بحران در روابط کشورهای عرب حوزه خلیجفارس با کشور کوچک اما ثروتمند قطر که از اوایل ماه ژوئن با یک سلسلهتحریم و ارائه شروط ١٣گانه از سوی عربستان و متحدان آن انجام شد، همچنان ادامه دارد.
در ابتدای بحران شاید هیچکس فکر نمیکرد مشکلات و اختلافات از چنین عمق و سطوح بالای منازعهای برخوردار باشد، اما با موضعگیریهای چالشبرانگیز دوسوی ماجرا اثبات شد کار به آن راحتی که فکر میشد، فیصله نمییابد. بدون تردید بستر و زمینههای بحران یک ریشه تاریخی دارد که نباید نادیده گرفته شود اما در این شرایط ویژه منطقه با توجه به یارگیریهای جدید تابع قواعد و موقعیت نوینی است که بهتازگی در منطقه اتفاق افتاده است. نقطهعطف منازعه جدید از وقتی کلید خورد که «دونالد ترامپ» به عربستان سفر کرد و با عقد قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی به میزان ٣٨٠ میلیارد دلار و چندینمیلیارد دلار رشوه شخصی بر رهبری بلامنازع عربستان در این حوزه مهر تأیید زد. او به محض آغاز بحران در یک سلسله توییت شبانه حمایت بدون قیدوشرط خود را از عربستان در مقابل قطر اعلام کرد در حالی که سیاست سنتی آمریکا همپیمانی با هر دو طرف منازعه بود. در هفته اخیر با سفر «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا، به ترکیه، قطر، کویت و عربستان برای دیدار با مقامات ارشد این کشورها برای میانجیگری که همزمان بود با سفر «مارک سدویل»، مشاور امنیت ملی بریتانیا، که او نیز برای میانجیگری به منطقه سفر کرده بود و سپس اقدام دولت فرانسه که «ژان-ایو لودریان»، وزیر خارجه خود را برای میانجیگری به منطقه فرستاد، انتظار میرفت تا حدودی موضوع فیصله یابد. حتی بعد از دیدار تیلرسون با امیر قطر و وزیر خارجه این کشور که منجر به امضای یک پیمان بهاصطلاح ضدتروریستی شد و طرف آمریکایی بهصراحت در کنفرانس مطبوعاتی خود با «شیخ محمدبن عبدالرحمن آلثانی» وزیر خارجه قطر اذعان کرد که «مواضع قطر را منطقی میداند» ماجرا همچنان ادامه پیدا کرد. وزیر خارجه آمریکا سپس میافزاید «موافقتنامهای که به نمایندگی از دولتهای خود امضا کردیم محصول چند هفته مباحثات فشرده میان کارشناسان است و روح اجلاس ریاض را زنده میکند».
تیلرسون که به گمان خود موفق شده بود گام اول را محکم بردارد هنوز در هواپیما به مقصد جده بود که رهبران عربستان و متحدان آن ضمن استقبال تعارفآمیز از این بیانیه مشترک اعلان کردند که اختلافات همچنان به جای خود باقی مانده و توافق تیلرسون با قطریها کافی نخواهد بود. برای اولینبار یک وزیر خارجه آمریکایی که همیشه در برخورد با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس در جایگاه ارباب فقط دستورات را ابلاغ میکردند به مرتبه پایینی تنزل یافت که ریشه در اطمینان دولتمردان ریاض از حمایت کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ از خودشان داشت. مسافرت دورهای تیلرسون به منطقه و رایزنی با رهبران درگیر بحران که تقریبا یک هفته به طول انجامید هرگز از طرف ریاستجمهوری آمریکا مورد حمایت قرار نگرفت و «بیزینسمن» ساکن کاخ سفید برخلاف رویه خود در سکوت کامل فقط نظارهگر اقدامات دیپلماتکی بود که چندان با منویات او سازگاری نداشت. این واقعیت را رهبران عربستان و متحدان آنها نیز کاملا رصد کرده و شکاف در سیاست دولت آمریکا حول این منازعه دیپلماتیک را دریافته و براساس آن وزیر خارجه این کشور را چندان جدی نگرفتند. از طرف دیگر این بحران منطقه تابع یک سناریوی بزرگتر است که قطعات آن به وسیله دولت ترامپ و رهبران عربستان چیده شده است. جنگ سرد بین عربستان و ایران حول تثبیت هژمونی خود در منطقه و حضور تقابلآمیز و نیابتی دو کشور در جنگ و منازعات عراق، سوریه و یمن ترسیم تصویر بزرگتری است که بحران قطر در ذیل آن تعریف میشود.
سیاست منطقه ترامپ در حوزه خلیجفارس تشدید منازعه بین این دو محور اصلی منطقه است و آنان با حمایت از عربستان دیگر قطعات پازل را چیدهاند که شامل تنبیه قطر برای روابط نزدیک با ایران نیز شده است. بههمیندلیل بحران عربستان و متحدان آن با کشور امیرنشین قطر در چارچوب مصالحه مرضیالطرفین قابل حل نخواهد بود و ظاهرا دو طرف ماجرا نیز این را بهخوبی میدانند. اصولا سیاستهای رکس تیلرسون در ماههای اخیر برخلاف سیاست دونالد ترامپ تابع سیاست سنتی وزارت خارجه آمریکاست که برای رئیسجمهوری مانند ترامپ چندان خوشایند نبوده است. به همین دلیل شکست او در تلاش جهت میانجیگری کاملا قابل انتظار بود و سکوت ترامپ در حمایت از او نیز پیام روشن خود را به گوش رهبران ریاض رسانده بود.
تلاش کشورهای اروپایی مانند بریتانیا و فرانسه نیز بدون تردید در وضعیتی که بهخاطر بعضی ملاحظات حتی حاضر نمیشوند مستندات تحقیقات حول حامیان تروریست را که در رأس آنان عربستان را نشانه میرود منتشر کنند و سود فروش اسلحه و قراردادهای کلان تجاری را بر هر چیزی ترجیح میدهند، راه به جایی نخواهد برد و فقط وقت تلفکردن است. این تنها واقعیت بحران بین محور عربستان و قطر و همچنین حریم امنی است که رهبران ریاض فعلا خود را در مصونیت کامل آن میبینند. این در حالی است که قطر هم بهدلیل پیچیدگی اوضاع خاورمیانه و حمایت دو کشور قدرتمند ترکیه و ایران از مواضع آنان چندان دستبسته نخواهند بود و چنانچه بتوانند ثبات حاکمیتی خود را در طول بحران حفظ کنند، میتوانند بسیاری از معادلات سیاسی و ژئوپلیتیک عربستان را بر هم بزنند. درصورتیکه ترامپ همچنان به عدم حمایت خود از تلاشهای میانجیگرایانه ادامه دهد، تیلرسون و همتایان اروپایی او در خواهند یافت تلاشهایشان راه به جایی نخواهد برد. در چنین وضعیتی دولت قطر نیز با قطع امید از رقمخوردن مصالحه در صدد ترسیم یک نقشه راه برای برونرفت از انزوای کنونی خواهد بود که ترکیه و ایران و احتمالا محور بینالمللی به رهبری روسیه در کانون آن قرار خواهند گرفت. بازی بزرگ دقیقا بعد از این شکست تلاشهای میانجیگرایانه آغاز میشود.