آن روزها گذشت که دونالد ترامپ یکی از اعضای سرشناس خاندان سلطنتی عربستان را مسخره میکرد و میگفت با پول بابا میخواهد سیاستهای ایالاتمتحده را کنترل کند، همان روزهایی که بهصراحت پادشاهی سعودی را عامل حملات ١١ سپتامبر میخواند و بر این باور بود که آمریکا در ازای محافظت از عربستان سعودی، نفت رایگان میخواهد. انتخاب عربستان سعودی بهعنوان اولین مقصد خارجی دونالد ترامپ در مقام رئیسجمهوری ایالاتمتحده، نمود تغییر رفتار ترامپ و غشکردن او در آغوش کشوری است که حیاتش در گرو نقض گسترده حقوق بشر و ایجاد بحران در دیگر کشورهای منطقه است. اما گویا سفر روز گذشته ترامپ به عربستان و استقبال گرم مقامات سعودی از او، میلیاردها دلار برای پادشاهی سعودی هزینه داشته است.
آنطور که برخی رسانههای آمریکایی فاش کردهاند؛ عربستان سعودی در دو سال گذشته، هزینههای خود برای واسطهگرها و عاملان نفوذ را افزایش داده و از سال ٢٠١٥ تعداد کارگزاران خارجی خود را از ٢٥ نماینده ثبتشده به ١٤٥ نفر رسانده است. هزینههای لابی عربستان در ایالاتمتحده در مجموع بیش از ١٨ میلیون دلار هزینه داشته و این پادشاهی برای پیشبردن پروژه خود با افراد بانفوذ هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات ارتباط برقرار کرده است. آنطور که سایت خبری اینترسپت گزارش داده، این افراد بانفوذ شامل مقامات سابق حزب جمهوریخواه و دموکرات، مقامات بازنشسته دولتی و حتی روزنامهنگاران پیشین میشوند.
تیم گسترده لابی عربستان تلاش کرده به بحثهای بسیاری شکل و جهت دهد؛ از پرونده قربانیان حملات ١١سپتامبر علیه عربستان سعودی گرفته تا گمانهها درباره معاملات اسلحه با آمریکا و استفاده از این تسلیحات در جنگ یمن. این گروه ذینفوذ با بهکاربردن دلارهای نفتی عربستان حتی برنامه سفر دو روزه ترامپ به عربستان سعودی را هم باب میل سعودیها چیده تا ثابت شود بسیاری از مقامات و افراد صاحب نفوذ آمریکایی به تأسی از نظام سرمایهداری همهچیز، حتی روابط دو کشور را، به معنای واقعی کلمه کالایی کردهاند.
به احتمال زیاد دونالد ترامپ در این سفر دوروزه، معامله تسلیحاتی پروپیمانی را با عربستان سعودی امضا میکند و اولویت لابی عربستان هم تضمین افزایش مشارکت نظامی با دولت ترامپ و به طور خاص همراهی با عربستان در جنگ با یمن است. در این میان جراد کوشنر، داماد و مشاور ارشد رئیسجمهوری آمریکا با محمد بنسلمان، جانشین ولیعهد عربستان دیدار کرده تا درباره فروش مهمات برای جنگ و تعهد عربستان به خرید ١١٠ میلیارد دلار اسلحه از آمریکا در ١٠ سال گفتوگو کنند.
همه این شواهد و قرائن نشان میدهد لابی سعودی در انجام وظیفه خود کوتاهی نکرده است. بر خلاف لفاظیهای اولیه ترامپ علیه سعودیها، لابیهای این پادشاهی کوتاهزمانی پس از رویکارآمدن ترامپ تلاشهای خود را برای جهتدهی رابطه ریاض و واشنگتن آغاز کردند و در خبرنامههایی که در اختیار خبرنگاران قرار میدادند، عربستان سعودی را راهبر تلاشها برای بازسازی بخش بهداشت و درمان یمن و ارائه مراقبتهای نجاتبخش برای یمنیهای مجروح خواندند.
تصویری که ناظران بینالمللی ارائه میکردند، اما کاملا متفاوت بود. جنگ یمن بیش از هشت هزار قربانی به جای گذاشته که اغلب غیرنظامی هستند. حمله چندینباره جنگندههای سعودی به تجهیزات و زیرساختهای درمانی یمن هم دیگر بر هیچکسی پوشیده نیست. حمله بیامان به فقیرترین کشور جهان عرب، موجب گرسنگی بیش از ١٤ میلیون نفر شده و شیوع بیماری وبا همین حالا ٤٣ نفر کشته برجای گذاشته است. ترامپ در حالی در سفر خود به ایراد سخنرانی با موضوع اسلام میپردازد و درباره نبرد علیه تروریسم با رهبران بیش از ٥٠ کشور جهان اسلام و عرب مذاکره میکند که بسیاری از این کشورها به بهانه مقابله با تروریسم در حال سرکوب منتقدان و دگراندیشان و مدافعان حقوق بشر هستند. سفر ترامپ و معاملات تجاری ایالاتمتحده با عربستان، صدای فعالان حقوق بشر و مشخصا سازمان عفو بینالملل را هم درآورده.
«مارگارت هانگ»، مدیر اجرائی سازمان عفو بینالملل در واکنش به این روابط، چنین گفت: «درحالیکه خانوادهها در خانههای خودشان کشته میشوند و ائتلاف به رهبری عربستان در یمن هم از سلاحهای ممنوعه بینالمللی استفاده میکند، دولت ترامپ درحال برنامهریزی برای معاملات چندمیلیارددلاری با عربستان سعودی است. این بیاعتنایی بیشرمانه به حقوق بشر، تنها کشورهای حوزه خلیجفارس و دیگر کشورهای جهان را برای تعقیب «امنیت» به بهای حقوق اولیه مردم، تشویق میکند».
گرچه اکنون دولت ترامپ به خاطر روابط دوستانهاش با پادشاهی سعودی در مظان اتهام قرار گرفته، اما چه کسی میتواند رابطه نزدیک و دو سر برد آمریکا و عربستان در اغلب دولتهای پیشین ایالاتمتحده را حاشا کند. «باراک اوباما»، همان رئیسجمهوری که اغلب تحلیلگران و ناظران عقل سلیم و نگاه انسانیاش به همه امور را در قیاس با ترامپ تجلیل میکنند، هیچگاه از کمکهای تسلیحاتی به سعودیها دریغ نکرد و تنها درباره توافق هستهای با ایران، پیه دلخوری ریاض را به تن ماليد، هرچند بهازای آن، دست عربستان را برای هرگونه يكهتازی در یمن بازگذاشت. فارغ از بدهبستانهای اینچنینی، از جنگها و بحرانهای منطقهای اینطور برمیآید که راهحل سیاسی و آرامگرفتن منطقه تهدیدی است برای همه دیکتاتورهای منطقه، از جمله عربستان سعودی. به این معنا ثبات این کشورها در گرو بیثباتی منطقه است؛ حتی اگر به قیمت جان هزاران نفر و آوارگیهای اجباری تمام شود.
سودابه رخش
شرق