کلمه – گروه کارگری:
۳ اسفندماه ۱۳۹۲ بود که شاهرخ زمانی، زندان را برای جوانانی که بهدلایل و جرمهای گوناگون در صف اعدام بودند، چنین تصویر کرد: «… سایه مرگ را از در و دیوار سلولهای مجاور و مقابل و در تمامی فضای محیط حس میکردم. گویی که ساعتها پیش مرده بودم، ساعتها پیش بارها و بارها طنابِ دار را بر گلوی خود و بالا کشیده شدن را احساس کرده بودم. پنجههای بغض آنچنان گلویم را فشرده بود که یارای حرکت نداشتم، تنها به درب سلول چسبیده بودم …».
و پس از یکسال و نیم، در ۲۲ شهریورماه ۱۳۹۴، در همان زندان، مرگ به سراغ او آمد. مقامات زندان اعلام کردند که سکته مغزی کرده است. شاهرخ گویا مرگ خویش را در زندان پیشبینی کرده بود. او در ۲۹ مهرماه ۱۳۹۱ خطاب به «تمامی سندیکاها و نهادهای حقوق بشری و انسانهای آزادیخواه» و «احمد شهید» نوشته بود: «مرگ من در زندان بههر دلیل متوجه مسئولین میباشد.»
شاهرخ زمانی عضو هیأت مدیره «کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری« و «هیأت بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان» بود. او آخرین بار ۱۴ خردادماه ۱۳۹۰ در تبریز بازداشت شد. وی را به «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» متهم کردند. شاهرخ زمانی کلیه اتهامات عنوان شده علیه خود را در دادگاه رد کرد و بر صنفی بودن کلیه فعالیتهایش تأکید نمود. او را به ۱۱ سال زندان محکوم کردند.
در طول مدت زندان، شاهرخ زمانی به زندانهای تبریز، یزد و قزلحصار تبعید شد. او بارها با نوشتن نامه نسبت به نقض حقوق زندانیان سیاسی اعتراض کرد و همچنین دست به اعتصاب غذا زد. وی در مدت زندان، نه تنها از مرخصی و ملاقات حضوری محروم بود بلکه به وی اجازه حضور در مراسم ازدواج دخترش و نیز ختم مادرش را ندادند.
مادر شاهرخ زمانی در حسرت دیدار فرزند چشم از جهان فروبست. او به خبرنگار «کلمه» چنین گفته بود: «… شاهرخ یک کارگر نقاش بود … او کاری نکرده که یازده سال به او حکم زندان دادند. تنها خودش کارگر بود و میدانست کارگرها با این اوضاع اقتصادی چقدر سخت زندگی میکنند. او تنها درد قشر کارگر را فریاد زد … فقط جرمش این بود که یک فعال کارگری بوده و از حقوق صنفی خود و کارگران دفاع میکرده است.»
شاهرخ زمانی در نامهای به دخترش ـ ۲۴ شهریورماه ۱۳۹۳ ـ چنین نوشت: «برای خود خرسندم که راه انسانی زیستن و انسانی فکر کردن و به فکر همنوعانام بودن … را پیدا کردم … دختر عزیزم دل آزرده و غمگین نباش، زمستان میرود و روسیاهی به ذغال میماند و ستمگران رفتنی هستند و آینده از آن ستمدیدگان است».
حضور فعالان کارگری تهران، کرج و سنندج در مراسم خاکسپاری شاهرخ
بهرغم تمام تمهیدات امنیتی، جمعیتی نزدیک به ۱۰۰۰ تن شاهرخ زمانی را در «وادی رحمت» تبریز به آغوش خاک سپردند. در مراسم خاکسپاری، بیانیه مشترک ۷ تشکل: «اتحادیه آزاد کارگران ایران»، «سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه»، «سندیکای کارگران نقاش استان البرز»، «کانون مدافعان حقوق کارگر»، «کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری»، «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری» و «هیأت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش استان تهران»، قرائت شد.
در این بیانیه تأکید شده است که «از نظر ما مسئولیت مستقیم [مرگ شاهرخ] تماماً بر عهده کسانی است که با تحمیل بردهوارترین شرایط بر ما کارگران، حق تشکلیابی و مبارزه برای یک زندگی بهتر را نیز از ما سلب کرده و انسانهای شریف و بزرگی همچون شاهرخ زمانی را به گوشه زندانها افکندهاند … [او] هیچ جرمی جز دفاع از حقوق همطبقهایهایش مرتکب نشده بود».
«سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه»، محمد جراحی، فعال کارگری و همپرونده شاهرخ زمانی که به ۵/۵ سال زندان محکوم و هماکنون در تبریز زندانی است، «سندیکای کارگران فلزکار مکانیک» و «اتحادیه نیروی کار پروژهای ایران» نیز بیانیههایی بهمناسبت مرگ شاهرخ زمانی در زندان صادر کردند.
تشدید فشار بر فعالین کارگری
در ماههای اخیر موج دیگری از برخوردهای قضایی و امنیتی با فعالین کارگری آغاز شده است. تنها در هفته گذشته و پس از فوت شاهرخ زمانی در زندان، اخبار بازداشت علی نجاتی از فعالین شاخص سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و محکومیت محمود صالحی، دیگر فعال شناخته شده کارگری به ۹ سال زندان، منتشر شده است. پیش از آن نیز بهنام ابراهیمزاده، فعال کارگری و حقوق کودک که از ۵ سال پیش در زندان بهسر میبرد، به حدود ۸ سال زندان محکوم شد.
دستگیری و محکومیت فعالین کارگری تنها شامل افراد شناخته شده نیست. هر کجا که کارگران برای حقوق صنفی خود دست به اعتراض میزنند، خطر اخراج از محل کار و نیز بازداشت و تشکیل پرونده قضایی، فعالین و نمایندگان کارگری را تهدید میکند. به یک نمونه کوچک اشاره میکنیم. در هفته اول شهریور سالجاری، بهدنبال اعتراض کارگران عربزبان ساکن روستای میانآب، نیروهای امنیتی با ورود به این روستا ۲ تن از اعضای شورای روستا را که در کارخانه نیشکر هفتتپه مشغول بهکارند دستگیر و به دادگاه بردند.
آزادی تمام فعالین کارگری در سراسر کشور و مختومه شدن پرونده قضایی آنان؛ حق کارگران در برپایی اعتصاب و سایر اشکال اعتراضات صنفی؛ و فراهم کردن زمینه ایجاد تشکلهای مستقل کارگری از سوی دولت و بر اساس مفاد ماده ۲۶ قانون اساسی و مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار، خواست فوری کارگران کشور ماست.