انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستای ایران درسال ۹۶، با حضورگستردهی مردم، شکست اصولگرایان را رقم زد. این انتخابات در شرایط دو قطبی شدید برگزار شد و کاندیداهای دو جناح رقیب، هر یک دیگری را مسبب وضعیت بحرانی کشور دانستند و هر یک دیگری را به کژیهایی همچون خیانت، قتل و غارت یا دزدی اموال عمومی و اختلاس، سوء استفاده از پست و مقام و فساد، دروغگویی متهم کرد؛
با وجود اینکه تا پیش از شروع تبلیغات رسمی، دادههای آماری و میدانی حکایت از حضور کمرنگ مردم داشت (۳۵ درصد)، در روزهای پایانی، نشانههای افزایش شمار رأی دهندگان رخ نمود و سرانجام اعلام شدکه نزدیک به ۷۳٪ درصد از افراد برخوردار از خق رأی در رأیگیری شرکت کردند که نسبت به سال۹۲ (۷۲/۷ درصد) ۲۸ صدم درصد افزایش نشان داد؛ یعنی مشارکت در دو انتخابات کمابیش برابر بود.
در شرایطی که درکلانشهرها به دلیل گرایش به رأی دادن به فهرست شوراها، زمان رأیستانی به درازا کشید، در روستاها و شهرهای کوچک (با دو سوم جمعیت افراد برخوردار از حق رأی)، کمابیش در همهی حوزهها درساعت ۱۸ کار رأیگیری به پایان رسید. و مناطق جنوبی تهران نیز ازدحام کمتری داشت.
این انتخابات در شرایط دو قطبی شدید برگزار شد و کاندیداهای دو جناح رقیب، هر یک دیگری را مسبب وضعیت بحرانی کشور دانستند و هر یک دیگری را به کژیهایی همچون خیانت، قتل و غارت یا دزدی اموال عمومی و اختلاس، سوء استفاده از پست و مقام و فساد، دروغگویی متهم کرد؛ و هرچه پایان زمان تبلیغات و آغاز رأیگیری نزدیکتر میشد، افشاگریها نیز شدت میگرفت.
یکی از دلایل بالاگرفتن درگیریها، کوشش از دو سو برای جلب نیروهای ناراضی بود که حاضر به رأی دادن نبودند.
درشرایطی که به طور معمول یک طرف از ۲۰ تا ۲۵ درصد و طرف دیگر ۱۰ تا ۱۵ درصد آرای ثابت برخورداراست، هردو طرف در جذب آرای خاکستری تا حدی موفق بودند. البته، کارزار آقای روحانی به مراتب موفقتر عمل کرد.
پدیده های دیگرانتخابات ۹۶ :
- با وجود تبلیغات گسترده، در این دوره از انتخابات، بیش از ۱۵ میلیون نفر از افراد برخوردار از حق رأی در انتخابات شرکت نکردند؛ و شمار آرای باطله نیز به بیش از یک میلیون و دویست هزار رأی رسید!
- شکلگیری نیروی سوم و اعلام موجودیت گروههای مستقل از جناحهای حکومتی مشهود بود: به عنوان نمونه در تهران گروهی به نام “پیشتازان عدالت”، با ارائه کردن فهرستی جداگانه برای حضور درا نتخابات شورای شهر تهران، و گروهی دیگر به نام “حامیان توسعه ی پایدارشهری” با ارائهکردن فهرستی ۶ نفره برای حضور در انتخابات شورای شهر بابل در این انتخابات حضور یافتند.
- در این دوره، به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری، بخشی از جریانها و نیروهای دموکراتیک با طرح خواستههای خود به طور مشروط در انتخابات شرکت کردند که این واقعیت نسبت به دوره های پیش پررنگ تر نمایان شد.
- حزب کارگزاران سازندگی دراین دوره از انتخابات توانست با زیر چتر قرار دادن جریانهای موسوم به اعتدالی و اصلاح طلب، حضور پررنگ خود را با ارائهکردن فهرست مورد نظرش به نمایش بگذارد. نمونهی بارز آن انحصاری کردن فهرست نامزدها، درجریان انتخابات شوراهای کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و اصفهان بود که موجب بروز اختلاف در میان فعالان این شهرها شد.
دلایل استقبال مردم ازصندوق رأی :
- خلأ ناشی از نبود احزاب، تشکلها، سندیکاها، کانونهای صنفی آزاد و مستقلِ مردمی – که همواره در معرض هجوم و آسیب قرارگرفته و فعالان و اعضای آنها سرکوب شده اند – سبب شد که شکلگیری وهدایت افکارعمومی به توفان تبلیغات وهیجانهای گروهی سپرده شود ومردم برای رساندن صدای خود راه دیگری جز روی کردن به آن نیابند.
- وجود بحرانهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و زیست – محیطی٬ گروهی را به امید کسب آزادی٬ وجمعی را درآرزوی بهبود معیشت٬ به پای صندوق رأی کشاند.
- با فشار مطالبات مردم٬ آقای روحانی زبان به نقد قدرت گشود و وعده های امیدبخش داد٬ وپشتیبانی متقابل مردم٬ جایگاه اورا متحول کرد.
- هراس از روی کار آمدن آقای رئیسی به عنوان نماد قتل عام زندانیان سیاسی درتابستان ۶۷ ٬ و ترس مردم از آینده ی ناروشن و نگران کننده و بدتر شدن شرایط اجتماعی واقتصادی و گرفتارشدن در جنگ و ویرانی٬ عاملی تعیین کننده ازکاردرآمد.
در چنین شرایطی که همزمان بیش از ۲۰۰ ساعت امکان تبلیغات رادیو تلویزیونی برای نامزدها فراهم شده بود و صدها ساعت هم تبلیغ انتخاباتی در این رسانهها انجام میگرفت و افزون بر آن دهها همایش انتخاباتی در سراسر ایران برگزارمی شد و همه ی روزنامهها و رسانههای مکتوب و امکانات اینترنتی و فضای مجازی به کارزار انتخاباتی پیوسته و شبکههای فارسی زبان برون مرزی نیز ساعتهای بسیار را برای بحث درباره ی این انتخابات برنامه ریزی کرده بودند ، طبیعی بود که “رای دادن” مهمترین دغدغهی ذهنی، و “انتخاب میان بد وبدتر”، استدلال غالب مردم شود.
به گفته ی خانم فاطمه صادقی در ۱۴ اردیبهشت ۹۶:
“آری گویی نامشروط که امروز اصلاح طلبان و بسیاری از اعتدالیون بر آن تاکید میکنند، یعنی این رویکرد که باید در انتخابات شرکت کنیم، چون چارهی دیگری نداریم. اگر نرویم رای بدهیم (به کاندیدای اصلح)، با سیاست گازانبری روبهرو خواهیم بود، ایران به سوریه تبدیل خواهد شد، ایران به عراق دیگری تبدیل خواهد شد و … در واقع اصلیترین کارکرد آری نامشروط، حفظ وضع موجود برای قدرتمندان است. امروز اکثر اصلاح طلبان و اعتدالیون بر طبل این استدلال میکوبند…
آری مشروط آغاز سیاستی است که در آن گروههای اجتماعی، مشارکت در تعیین سرنوشت خود را خواستار شوند…
…زمان آن رسیده که به جای راه حلهای خفتبار و ترس خورده، به آرمان جمهوریت از نو بیندیشیم و آن را از نو صورت بندی کنیم…“
آرای به صندوق ریخته شده نمایانگر آن بود که نیروهای ناراضی به سه دسته تقسیم شدند، بخشی از آنان جذب آقای رئیسی شدند و بسیاری دیگر به وعدههای آقای روحانی دل بستند و سرانجام جمعی نیز از رأی دادن خودداری کردند. فاصلهی آرای آقایان روحانی (۱۳/ ۵۷ درصد) و رئیسی (۳۸/۳۰ درصد) کمتر از حد انتظار بود و متأسفانه بیشتر باورمندان به وعدههای آقای رئیسی، از میان فرودستان جامعه بودند و این تاسفانگیزترین و خطرخیزترین پدیدهی این انتخابات است!
ما یکی از عوامل چنین فاجعهای را سیاستهای نادرست اقتصادی دولت یازدهم وکم توجهی به حقوق زحمتکشان میدانیم .
آقای روحانی در جریان انتخابات در پاسخ به مطالبات مردم و وعدههای انجام نشده دو دلیل عمده را ارائه کرد:
۱- میزان خرابیهای بازمانده از دورهی ریاست جمهور پیشین
۲- مانع تراشیهای جناح رقیب
هردو دلیل برای دور دوم ریاست جمهوری دیگر کارایی ندارد. به ویژه اینکه مردم به درخواست آقای روحانی، و برای حل مشکلات، برطبق وعده های او، آرایی افزونتر به او دادند .
ما بار دیگر به دولتمردان هشدار میدهیم که حضور گستردهی مردم در انتخابات، شما را به اشتباه نیندازد؛ جامعه در آستانهی انفجار است. از فرصتی که مردم به شما داده اند، به سود منافع ملی بهره برگیرید. رأی مردم به شما رأی مشروط است.
این انتخابات نشان داد که:
- درشرایط نبود آزادیهای دمکراتیک و احزاب مردمی ، امپراتوری رسانه ای امپریالیسم تأثیرمخرب خود را درجهت دادن به افکارعمومی، برضدّ زحمتکشان و نیروهای مترقی ، برجاگذاشته است؛ به گونه ای که دغدغه ی آزادیهای فردی برعدالتخواهی وکاهش شکاف طبقاتی پیشی گرفته است!
- فاجعهی قتل عام زندانیان سیاسی در دههی۶۰ (به ويژه تابستان ۶۷) فراموش شدنی و بخشیدنی نیست و مسببانش باید پاسخگو باشند.
- لازم است نیروهای مسلح از دخالت در اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعه بپرهیزند و به وظیفهی اصلی خود که همانا دفاع از تمامیت ارضی میهن است بازگردند.
- باید به فساد اقتصادی، اداری، اخلاقی، وغارت اموال عمومی پایان داده شود.
- سیاست خارجی باید برپایهی حفظ استقلال، تنشزدایی، صلح طلبی، و بر محور منافع ملی استوارباشد.
- سوگیری اقتصادی باید بر اصل تقویت تولید ملی، رفع بیکاری، کاهش فاصلهی طبقاتی، و احقاق حقوق زحمتکشان پایدار گردد.
- لازم است که پهنههای بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، زیستبوم و… از دست اندازی سودجویان و کالایی سازی در امان باشد.
- بدون عطف کردن توجه به مطالبات ۳۰ میلیون نفر افراد برخوردار از حق رای، که به رییس جمهور منتخب رای ندادهاند، آیندهای روشن در پیش رو نخواهد بود.
- رهایی مردم گرفتار آمدهی ایران، و گام برداشتن در راه بهبود شرایط موجود، نزدیکی همهی نیروها وتشکلهای سیاسی، صنفی، اجتماعی، فرهنگی و قومی بواقع مردمی را در جبههای فراگیر میطلبد.
اتحاد دموکراسی خواهان ایران
خرداد ۹۶