در این طرح قرار است نیروی جوان به بخش خصوصی ارجاع داده شوند و به آنها هم ماهانه یک سوم حداقل دستمزد ارائه شده در قانون کار -که حدود 930هزارتومان است و این حداقل دستمزد خود بسیار پایین تر از خط فقر است، داده شود. چه الزامی وجود دارد که با این حداقلهایی که خدمتتان عرض کردم یک دانشجوی فارغ التحصیل استخدام شود و کار یاد بگیرد.
همدلی– این روزها ارائه طرح کارورزی از طرف دولت در فضای مجازی و رسانهای کشور سروصدای زیادی به پا کرده است. حامیان (طرح) میگویند که با عملیاتی شدن آن همچنان که فضایی برای پیوند دانشگاه و حوزه صنعت فراهم می شود به شرکتها زمانی داده میشود تا به ارزیابی نیروی کار مناسب بپردازند همچنین فارغالتحصیلان نیز آزموده میشوند و کاری را یاد میگیرند که قبلاً فرصت یادگیریاش را نداشتند. موافقان در این زمینه مخالفانشان را به تجربیات دیگر کشورها در عملیاتی کردن طرح کارورزی ارجاع میدهند. از سوی دیگر، منتقدان معتقدند که کارورزی، با یک سوم حداقل دستمزد تنها برای بنگاهها سودمند است چرا که به شکلی ساده و آسان نیروی کاری مجانی پیدا میکنند. منتقدان عملیاتی شدن این طرح را استثمار متقاضیان مستاصل جویای شغل، تغییر مرز خط فقر و بالا رفتن کاذب آمار اشتغال میدانند. براساس مواد این طرح، طرح کارورزی یک دورهی آموزش عملی است و هیچ گونه حقی برای کارورز و تعهدی برای واحد پذیرنده کارورز جهت استخدام موقت یا دایمی و شمولیت قوانین کار و تامین اجتماعی ایجاد نمیکند. با این همه منتقدین از تناقضی اساسی در سیاستهای دولت سخن میگویند به این معنا که اگر طرح صرفا یک دوره آموزشی است و ماهیت شغلی ندارد چطور قرار است رقمهای نرخ بیکاری را جابهجا کند؟ شغل نیست که مشمول قانون کار نباشد و از تامیناجتماعی و امنیت شغلی برخوردار نباشد. شغل هست زمانی که قرار باشد نرخ بیکاری در آمارها تغییر کند. در همین رابطه با دکتر فریبرز رئیس دانا (اقتصاددان) به گفت و گو نشستیم که مشروح آن در ادامه از نظرتان میگذارد:
آقای رئیس دانا ارزیابی شما از ارائه طرح کارورزی از طرف دولت چیست؟
همه شرایط اقتصاد ایران را می دانیم. ببینید طرح کارورزی را باید در کلیتی به نام منش اقتصادی دولتهای بعد از انقلاب و سیاستهای تعدیل ساختاری به بررسی نشست. به نظر میرسد این طرح پشتوانه علمی ندارد و مبتنی بر شناخت واقعیات اقتصادی طراحی نشده است. حالا بگذارید مشخصا و بیهیچ پروایی از ماهیت طرح کارورزی بگویم. به نظر میرسد زیانبخشیهای ناخواسته در این طرح گنجانده شده است. به زعم من این طرح اثربخش نیست به خاطر اینکه هیچ مکانیزم پیشبینی شدهای برای فارغ التحصیلان جویای کار که 30 درصد جمعیت دانشجویی کشور هستند(2میلیون نفر) ارائه نشده است. در این طرح قرار است نیروی جوان به بخش خصوصی ارجاع داده شوند و به آنها هم ماهانه یک سوم حداقل دستمزد ارائه شده در قانون کار -که حدود 930هزارتومان است و این حداقل دستمزد خود بسیار پایین تر از خط فقر است، داده شود. چه الزامی وجود دارد که با این حداقلهایی که خدمتتان عرض کردم یک دانشجوی فارغ التحصیل استخدام شود و کار یاد بگیرد. با این حداقلهای زیر خط فقر و یک سوم پرداختی پیشبینی شده که حدود 320هزارتومان میشود، چه امیدی میتوان داشت که رفاه تامین و نرخ آمار اشتغال قالبیسازی نشود. چه امیدی وجود دارد که آن بخش خصوصی تا زمانی که شرایط لازم برای رونق اقتصادی به وجود نیامده، دانشجویی را که هنوز کار را بلد نیست آموزش داده و بعد آن را استخدام کند. بله در کشورهای مختلف دوره کارآموزی وجود دارد و در این دوره دستمزد هم نمیدهند، ولی این نوع از کارآموزی معطوف به یافتن شغل برای دانشجوی آموزش دیده است. دانشجو در محل کار چیزهایی را که در دانشگاه آموخته حالا باید روی میز کار به شکلی عملی انجام دهد. دراین تجربه از کارآموزی، فضای دانشگاهی یک فضای پویا است که رابطهای قوی با بازار کار دارد. آیا دانشگاهای ما هم اینگونهاند٬ واقعیت این است که خیر. سیستم دانشگاهی ما به سمت مدرکگرایی رفته و از سویی رابطه دوسویه با بازار کار هم وجود ندارد.
دولت میگوید هدف ما این است که رابطه دانشگاه با بازار کار را بازسازی کنیم و هدف دولت از این طرح آموزش جوانان برای ورود به بازار کار است نه شاغل کردن آنها.
ببینید من از تناقض ساختاری این طرح که بخشی از کلیتی پر از شکاف و تجربهای شکست خورده در دنیا است سخن میگویم (تعدیل ساختاری). این کارآموزی به وجود نمیآید چرا که صنایع بخشی از ظرفیتهایش خاموش است و تکنولوژی یک پایش لنگ است.چه چیزی برای آموزش جود دارد؟
همچنان که پیوند بین دانشگاه و صنعت و فعالیتهای اجتماعی باید از اساس، در فعالیت دانشگاهی گنجانده شود، از سویی باید زیرساختهای اقتصادی هم تقویت شوند که در حال حاضر این چنین نیست. نه اینکه دانشجویانی که در دوره دانشگاه خوراکی به آنها داده نشده را به عنوان نیروی کار در اختیار شرکتها و صنایع بگذارند. در دانشگاههای ما تصویه طولانی مدت اساتید مجرب با گرایشهای تثبیت شده و پیشرفتن به سوی مدرکگرایی صرف، اساسا (البته به جز چند دانشگاهی که زبان زد هستند و آنها هم برای دانشگاههای خارج دانشجویان را پرورش میدهند) دیگر چیزی برای یادگیری برای انبوه فارغ التحصیلان وجود ندارد که بعدها پایهای شود برای پیوند دانشگاه باصنعت. از آن طرف صنعت در خودش نیازی به دانشگاه نمیبیند. حتی من در دوره رونق اقتصادی به یاد ندارم که بخشهای خصوصی یک پروژه صنعتی را به دانشگاهها سفارش داده باشند. من ندیدم که یک تحقیق اقتصادی را به دانشگاه من یا شاگردانم سفارش داده باشند؛ حتی تمسخر میکنند. به یاد دارم به یکی از مدیران صنایع یک سری کارهای پژوهشی را برای بالا رفتن بهرهوری و ایجاد اشتغال بیشتر پیشنهاد دادم. مدیر آن شرکت لبخندی زد و گفت ما به این تحقیقات و پول خرج کردنها نیازی نداریم. شرکت ما یک کالایی را تولید میکند٬ قیمتی روی آن می گذاریم و سودش را می بریم و سود آن را در خود حوزه تولید هم هزینه نمیکنیم و در حوزههای سودهده مثل بساز بفروشی سرمایهگذاری میکنیم. چرا که ظرفیت تولید در این کشور حدی دارد. این مثال را زدم که بگویم کلیت و ساختار اقتصاد کشور طوری است که بخش صنعت کششی برای جذب و اشتغال نیروی دانشگاهی ندارد. یا مثلا همین مناطق آزاد را ببینید. در این مناطق به شکل آشکاری دستمزدها پایین است. در واقع آسیبهای طرح کارورزی نه تنها به دانشجویان که مرز خط فقر را تغییر داده و پایین و پایینتر میآورد.
درباره منش اقتصادی دولت و تعدیل ساختاری گفتید و نسبت آن با طرح کارورزی، سوالم این است که با چنین نشانههایی چه آیندهای را برای خیل عظیم بیکاران، کارگران و طبقات ضعیف جامعه متصورید؟
ببینید تیم اقتصادی دولت شیفتگی نگرانکنندهای نسبت به سیاستهای تعدیل ساختاری دارند که این مسئله نگرانکننده است. این که تمام مردان اقتصادی را از طرفداران سرسخت نظام بازار آزاد انتخاب میکنیم باید هم موجبات نگرانی را فراهم کند. باید بپذیریم که سیاستهای تعدیل ساختاری بارها و بارها در جهان شکست خورده است و طراحان آن سیاستها بارها و بارها عذرخواهی و منش خود را عوض کردند. اما در ایران دست نمیکشند چرا؟ شاید دلیلش وابستگی طبقاتی به بخشی از صاحبان سرمایه باشد. ارزانسازی نیروی کار فارغ التحصلان در واقع به معنای در اختیار گذاشتن نیروی کار مجانی در اختیار صاحبان سرمایه است. این در حالی است که آن سرمایهدار چیزی برای یاد دادن به این دانشجوی فارغ التحصیل ندارد. صنعت شکوفایی هم که وجود ندارد. خوب طبیعی است که بسیاری ازنیروهای جوان کار به کارهای خدماتی و کارهای روتین شرکت گماشته شوند. خدمتتان هم گفتم از آن طرف سود همین شرکتها نه در بخش تولید و حوزه کاری شان که در بازاری دیگری هزینه میشود. و این سیکل باطل بیماری اقتصاد کشور ماست٬ و قرار است که جذب فارغ التحصیلان هم حلقهای شود در زنجیره این سیکل بیمار.
در کل طرح کارورزی را در راستای سیاستهای تعدیل ساختاری میبینم که سرمنشاء آن به توافق واشنگتن میرسد. ببینید سمت و سوی دولت روحانی نشان داد، آن چه مرزها را مشخص میکند نه بازیهای سیاسی، نه اصولگرایی و اصلاح طلبی بلکه در عصر جدید این منافع صاحبان سرمایه است که مرزها را مشخص میکند. خواسته رای دهندگان به روحانی چه بود؟ تامین رفاه و امنیت شغلی بی تردید یکی از مطالبات مهم بود. حالا آیا دولت با طرح کارورزی به این خواسته جامه عمل پوشانده یا به آن بیتوجهی کرده است. آیا این طرح آمار واقعی نرخ بیکاری را کاهش خواهد داد یا منشایی میشود برای دادن آمارهای کاغذی و نه واقعی. در این میان تنشهایی هم شاید بین خصولتی ها و دولت وجود داشته باشد اما ما مردم باید طرف خودمان را بگیریم و حرف مان را به گوش دولت دوازدهم برسانیم.
از تناقض در ماهیت طرح کارورزی گفتید. در سالهای گذشته شاهد چندگانگیهای زیادی بوده ایم. با وجود اینکه صندوقبینالمللیپول چند ماهی یک بار از رویکرد دولت روحانی تمجید میکند و همچنین نرخ رشد اقتصادی بالا رفته و تورم تک رقمی شده٬ اما در اقتصاد روزمره مردم٬ کمتر نشانی از بهبود به چشم میآید. در این باره بفرمائید؟
اولا که یکی از مولفه های اساسی صندوق بینالملی پول تعدیل ساختاری و به تبع آن اقتصاد ریاضتی است. من فکر میکنم دولت دوازدهم در ادامه هم به سیاستهای مالی انقباظی خود ادامه دهد که این احتمالا به معنای کاستن از هزینههای عمومی و شاید تعدیل بیشتر کارکنان دولت باشد. با این اوصاف من فکر نمی کنم شرایط برای طبقات محروم جامعه بهتر از قبل شود. از سویی طبقه متوسط نقطه قوت دولت را سر دادن شعارهای آزادیهای سیاسی و مدنی پیش از انتخابات میداند اما واقعیت این است که در عصر امروز از ظرفیتهای بالقوه آزادی های مدنی به نفع بازارهای آزاد مالی استفاده میشود و این یکی از نکات کلیدی درک ماهیت دولت و منش اقتصادی آن است.
نظرتان راجعبه چینش تیم اقتصادی کابینه چیست؟
ببینید چینش این کابینه تنها خواسته های رای دهنگان را برآورده نکرد. خیلی از افراد تیم اقتصادی بوروکراتهای سابقه داری هستند ولی به زعم من طراح و برنامهریز نیستند.