پاسخ بنده منفیست. به گمانم تا وقتی وزارت و وکالت و استانداری چند زن شناخته شده در حلقه قدرت با بهره مندی عمومی زنان ایرانی از حقوق برابر با مردان متناسب نباشد، حضور این خانمها به عنوان وزیر و مشاور و معاون امری متظاهرانه و تشریفاتیست و هیچ دردی از دردهای مزمن زنان ایرانی را حل نخواهد کرد. بگذریم که همین معدود بانوانی هم که به جایگاه و مقام بلندی رسیده و میرسند نوعا بواسطه خویشاوندی نسبی و سببی با مردانی از حلقه قدرت است.
کار باید از پایه آغاز گردد. ساختارهای حقوقی در هر سه حوزه حقوق اساسی و مدنی و کیفری باید اصلاح شود. تا زمانی که ارث و دیه زن نصف مرد است و حق داشتن گذرنامه و خروج از کشور برای زنان یا تصمیم برای ازدواجشان موکول به اذن مرد دیگریست (و مواردی از این دست نظیر نقصان شهادت زنان و نداشتن حق ذاتی حضانت اطفال و … )پر کردن ویترین کابینه از چند زن قدرتمند که محتملا همسر یا دختر یا خواهر مردان قدرتمندند حتی حکم مسکن را هم ندارد بلکه مخدر و لذا مضر است.
وقتی همین خانم وزیر بدون اذن همسرش نمی تواند به سفر رسمی خارج از کشور جهت عقد قراردادهای مهم کشوری برود (سفری که از ماهها قبل برنامه ریزی شده) چرا باید خود و جامعه خود را بفریبیم؟
قاضی یا رئیس جمهور شدن زنان ایرانی پیشکش، اگر حق انتقال تابعیت ایرانی آنان را به فرزندانی که نه ماه حمل می کنند و دو سال هم شیر می دهند مرحمت فرمایند خودش پیشرفت بزرگی به شمار می آید.
کوتاه سخن اینکه در ویترین نهادن یک یا چند زن بدون تغییر تدریجی اما جدی مناسبات سیاسی و اجتماعی و حقوقی فقط به بازی گرفتن زنان در تبلیغات سیاسی خواهد بود و بس. نیکلا سارکوزی هم پس از تصدی مسئولیت ریاست جمهوری فرانسه یک زن سیاهپوست و دو زن مسلمان را وارد کابینه خود کرد تا بگوید نژادپرست نیست. اما در فرانسه همه می دانستند که هست. دو صد گفته چون نیم کردار نیست. یک مثقال اقدام جدی بهتر از صد خروار شعار و تبلیغات است. والسلام.
از صفحه فیسبوک آقای سعید رضوی فقیه