انقلاب مشروطه از ژرفای زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران نشات گرفت و بر زمینه تضادهای درونی جامعه رویش یافت.
خصیصه بنیادین تاریخ کشور طی دوره مورد اشاره عبارت بود از زوال تدریجی جامعه سنتی و استقرار تدریجی و پردرد روابط سرمایه داری، درآستانه مشروطیت منابع عمده بازار ایران در دست امپریالیسم بویژه انگلستان بود و در کنار آن ستم فئودال ها و رژیم مستبد قاجار با همدستی روحانیت وابسته به بزرگ زمین داران زندگی را برمردم تباه می کرد.
خصیصه بنیادین تاریخ کشور طی دوره مورد اشاره عبارت بود از زوال تدریجی جامعه سنتی و استقرار تدریجی و پردرد روابط سرمایه داری، درآستانه مشروطیت منابع عمده بازار ایران در دست امپریالیسم بویژه انگلستان بود و در کنار آن ستم فئودال ها و رژیم مستبد قاجار با همدستی روحانیت وابسته به بزرگ زمین داران زندگی را برمردم تباه می کرد.
انقلاب مشروطه از ژرفای زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران نشات گرفت و بر زمینه تضادهای درونی جامعه رویش یافت.
خصیصه بنیادین تاریخ کشور طی دوره مورد اشاره عبارت بود از زوال تدریجی جامعه سنتی و استقرار تدریجی و پردرد روابط سرمایه داری، درآستانه مشروطیت منابع عمده بازار ایران در دست امپریالیسم بویژه انگلستان بود و در کنار آن ستم فئودال ها و رژیم مستبد قاجار با همدستی روحانیت وابسته به بزرگ زمین داران زندگی را برمردم تباه می کرد. بر بستر این وضعیت تاریخی است که ضرورت تحول در جامعه پدید آمده و مقدمات عینی و ذهنی انقلاب مهیا می گردد. مشروطیت ضمن آنکه طی سالیان دراز در بطن جامعه سنتی ایران نضج گرفت، دو مرحله را از سرگذراند. در مرحله نخست در کنار توده های جان به لب رسیده، اشراف و جناحی از روحانیون نیز در مخالفت با استبداد قاجار حضور داشتند، در مجموعه شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در همجواری دایمی رقابت و خصومت پنهان و آشکار و گاه سازش امپریالیست های روس و انگلیس باعث شد که رهبری انقلاب مشروطه نخست به دست بورژوازی ملی و خرده بورژوازی افتد و در مرحله دوم انقلاب که با استبداد صغیر آغاز شد، فئودال ها و بورژوازی وابسته نیز به درون نهضت راه یابند و بردستگاه رهبری چیره شوند…” در مرحله نخست با همه فراز و نشیب ها فرمان مشروطه صادر شد و اراده مردم بر اراده “ظل الله” (سایه خدا) غلبه کرد. مرحله دوم با مداخله انگلستان و روسیه و حمایت از استبداد که به توپ بستن مجلس شورای ملی جلوه آن بود آغاز گشت که طی این مرحله با دفاع قهرمانانه تبریز و تحکیم اندیشه های مبتنی بر دموکراتیسم، استبداد صغیر نیز به زانو درآمد.
انقلاب مشروطه گر چه به دلایل متعدد با ناکامی هایی روبرو گردید اما در تاریخ پر تلاطم ایران فصل نوینی را گشود و تمام بنیادهای سیاسی پیشین را درهم شکست.
خصیصه بنیادین تاریخ کشور طی دوره مورد اشاره عبارت بود از زوال تدریجی جامعه سنتی و استقرار تدریجی و پردرد روابط سرمایه داری، درآستانه مشروطیت منابع عمده بازار ایران در دست امپریالیسم بویژه انگلستان بود و در کنار آن ستم فئودال ها و رژیم مستبد قاجار با همدستی روحانیت وابسته به بزرگ زمین داران زندگی را برمردم تباه می کرد. بر بستر این وضعیت تاریخی است که ضرورت تحول در جامعه پدید آمده و مقدمات عینی و ذهنی انقلاب مهیا می گردد. مشروطیت ضمن آنکه طی سالیان دراز در بطن جامعه سنتی ایران نضج گرفت، دو مرحله را از سرگذراند. در مرحله نخست در کنار توده های جان به لب رسیده، اشراف و جناحی از روحانیون نیز در مخالفت با استبداد قاجار حضور داشتند، در مجموعه شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در همجواری دایمی رقابت و خصومت پنهان و آشکار و گاه سازش امپریالیست های روس و انگلیس باعث شد که رهبری انقلاب مشروطه نخست به دست بورژوازی ملی و خرده بورژوازی افتد و در مرحله دوم انقلاب که با استبداد صغیر آغاز شد، فئودال ها و بورژوازی وابسته نیز به درون نهضت راه یابند و بردستگاه رهبری چیره شوند…” در مرحله نخست با همه فراز و نشیب ها فرمان مشروطه صادر شد و اراده مردم بر اراده “ظل الله” (سایه خدا) غلبه کرد. مرحله دوم با مداخله انگلستان و روسیه و حمایت از استبداد که به توپ بستن مجلس شورای ملی جلوه آن بود آغاز گشت که طی این مرحله با دفاع قهرمانانه تبریز و تحکیم اندیشه های مبتنی بر دموکراتیسم، استبداد صغیر نیز به زانو درآمد.
انقلاب مشروطه گر چه به دلایل متعدد با ناکامی هایی روبرو گردید اما در تاریخ پر تلاطم ایران فصل نوینی را گشود و تمام بنیادهای سیاسی پیشین را درهم شکست.
ظلم حکومت و نارضایتی مردم
از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. کسروی مینویسد: آنها خود هیچ کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه ابوالقاسم قایم مقام وزیرکاردانی بود و به شایستگی کارها را پیش میبرد ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد. در زمان ناصرالدین شاه میرزاتقی خان امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید و ناصرالدین شاه او را کشت سپس هم حاجی میرزاحسین خان سپه سالار به کارهایی برخاست ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند.
علت ها و انگیزه ها؛
نوشتههای متفکران و روشنفکرانی مثل زینالعابدین مراغهای، سید جمال الدین اسد آبادی، عبدالرحیم طالبوف، میرزا فتحعلی آخوند زاده، میرزا ملکم خان، میرزا آقا خان کرمانی و دیگران زمینههای مشروطه خواهی را فراهم آورد.
تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
نشریاتی مانند حبل المتین و چهره نما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
سخنرانی های سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد.
فاز عملیاتی جنبش؛
ترور ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سید جمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.
ایجاد تشکل؛
مانند انجمن باغ میکده که توسط میرزا نصرالله ملک المتکلمین، سید جمالالدین واعظ و حاج میرزا یحیی دولتآبادی و دیگر تکاپوگران مشروطه نظیر بزرگان و فرهیختگانی چون میرزا حسن تبریزی رشیدیه و … در مخالفت با حکومت قاجار بوجود آمد
ایجاد گروه های مسلحه مشروطه؛
مجاهدین مشروطه به کسانی گفته میشد که در جریان جنبش مشروطه ایران مسلحانه با نیروهای دولتی و مستبدین مبارزه میکردند. اولین گروهی که به این نام معروف شد دستهای بود که علی مسیو در تبریز تشکیل داد. با شکلگیری دستههای مسلح مشابه در گیلان و اصفهان آنان نیز به نام مجاهد معروف شدند.
مجسمه ستار خان
مردم در انتظار یک بهانه؛
علاءالدوله حاکم تهران ۱۷ نفر از بازرگانان و ۲ تن سید را به جرم گران کردن قیمت قند در حیاط مسجد شاه تهران به چوب بست. این کار که با تأیید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد و همین بهانه شروع نهضت و اعتراض روشنفکران، روحانیون و بازاریان شد آنها خواهان تاسیس عدالتخانه و عزل عین الدوله و حاکم تهران شدند، اعتصابها فراگیر شد. عده ایی به صورت اعتراض در مسجد حضرت عبدالعظیم تحصّن کردند.
اشتباه شاه؛
مظفرالدین شاه برای آرام کردن مردم وعده برکناری صدر اعظم و تشکیل عدالتخانه را داد اوضاع کمی آرام شد اما مظفرالدین شاه به وعده خود عمل نکرد و دوباره اعتراض و اعتصاب و تحصن برای آزادی علما و دستگیرشدگان از سر گرفته شد.
تغییر مسیر جنبش ؛
در ابتدا مسئله اصلی، عدالتخانه و عدالتخواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه میگفتند. با ادامه ظلم حکومت کار بالا گرفت و به تدریج مسئله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه هم مطرح شد !
پیروزی و جشن مردم؛
بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد.
مردم و علمایی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت و سرانجام مردم ستم دیده صدور فرمان مشروطیت را با گل، پذیرایی، شربت و شیرینی، آتش بازی، رژه دانش آموزان در سه شبانه روز جشن گرفتند و اما این پایان سیه روزی ها و ظلم و استبداد برای مردم آزادیخواه و مبارزان خستگی ناپذیر ایران زمین نبود …