها حقوق کمتری داد.
یکی از زنانی که با حقوق ماهیانه 500 هزار تومان در این شرکت کار میکند، میگوید از حقوقش راضی است و وقتی برای او توضیح میدهم که در سال جدید، حداقل دستمزد اعلام شده 930 هزارتومان است و شما میتوانید به لحاظ قانونی خواهان حقوق بیشتری باشید، میگوید:«نه. همین مقدار کافی است، بس است، به ریسکش نمیارزد و نمیخواهم کارم را از دست دهم.»
اینکه چرا در مناطق حاشیهای ایران، زنان، کار با این حقوق کم را میپذیرند، خود بحث دیگری است، اما مسالهی دیگر این است که چرا تشکلهای اجتماعی که به شکلی مداوم فعالند و در زمینه حقوق حیوانات تا فعالیتهای مدنی و دفاع احساسی از کودکان کار فعالند، در این باره سکوت کردهاند؟ واقعیت این است که معضل گفته شده به امری طبیعی و روزمره در جامعه ایران تبدیل شده است.در این شهر حاشیهای در یک کشور جهان سومی هم میتوان ارزشهای مرسوم اقتصاد جهانی را مشاهده کرد. همان ارزشهایی که در بازارهای بزرگ جهانی در جریان است. ارزشهایی نظیر انتخاب عقلانی، رقابت، کارآیی و تحلیل هزینه – فایده در اقتصادی کاملا مردانه؛ ارزشهایی نظیر اینکه چگونه با نیروی کار ارزان میتوان به بیشترین حد تولید دست یازید.