در مناطق کارگری تهران و بسیاری از شهرهای ایران در روز 29 اردیبهشت زیاد جنب و جوشی نبود. کارگران و زحمتکشان ایران بر اساس تجربه گرانبهایی که در سیر بیش از سه دهه عملکرد دولت های مختلف در کشور بدست آورده و بر پایه کارنامه های روحانی و رئیسی از شرکت در انتخابات سر باز زدند.
قشرهای متوسط و میانی کشور، آن هایی که مسایل معیشتی زیاد مسئله ای برایشان نیست و دست تفقد آقای ربیعی، وزیر کار دولت آفای روحانی به سرشان کشیده نشده است، فوج فوج به دعوت آقای خامنه ای لبیک گفتند و در انتخابات به دولت «تدبیر و امید» نمره قبولی دادند. کارگران و زحمت کشان که به حاشیه رانده شده اند هیچ امیدی به اصلاح امور با توجه به کارکرد های 12 سال اخیر ندارند. سرمایه داران نوکیسه حقیقتاٌ چپاول می کنند و دولت و حاکمیت در واقع مدافع عملکرد آن است. این بی پایه نیست که گفته می شود که جامعه ایران همانند سال های دوران سلطنت محمد رضا شاه دوقطبی شده است. توهم در اقشار کارگری و مزد بگیر در رابطه با اینکه دولت به داد آن ها خواهد رسید فرو ریخته است. پیش بینی می شود با شکل گیری کامل سرمایه داری وابسته به کشورهای خارجی، شرایط اقتصادی در عمل به سال های قبل از انقلاب 1357 باز گردد. در چهار سال آینده صف آرایی طبقاتی در ایران مشخص تر خواهد شد. روشنفکران مردمی و ترقی خواه ایران، آنانی که مدعی عدالت طلبی و آزادیخواهی هستند، آنگاه چاره ای جز موضعگیری طبقانی در رابطه با دولت و حاکمیت نخواهند داشت.
به لیست شعبه های اخذ رای در مناطق کارگری تهران نظری بیفکنید. در روز جمعه در این شعبه ها از صف آن هائیکه برای رای دادن سر و کله می شکستند خبری نبود. مسئولان شعبه ها در حقیقت مگس می پراندند. خبرنگاران برای عکس و فیلم گرفتن از سر و کله هم بالا نمی رفتند!