از دید من، نمیتوان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست. اما خشونتهای اجتماعی را چرا؟ بهویژه از زمانیکه فاصلهی طبقاتی رو به افزایش گذاشته است، خشونت در سطح شهر بسیار بیشتر دیده میشود. اما فراموش نباید کرد افرادی هم وجود دارند که از لحاظ شغلی و موقعیت اقتصادی مشکلات بسیاری دارند
گروه فرهنگی: خانه امن یک NGO است که به زنان خشونت دیده و در معرض خشونت کمکهای حقوقی میکند. این مرکز توسط تعدادی از متخصصان حقوقی و روانی با هدف کمک به بهبود جامعه شکل گرفته است. این افراد، چشمداشت مالی ندارند و در جهت سلامت جامعه، مشاوره رایگان میدهند. تهمینه میلانی کارگردان سینمای ایران بعد از چهار سال با یک اثر جدید به سینما بازگشته است. میلانی در تازهترین ساخته خود “ملی و راههای نرفتهاش” بازهم به مشکلات اجتماعی با تاکید بر رفتارهای که با زنان میشود، پرداخته است. موضوع اصلی آخرین ساخته تهمینه میلانی خشونت خانوادگی است همزمان با اکران این فیلم با میلانی گفتگو کردهایم.
بسیاری از زنان که در محیطهای بسته بزرگ میشوند خودباوری و اتکا به نفس کافی ندارند فیلم ملی و راههای نرفتهاش خشونتی شبیه به آنچه در بچههای طلاق ارایه دادهاید، دارد. انگار که جوانِ ملی و راههای نرفتهاش همان کودک بچههای طلاق است. فیلم دو خشونت را نشان میدهد. انگار ما با یک نوع رفتار خشن خوب و یک رفتار خشن بد مواجه هستیم. رفتاری که خانواده ملیحه (ماهور الوند) با وی انجام میدهند به نظر رفتار مثبتی میآید تا اجازه ندهند وی با کسی ازدواج کند که اصلاً همسر ایدهآلی نیست؟
در فیلم صحنه خشن نداریم خشونتی که در فیلم نشان داده میشود بسیار آزاردهنده و عریان است چرا به سمت این حجم از خشونت و اثرات آن رفتید ؟
مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلمهایی با محوریت زنان شدند شما بعد از ساخت فیلم بچههای طلاق به سمت آثار دیگری همچون آتشبس، دوزن گرایش پیدا کردید اما بعد از سالها دوباره فیلمی را ساختید که درونمایه آن خشونت خانوادگی است. با توجه به اینکه برای بیشتر فیلمهای خود پژوهش میکنید آیا همچنان معتقدید که مسئله خشونت خانوادگی بسیار مهم است؟
به دلایل بسیار و در دورههای متفاوت، مسولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلمهایی با محوریت زنان شدند و راه مرا سد کردند. چندین فیلمنامه نوشتم که به آنها پروانه ساخت ندادند، به ناگزیر به علایق ثانویه روی آوردم و فیلمهایی همچون “سوپراستار” و “آتشبس” را ساختم. البته نمیخواهم بگویم ” آتشبس”ها یا “سوپراستار” را دوست ندارم. آنها فیلمهای قابل توجهی هستند، که هم به لحاظ نگارش و هم ساخت، فیلمهای سختی بودند و من بسیار دوستشان دارم اما الویت من، ساخت فیلم دربارهی زنان است. مسائل اجتماعی یک شبه رخ نمیدهد و یک شبه نیز به ذهن من راه پیدا نمیکنند. در طول زندگی روزمره، با مطالعه کتب مختلف، رسانهها، تحقیقات و تماسهایی که مردم با من میگیرند با مشکلات اجتماعی آشناتر میشوم. هر مشکل اعم از حضانت، خشونت، بدسرپرست و… به صورت دستهبندی شده درکامپیوتر و البته ذهن من جای میگیرد. همچنین برای هر موضوعی تقریباً تحقیقات و بررسیهای جداگانهای را به صورت مکتوب و شفاهی جمعآوری میکنم. از میان این تحقیقات ناگهان قصهای خودش را به من تحمیل میکند که نتیجه آن میشود فیلم دو زن یا واکنش پنجم یا فیلمهای دیگرم.
فیلم “ملی و راههای نرفتهاش” نیز از دل همین مطالعات به وجودآمد. و با آنکه به نطر دشوار میآمد اما مرا رها نکرد.
ساخت فیلم درباره زنان خانهدار و نجیب سختتر از ساخت فیلم درباره زنان آسیب دیده است چرا دشوار؟
ساخت فیلم درباره زنان آسیبدیده همچون زنان معتاد، خیابانی و روسپی یا حتی یک زن کار آفرین سخت نیست، زیرا ویژگیهای داستانی و دراماتیک دارد. اما ساخت فیلم درباره زن خانهدار و زن نجیب خانه خیلی سخت است. چون این نوع زنان از لحاظ شخصیتی اوج و فرود کمی دارند.ما در فیلم “مَلی و راههای نرفتهاش” مشکلات کوچک و کمرنگ زنان خانهدار را کنار هم قرار دادهایم تا رشد پلکانی شخصیت او و خشونتی که ابعادش بزرگتر میشود را به نمایش بگذاریم. از توهین کلامی وقتی سیامگ او را خنگ صدا میزند یا میگوید: من عاشق چشمهای خنگ تو هستم، همچنین قطع ارتباط با خویشان و دوستان مَلی و سرانجام خشونت فیزیکی.تا جایی که مَلی دست به شکایت میزند تا همسرش را خاطر خشونت فیزیکی به زندان بفرستد.
تا پیش از این، نوع خشونت سیامک ناپیدا بود و مدرکی به جا نمیماند، اما اینبار با کبودی و شکستگی داستان تغییر میکند و این سؤال را به وجود میآورد که چرا قانونگذار برای شکستن قلب و رو ح انسانها ارزشی قائل نیست؟ در ادامه با تنبیه شدن سیامک، او شکل خشونت خود را تغییر میدهد. اینبار با نادیده گرفتن و بیتوجهی به مَلی که باز هم ردی به جای نمیماند. معتقدیم که این نوع از خشونت که شکل پیچیدهتری از خشونت فیزیکی دارد گرچه نمایشی نیست، اما تاثیرات بسیار مخربتری دارد. همچنین خشونتهای جاری در جامعه که ممکن است رد فیزیکی به جا نگذارد اما تأثیر مخربی دارد.
اگر در چرخهی خشونت گرفتار شوید، احتمال ناچیزی وجود دارد که از آن خلاص شوید آیا خشونتگر متعلق به طبقه خاصی است؟
البته که نه. او میتواند باسواد یا بیسواد باشد. ثروتمند یا فقیر، مذهبی یا غیرمذهبی. حتی میتواند پدر خوبی باشد اما همسر خود را کتک بزند.
از نظر شما چرخه این خشونت هیچ راه فرار و پایانی برای کسی که اعمال خشونت میکند، ندارد؟
وقتی خشونت در فرد نهادینه شود، فرد تصور میکند که روش او درست است اما رفتار این فرد فقط در خانه خشن نیست آیا نباید چنین فردی با خود بیاندیشد که چرا این میزان خشن است؟
از دید من، نمیتوان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست. اما خشونتهای اجتماعی را چرا؟ بهویژه از زمانیکه فاصلهی طبقاتی رو به افزایش گذاشته است، خشونت در سطح شهر بسیار بیشتر دیده میشود. اما فراموش نباید کرد افرادی هم وجود دارند که از لحاظ شغلی و موقعیت اقتصادی مشکلات بسیاری دارند، اما به دلیل آموزههای درست کودکی، رفتار خوبی با جامعه و خانوادههای خوددارند و فادرند مسائل را از هم تفکیک کنند. مثال عملی و علمی این مساله رفتاری است که ما در محیطهای کاری و در خانواده انجام میدهیم. اغلب ما در محیط کار دربرابر خواستهای گاه زورگویانه روسای خود حتی اگر دستور درستی نباشد گرچه حس بدی داریم، اما تمکین میکنیم و هیچ چیز نمیگوییم. اما ممکن است در برابر فرزند خود چنین رفتاری نداشته باشیم. یعنی در مقابل فرادست خشم خود را کنترل میکنیم و در مقابل فرودست آن را رها میکنیم. پس نتیجه میگیریم که گرچه احساس قابل کنترل نیست، اما خشم کاملاً قابل کنترل است. بسیاری از رفتارهای خشن اجتماعی، ریشه در مشکلات اقتصادی ندارد بلکه غالباً ریشه در تربیت نادرست و در قوانین تبعیض آمیز حقوقی دارد که غیرقابل انطباق با زندگی امروز است. وقتی قانون به شکلی کاملاً یک طرفه بیشترین حقوق را به مرد داده است و اگر حقی برای زن قائل شده است، آن را بهصورتی طراحی کرده است که موقعیت فرادست داشته باشد، برای خشونت خط پایانی نمیبینم.
وضعیت جامعه به صورت اتوماتیک به مرد قدرت مالکیت زن را میدهد منطورتان چیست؟
در بخش هایی از فیلم به ماهواره و فضای مجازی اشاره کردهاید اما زیاد به تاثیر آنها نپرداختید؟
قطعا روی تربیت و رفتار اقشار خاصی تاثیر گذاشته است، اما نه به آن اندازه که رسانهها و فضای مجازی و تلویزیون اعلام میکنند. طبعا ماهواره به تنهایی نمیتواند علت اصلی رفتارهای غلط باشد اما میتواند تشدیدکننده باشد.
دوست ملی (ماهور الوند) که نقش آن را آلسا فیروزآذر بازی میکند به جای مبارزه با خشونت و یا فرار از آن به سمت رابطه با فردی دیگر حرکت میکند و به نوعی خیانت کرده است؟
معتقد نیستم که شخصیت نیر خیانت میکند. او زن زیبا و جوانی است که از محیط خشن و نامن خانوادهی خود فرار میکند و همسری اختیار میکند که خشن نباشد. اما همسر او گرچه برایش خانه ساخته است، اما قابلیت برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی او را ندارد. از آنجا که نیّر هم اتکا به نفس و آگاهی کافی در امور اجتماعی ندارد، در جهت پاسخ دادن به نیازهای خود، به زن و فرزند معشوقش، جفا و بهنوعی خشونت روا میدارد که در عرف اجتماعی نامش خیانت است. عمل اوگر چه بهشدت آسیب زاست، اما قابل تأمل است.
متاسفانه از این قبیل ارتباطات مخرب در خانوادههایی که تنها با یکدیگر و در یک دایره بسته معاشرت میکنند، بهوفور دیده میشود اما عزمی وجود دارد که حرفی از آن زده نشود و این قبیل فجایع انکار شود!
شماره تماسی که در فیلم نشان میدهید و خانه امن آیا واقعا وجود دارد؟