ما تا روزی که سیاه پوســتان، قربانی وحشت غیرقابل بیــان و بی رحمــی پلیس اند نمی توانیم راضی شــویم. تا روزی که تن های خســته از ســفر ما، نتواند بستری در مســافرخانه های شــاهراه ها و هتل های شهرها پیدا کند، نمی توانیم راضی باشــیم. تا روزی که شــخصیت و احتــرام فرزنــدان ما به ســادگی با تابلوهــای ” ویژه سفیدپوستان” زایل می شود، نمی توانیم راضی باشیم.
همدلی| روژا پیــران ـ تاریخ آمریکا نــام مارتین لوترکینگ را به خاطر مبارزات پیگیرانه اش برای آزادی و برابری سیاهپوســتان فراموش نخواهد کرد، مبارزاتی که ســرانجام منجر به ترور او در 4 آوریل 1968 شــد. با این همه دســتاوردهای سیاســی او و جنبش مدنی سیاهپوســتان، ضربه ای بــود به فاشیســم، تبعیض و نابرابری های نژادی. بیراه نیست اگر بگوییم تاریخ معاصر میراث دار کســی اســت که ســرانجام جانش را بر سر حقانیت عقایدش گذارد.
آغازین اعتراض سیاهان
مارتین لوتر کینــگ جونیور در خانواده ای متوســط در آتلانتــای جورجیا به دنیا آمد. پــدر و پدربزرگ وی از رهبران فرقه باپتیســت (تعمیدگــرا) بودند و همین تمایات مذهبی موجب ادامه تحصیل او در رشته علوم دینی شد. او در آتلانتا در جامعه ای که قوانین جداسازی و تبعیض را به صورت یک واقعیت هر روزه برای سیاهان در جنوب در آورده بود، رشد کرد. به رغــم لغو برده داری که توســط آبراهــام لینکلن و به عنوان ثمره جنگ هــای داخلی آمریکا صورت گرفت، تاریــخ معاصر آمریکا، سرشــار از تبعیض و نابرابری بود و ســیاهان تا میانه سال های میانی قرن بیستم، زیر نگاه ســنگین سفیدپوستان روزگار می گذرانیدند. شاید آنچه آتش اعتراض سیاهان را برافروخت ماجرای بازداشت رزا پارکس، زن سیاهپوســتی بود که با بلند نشدن از روی صندلی یک اتوبــوس عمومی برای یک سفیدپوســت زندانی شد. مارتین لوتر کینگ با سازماندهی تظاهرات و اعتراض عمومی، به تحریم سراسری اتوبوس مونتگمری پیوست و مبارزه ای را که قریب یک سال به طول انجامید، سازمان داد. در نهایــت دیوان عالی کشــور مجبور شــد قوانین جداســازی نژادی اتوبوس را در آلاباما در ســال 1956 لغو کند. با کســب این پیروزی کینگ کنفرانس رهبری مســیحی را تشــکیل داد و فعالیت بدون خشونت برای حقوق مدنی را در سرتاسر جنوب گسترش داد.
داستان دردآور تجربه آزادی
در طول ســال های 1960 مارتین لوتر کینگ، رهبر سیاســی سیاهپوســتان به شــمار می رفت و با نفوذ و سخنوری که داشــت به راحتی می توانست جمعیت های میلیــون نفــری از آزادی خواهــان و برابری طلبان را به خیابان های شهرهای بزرگ آمریکا بکشاند. او بارها طی تظاهرات هــای صلح آمیز در آلابامــا، فلوریدا و جورجیا دستگیر شد و بارها از ســوی نژادپرستان افراطی مورد تهدید و حتی سوقصد قرار گرفت.
کینگ در ســال 1963 هنگامی که در زندان محبوس بود نامه ای از زندان شهر بیرمینگهام خطاب به هواداران و همه آزادیخواهان جهان نوشــت و پایه های معنوی و فلسفی جنبش حقوق مدنی را تبیین کرد. او در بخشی از این نامه تاریخی می نویسد: ” تاریخ چیزی نیست مگر داســتان طولانی و دردآور این تجربــه که آزادی هرگز داوطلبانه از ســوی ســتم گران داده نمی شود، بلکه این آزادی را ستم کشــان باید خود بستانند..سال هاست که می شــنویم به ما می گویند، “صبر داشته باشید”. گوش همه ما سیاهان از این “صبر”پر شده است. این “صبر” تقریبا همیشه به معنی “هرگز” بوده است.”
صدایی که خاموش نشد
28 اوت 1963 مارتیــن لوترکینــگ معروف تریــن ســخنرانی خود را به نام “رویایی دارم” در پارک ملی واشــنگتن دی ســی انجام داد که می تــوان گفت این سخنرانی، مهم ترین ســخنرانی تاریخ معاصر آمریکا به شــمار می آید. لوتر کینگ با تکرار جمله “رویایی دارم” این ســخنرانی را در خاطره مردم جهان جاودانه کرد. او درباره آرزوی خود ســخن گفت، آرزوی فرا رســیدن روزی که مردم طبق مرام و آرمان خویش زندگی کنند و تحقق مســاوات و برابری انسان ها را به چشم ببینند. این ســخنرانی پس از نیم قرن، هنوز پرشور و خواندنی اســت. لوترکینگ در بخشــی از ســخنانش خطاب به سیاه پوستان گفت: “یکصد ســال پیش، یک شــهروند شــهیر آمریکایی (لینکلن) که ما امروز زیر ســایه نمادین او ایســتاده ایم، اعلامیــه آزادی بردگان را امضا کرد. ایــن فرمان پربار، همچون فانوس دریایی، امیــدی در دل میلیون ها برده سیاهپوســت افکند کــه در آتش بی امــان بیدادگری می سوختند. سپیده مسرت بخشی بود که پایان شب بلند بردگی شــان را نوید می داد. امروز، یکصد سال از آن روز می گذرد، اما هنوز سیاهپوســتان آزاد نیستند. برخی ها، از هــواداران حقوق مدنی می پرســند، “چه وقت راضی خواهید شد؟” ما تا روزی که سیاه پوســتان، قربانی وحشت غیرقابل بیــان و بی رحمــی پلیس اند نمی توانیم راضی شــویم. تا روزی که تن های خســته از ســفر ما، نتواند بستری در مســافرخانه های شــاهراه ها و هتل های شهرها پیدا کند، نمی توانیم راضی باشــیم. تا روزی که شــخصیت و احتــرام فرزنــدان ما به ســادگی با تابلوهــای ” ویژه سفیدپوستان” زایل می شود، نمی توانیم راضی باشیم. تا روزی که سیاهپوســتان می سی سی پی حق رای ندارند و سیاه پوســتان نیویورک نماینده ای ندارند که به او رای دهند، نمی توانیم راضی باشــیم. نه! نه، ما راضی نیستیم و راضی نخواهیم شــد، مگر آنکه عدالت مانند آبشــار و راستکاری چون رودی پرخروش جاری شود.”
آری من امروز رویایی دارم
لوترکینگ در ادامه این ســخنرانی می گوید: “رویای من این است؛ روزی فرزندان برده ها و برده داران پیشین بر فراز تپه های ســرخ جورجیا کنار هم سر میز برادری خواهند نشســت. رویای من این اســت؛ سرانجام روزی ایالتی مانند می سی ســی پی، ایالتی کــه در آتش بیداد می ســوزد، در آتش تعدی می ســوزد، به واحه آزادی و عدالت بدل خواهد شد. رویای من این است؛ چهار فرزند کوچکم روزی در کشوری زندگی خواهند کرد که آنها را نه به سبب رنگ پوســت، که با درونمایه شخصیت شان داوری خواهند کرد. آری من امروز رویایی دارم! این امید ماســت. این باوری است که با خود به جنوب می بریــم. با این باور مــا خواهیم توانســت از کوه های ناامیدی سنگ امید بتراشیم. با این باور خواهیم توانست هیاهوی ناسازگاری کشــورمان را به همنوایی زیبایی از برادری بدل کنیم. با این باور خواهیم توانست با هم کار کنیــم، با هم دعــا کنیم، با هم مبــارزه کنیم، با هم به زندان رویم، با هم از آزادی دفاع کنیم، مطمئن از اینکه سرانجام روز آزادی مان فراخواهد رسید…”
الگوی تبعیض آمیز سیاست آمریکا
در نتیجه اقدامات سیاســی و مدنی کینگ، در نهایت در سال 1964 پرزیدنت لیندون جانسون قانون تاریخی حقوق مدنی را امضا کرد، قانونی که تبعیض در استخدام، تعیین محل سکونت مردم و کنترل سایر جنبه های زندگی را ممنوع ساخت. لوتر کینگ در مراســم امضای این قانون حضور یافت. در سال 1965 جانسون قانون حقوق رای دادن را نیز امضا کرده و این حق برای سیاهان سراسر آمریکا به رسمیت شناخته شــد. آنچه ساختار نابرابر حقوقی و الگوی تبعیض آمیز سیاست آمریکا را در سال های پس از جنگ جهانی دوم شکل می داد، تاب و تحمل شخصیتی نظیــر مارتین لوتــر کینگ و قیام و طغیــان میلیون ها سیاهپوســت را نداشت. در کشــوری که رییس جمهور دمکراتش را تحمل نمی کند، بدیهی اســت که مبارزی چون کینک بایستی حذف شود. کینــگ ســرانجام در بالکن اتاق هتل خود در شــهر ممفیس، ایالت تنسی، مورد سوء قصد قرار گرفت و کشته شد. در مراسم خاکسپاری او در شهر آتلانتا هزاران عزادار در پشــت ارابه ای که پیکر او را حمل می کرد، راه پیمایی کردنــد. اگر تاریخ را نه فاتحان ســرزمین ها که فاتحان قلب ها می ســازند، بی تردید نام مارتین لوتر کینگ، در قلب آنانی که انســانیت در خون و جانشان جاری است جاودانه خواهد ماند.