به همان اندازه که بر آمدن ریاست جمهوری او در سال های ۸۴ و ۸۸ حاصل تخلف ها وتقلب های انتخاباتی بود به همان اندازه هم رد صلاحیت او قبل از محکومیت در دادگاهی عادلانه نیز اشتباه بود. رد صلاحیت اصلی را مردمی باید انجام می دادند که از سال ۸۸ زیر توپ و تانک تبلیغات اقتدارگرایان به رهبری صدا و سیمای میلی و جناحی متهم به اغتشاش، آشوب و بر هم زدن امنیت ملی هستند. مردمی که رهبرانشان را هفت سال به جرم هشدار در مورد تبعات ریاست تیمی بی ریشه به دور از توان کارشناسی، مروج خرافه و دروغ در حصر می گذرانند. رد صلاحیت را مردمی باید انجام می دادند که اعتراض قانونی شان بر مبنای اصول قانون اساسی، فتنه نامیده شده است. مردمی که هنوز هم سئوال دارند چه شد آن رای سبزشان که با نامی سیاه دزدیده شد؟
از روزهایی که مهدی کروبی بعد از اعلام نتایج نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ نسبت به دخالت سازمان یافته نظامیان و شبه نظامیان در روند انتخابات هشدار داد ۱۲ سال می گذرد؛ روزی که از دخالت فرزند آیت الله خامنه ای در حمایت سازمان یافته از محمود احمدی نژاد صریحا انتقاد کرد و نسبت به تبعات جبران ناپذیر این روند هشدار داد. سال ۸۸ هم این هشدارها در کنار مهندس موسوی تکرار شدند، اما هشداردهندگان به بی بصیرتی متهم شدند تا هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد کشور را در سراشیبی سقوط قرار دهد.
حالا از آن روزها ۱۲ سال گذشته و رئیس دولتی که قرار بود اطاعت از او اطاعت از خدا باشد با نظارت استصوابی شورای نگهبان رد صلاحیت شده است. قرار بود نامه او به جرج بوش در مدارس کشور تدریس شود، می گفتند او روح عدالت طلبی و مبارزه با استکبار انقلاب اسلامی را زنده کرده است؛ حالا آن رئیس دولتی که مدعی دیدن هاله نور در جمع سران سازمان ملل شده بود و سکوت و تایید حامیان خود در ساختار قدرت را همراه داشت صلاحیت ریاست جمهوری را از دست داده است. بارها تاکید شده او صاحب پرونده های متعددی در قوه قضاییه است و برای توضیحات و تکمیل پرونده در دادگاه حضور یافته اما نه خبری از نتایج دادگاه شد و نه جلسه ای علنی و عادلانه برای محاکمه اش تشکیل شد. شورای نگهبان اجازه نداد در انتخاباتی که ناظر و مجری اش متفاوت هستند و امکان جابجایی رای وجود ندارد “معجزه هزاره سوم” حضور یابد. چرا این فرصت را دریغ کردید که تا مردم با رای خود نشان دهند که چه تجربه ای از آن هشت سال سیاه را در ذهن و روح خود نگاهداشته اند؟
به همان اندازه که بر آمدن ریاست جمهوری او در سال های ۸۴ و ۸۸ حاصل تخلف ها وتقلب های انتخاباتی بود به همان اندازه هم رد صلاحیت او قبل از محکومیت در دادگاهی عادلانه نیز اشتباه بود. رد صلاحیت اصلی را مردمی باید انجام می دادند که از سال ۸۸ زیر توپ و تانک تبلیغات اقتدارگرایان به رهبری صدا و سیمای میلی و جناحی متهم به اغتشاش، آشوب و بر هم زدن امنیت ملی هستند. مردمی که رهبرانشان را هفت سال به جرم هشدار در مورد تبعات ریاست تیمی بی ریشه به دور از توان کارشناسی، مروج خرافه و دروغ در حصر می گذرانند. رد صلاحیت را مردمی باید انجام می دادند که اعتراض قانونی شان بر مبنای اصول قانون اساسی، فتنه نامیده شده است. مردمی که هنوز هم سئوال دارند چه شد آن رای سبزشان که با نامی سیاه دزدیده شد؟
هشت سال تمام کشور در مسیر نابودی گام برداشت، مردم گرسنه تر شدند، عزت و اقتدار بین المللی تضعیف شد، دروغ وریا گسترش یافت و فساد در روند صعودی قرار گرفت . آیا تنها احمدی نژاد مقصر بود یا حامیان او؟ این چهره ناشناخته را چگونه از نردبان قدرت بالا آوردند؟ چه کسانی رای های سازمانی را برای او بسیج کردند؟ چه کسانی در ۸۸ به نام او ۶۳ درصد رای ثبت کردند و چه کسانی در دوران بعد از ۸۸ دولتش را که به دلیل عدم مشروعیت مردمی تاب ماندن نداشت به انتها رساندند؟ همه تقصیر ها متوجه احمدی نژاد نیست، مقصران اصلی حامیان او هستند که امروز می خواهند پشت رد صلاححیت او سنگر بگیرند؛ کسانی که زمانی او را معجزه هزاره سوم نام نهادند، زمانی اطاعت از او را اطاعت از خدا خواندند؛ زمانی چهره عوامفریبش را عدالت طلبانه نشان دادند و او را وسیله ای کردند تا یاران اصیل انقلاب را که بعد از سال ها تجربه ازمون و خطا به این نتیجه رسیده بودند توسعه کشور راهی جز اصلاح ندارد از میدان به در کنند. اگر حامیان او سیاست حذف رقبا و منکوب کردن مخالفان و محدود کردن منتقدان را در پیش نمی گرفتند شاهد تخریب منابع مادی و معنوی کشور نبودیم؛ حامیانی که با نظارت استصوابی میدان را جولانگاه تیپ احمدی نژاد کرده اند. آنها امروز حق ندارند پشت سر او سنگر بگیرند. نقاب زدنهایشان فایده ای ندارد. مقصران اصلی این فاجعه مشخص هستند.فاجعه ای که با «حذف» آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد.