شروط ١٣گانه عربستان و سه کشور عربی متحد خود (امارات متحده عربی، بحرین و مصر) که جمعه به قطر ابلاغ شد، با افشای فوری آن از سوی دوحه و عکسالعملهای متعاقب آن نشان میدهد بحران موجود در مسیر تشدید تنش حرکت میکند. ماهیت و شکل این شروط که محور عربی به رهبری ریاض آن را از طریق کویت بهعنوان میانجی به طرف قطری ابلاغ کرده است، درواقع «نقشه راه» آشتی و مصالحه نبوده و بیشتر به یک معاهده تسلیم بدون قیدوشرط شبیه است که پذیرفتن آن از سوی قطر این کشور را در حد یک مستعمره پایین میکشد و در صورت عدم پذیرش نیز باید در انتظار تعمیق بحران بود.
به لحاظ جایگاه ژئوپلیتیک قطر و امکان مانور برای یافتن متحد در منطقه و سطوح بینالمللی، به نظر میرسد دوحه گزینه دوم را انتخاب میکند و زیر بار این شروط نخواهد رفت. همین که از طرف رهبران قطر بلافاصله این شروط محرمانه به صورت کامل به رسانهها درز داده میشود، بهخوبی نشاندهنده موضع این کشور است، تا جایی که امارات بهعنوان یکی از اصلیترین همپیمانان عربستان از قول «انور قرقوش»، وزیر مشاور در امور سیاست خارجی امارات، ضمن توصیف قطر بهعنوان «اسب تروای خلیجفارس»، بهصراحت ناخرسندی خود را نشان داده و میگوید: «افشای فهرست درخواستها، با هدف ناکامکردن روند میانجیگریهاست و این رفتارهای کودکانه از قطر بعید نبود».بدون تردید چنانچه قطر در روزهای اخیر پالسهای مثبت حمایت از ترکیه، ایران و کشورهای اروپایی و تا حدودی روسیه را دریافت نمیکرد، امکان تندادن به این شروط تحمیلی را داشت ولی با توجه به تحولاتی که در منطقه میگذرد رهبران دوحه در صورت عدم تعدیل شروط همسایگان عرب خود دست به مقاومت خواهند زد. هماکنون به دلیل تحولات شتابنده که در سطح منطقه و اوضاع داخلی کشورهای عربی و بهویژه عربستان میگذرد (برکناری شاهزاده محمدبننائف و تعیین ولیعهدی محمدبنسلمان) بهعنوان یک شاهزاده تندرو و بهشدت مخالف ایران و قطر، تقریبا راه برای هرگونه مصالحه مرضیالطرفین بین دو طرف بسته شده است. این شروط ١٣گانه که از تغییر اساسی در مناسبات با تهران، نوعی طلاق توافقی با ترکیه، پایاندادن به قدرت نرم قطر با تعطیلی شبکه تلویزیونی الجزیره و رسانههای زیرمجموعه آن، خروج این کشور از همه حوزههای نفوذ خود در منطقه، پرداخت غرامت کلان، گزارشدهی ماهانه درباره شروط تعیینشده در سال اول و فصلی در سال دوم طی ١٠ سال، قطع ارتباط با گروههای تروریستی و مخالفان کشورهای ائتلاف عربی و اخراج همه کسانی که به هر دلیلی ائتلاف چهارگانه با فرض دشمنی تعیین کرده است، یک معاهده برای تسلیم خواهد بود که قطر را برای همیشه از معادلات منطقه به حاشیه میراند.
عکسالعمل رهبران قطر به این شروط ١٣گانه بهویژه در زمینه افشای فوری این اولتیماتوم نشان میدهد که دوحه تصمیم خود را برای تسلیمنشدن در برابر رقبای عرب خود گرفته است. اختلاف دیدگاه درباره تنش بین ریاض – دوحه در ساختار سیاسی آمریکا در دوگانه کاخ سفید – وزارت امور خارجه این کشور نیز تا حدودی در فضای سیاسی قطر نشانه عدم قاطعیت واشنگتن در حمایت از عربستان فرض شده است. موضعگیری ترکیه درخصوص تأکید بر حمایت و عدم بستن پایگاه نظامی خود در قطر (یکی از شروط ائتلاف به رهبری ریاض) با توجه به مجوز پارلمان این کشور برای اعزام حدود سه هزار نیروی جدید ترک به این پایگاه، نیز به لحاظ جایگاه ژئوپلیتیک آنکارا و نفوذ آن در بین طیفی از کشورهای اسلامی و همچنین حمایت تلویحی ایران با کمکهای اساسی برای رفع محاصره اقتصادی، نوعی از موازنه قدرت در منطقه را ایجاد کرده است که به رهبران دوحه توان مقاومت را میدهد.
دیدار وزیر خارجه قطر در هفته گذشته با «سرگئی لاوروف» و نامه محرمانه امیر قطر به «ولادیمیر پوتین»، رهبر روسیه، بدون تردید درباره بسط مناسبات و همچنین همکاری در بحران سوریه بوده است که میتواند حمایت روسیه را در شرایط کنونی جلب کند. رهبران قطر با توجه به نفوذی که در بین بخش عمده از مخالفان سوری دارند در صورت توافق با روسیه درباره همکاری در بحران سوریه برگ برنده دارند که میتواند بسیاری از معادلات کنونی در منطقه را به نفع قطر دگرگون کند. قطریها قبلا هم در معامله با تهران نشان دادهاند که توان عملیاتیکردن پروژه خود در جهت همکاری حول حلوفصل بحران سوریه در چارچوب سیاست تنشزدایی روسیه را دارند. مذاکرات پیدا و پنهان عربستان با اسرائیل برای منزویکردن قطر بدون تردید موضوعی نیست که از چشم افکار عمومی عربی نادیده گرفته شود و به همین دلیل ریاض در صورت تشدید منازعه قادر به کسب همراهی تودههای عرب نخواهد بود. بندهایی از شروط ١٣گانه ائتلاف به رهبری عربستان که درخصوص پایانبخشیدن به حمایت از گروههای تروریستی آمده است، یک موقعیت دوگانه و ژلاتینی دارد که طرف مقابل نیز بهدلیل نقش آلترناتیو عربستان در حمایت از تروریسم بنیادگرای اسلامی میتواند قاعده معکوس و معلوم (شرط قطع رابطه عربستان با گروههای تروریست و سلفی) را در مقابل آن قرار داده و در صورت توافق با محور روسیه، ایران و ترکیه با خروج از این چرخه، تمام تمرکز جهانی را بر نقش ریاض در این موضوع معطوف کند.
با اعلان شروط سخت ١٣گانه عربستان و متحدان عرب خود در مقابل قطر و موضعگیری «سلبی» دوحه با این پیشنهاد، به نظر میرسد وضعیت به سمت بنبست در روابط دیپلماتیک بین دو طرف پیش میرود. قطر بدون جلب حمایت روسیه، ترکیه و ایران و همچنین تا حدودی کشورهای اروپایی قادر به مقاومت در مقابل همسایگان رقیب خود نخواهد بود و این بهترین فرصت برای محور نزدیک به دمشق است تا با جلب همکاری قطر برای حلوفصل بحران سوریه سناریوی ترامپ – ملکسلمان را برای تشدید منازعات منطقه به شکست بکشانند. از آنجا که هماکنون دونالد ترامپ بهخاطر موقعیت متزلزل خود در واشنگتن دست بازی برای تقابل با قطر بهعنوان کشوری که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در آنجا مستقر است را ندارد و وزارت امور خارجه و دفاع این کشور سعی میکنند بیطرفی خود را در این منازعه اعمال کنند، رهبران دوحه قدرت مانور مناسب برای مقاومت در مقابل محور رقیب را خواهند داشت. در صورت تشدید منازعات بین عربستان و قطر با توجه به اهداف متفاوت و بعضا متناقض کشورهای اسلامی در قبال این موضوع یک افتراق و گسست تاریخی هم میتواند در شورای همکاری کشورهای اسلامی ایجاد شده و قدرت یارگیری سنتی ریاض در این مجموعه بهشدت با چالش روبهرو شود. روزهای آینده برای منطقه خاورمیانه و حوزه خلیجفارس بسیار تعیینکننده است و نتیجه کشاکش دیپلماتیک عربستان و قطر تا حدود زیادی معادلات و مناسبات ژئوپلیتیک این حوزه مهم را تعیین میکند.