بهترین راهبرد بیان مشکلات و ارائه تبیینهای علمی برای این مشکلات است. مردم عادی مشکلات را حس میکنند، اما لزوما ریشه و علت آن را نمیدانند. اما تجربه نشان داده است تبیین علمی مشکلات اگر با زبانی روشن با مردم در میان گذاشته شود، مورد پذیرش آنها قرار میگیرد. ارائه تحلیل مبتنی بر نظریههای علمی پادزهر تحلیلهای عوامپسندانه است. بهعلاوه آقای روحانی باید محدوده امکانات و اختیارات را روشن كنند و به مردم بگویند چه امکانات و تنگناهایی وجود دارد. بهگمانم درمیانگذاشتن واقعیتها با مردم بهترین استراتژی است. مردم بسیار خوب منشأ مشکلات را میشناسند ممکن است نگویند اما این «رازهای گشوده» جامعه ماست.
بعد از هفتهها تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم، بالاخره سیدابراهیم رئيسسادات معروف به رئیسی براي انتخابات رياستجمهوري اعلام نامزدی کرد. حالا تکلیف جدیترین رقیب حسن روحانی روشن شده است؛ رقیبی که در نخستین بیانیهاش هم کنایههایی را نثار رئيسجمهوري مستقر کرده و در بخشی از بیانیهاش چنین آورده است: «ایران اسلامی بنبست ندارد و کلید واقعی حل مشکلات حضور و اراده همه ما مردم برای تحول جدی در مدیریت اجرائی کشور است و گام اول در ایجاد این تغییر، تشکیل دولتی توانمند و آگاه است که برای خدمت به مردم و بازگرداندن کرامت به آنان و مبارزه با تبعیض فقر و فساد شب از روز نشناسد». گویا آن اعلام حمایتهای پیش از نامزدی اعتمادبهنفس قابلتوجهی را برای او به ارمغان آورده است. اما نکته این است آیا آمدن رئیسی به نفع روحانی است؟ آیا آمدن رئیسی اصلا به نفع خود او خواهد بود؟ با آمدنش دوقطبی شکل خواهد گرفت یا نه؟ این سؤالاتی است که با علیرضا علویتبار، از فعالان اصلاحطلب، در میان گذاشتیم. او معتقد است آمدن رئیسی در این دوره به نفع او نخواهد بود. ماحصل این گفتوگوی کوتاه را میخوانید:
ارزیابی شما از نامزدی آقای رئیسی چیست؟ آیا فکر میکنید حضور او میتواند منجر به شکلگیری فضای دوقطبی روحانی و رئیسی شود؟
آقای رئیسی میتوانند یکی از جریانهای فکری- سیاسی موجود در کشور را در انتخابات نمایندگی کنند. این اتفاق به نظر من بسیار خوب است که تمامی جریانهای فکری- سیاسی کشور نمایندگان خود را در رقابتهای انتخاباتی داشته باشند. تنها نگرانی موجود درباره امکان واقعی رقابت منصفانه است. باید بهگونهای مطمئن شد که از امکانات عمومی برای ترویج و تبلیغ یک نامزد خاص استفاده نمیشود. بهویژه باید درباره هزینهکردن از منابع متعلق به همه در این زمینه بسیار حساس بود. اینکه حضور آقای رئیسی موجب قطبیشدن فضای انتخاباتی شود یا خیر، کاملا به رفتار و موضعگیری جریان اصولگرا بستگی دارد. اگر آنها در جریان ترویج و تبلیغ آقای رئیسی ایشان را به جریان قدرت مربوط كرده و نسبت دهند؛ به دوقطبیشدن فضای انتخابات میانجامد. اما اگر جریان اصولگرای غیررادیکال استقلال خود را حفظ کند، فضای انتخابات قطبی نخواهد شد.
شکلگیری فضای دوقطبی به نفع چه کسی خواهد بود؟ بعضی تحلیلگران معتقدند دوقطبی، باعث میشود مردم آرای خود را تقدیم سبد رأی روحانی کنند، به نظر شما آمدن رئیسی به نفع روحانی تمام خواهد شد؟
شكلگیری فضای دوقطبی البته موجب افزایش میزان مشارکت خواهد شد و افزایش میزان مشارکت به نفع جریانی است که حامی آقای روحانی هستند. اما به نظرم در شرایط فعلی انتخابات قطبی چندان برای کشور درکل مفید نیست. در انتخابات قطبیشده بهطور معمول شعارها رادیکالتر میشود و ممکن است رفتارهایی صورت گیرد که به تنش بینجامد. بهويژه جوانها و پرشورترها در جریان قطبیشدن آسیبپذیرتر هستند. جریانی در کشور وجود دارد و منابع بسیاری نیز برای اعمال قدرت در اختیار دارد که از تنش چه در داخل و چه در خارج استقبال میکند. در شرایط منطقهای و جهانی امروز و با توجه به مشکلاتی که در آستانه تبدیل به بحران هستند، چنین فضایی برای کشور مفید نیست.
باتوجه به تحرکاتی که رئیسی در مشهد انجام داده و برخی آن را با احمدینژاد مقایسه میکنند، آیا چنین شیوههایی در انتخابات پاسخگو خواهد بود؟
امکانات مالی بسیاری در اختیار آقای رئیسی قرار داشته است که به ایشان توان ایفای نقشهای خیریهای و حمایتی گستردهای را بخشیده بود. از مدتی پیش این نگرانی وجود داشت که خدایناکرده این اقدامات با هدف جلب آرا و ایجاد توجه صورت گیرد. اما توجه داشته باشید که این اقدامات فقط بر بخشی از مردم متمرکز بوده است و به علاوه تجربه دولت آقای احمدینژاد که همین برخورد را با درآمدهای نفتی کرده بود، امروز در مقابل همه ما قرار دارد. بعید میدانم چنین اقداماتی بتواند مردم را به مخاطره بزرگ پذیرش سیاست خارجی پرتنش و سیاست داخلی مردمانگیزتر، ترغیب کند. بهعلاوه نیروهای سیاسی داخلی که خواهان حضور ماندگار در عرصه سیاسی ایران هستند در مقابل پیروزی در یک انتخابات هزینههای غیرقابلجبران بر کشور تحمیل نمیکنند، ازاینرو بهرهگیری از روشهای احمدینژادی نهتنها با مقاومت بهبودخواهان و اصلاحطلبان مواجه خواهد شد، بلکه بخشی از جریان محافظهکار کشور را نیز به مخالفت واخواهد داشت.
استراتژی روحانی و تیم او در برابر جدیترین گزینه و رقیب برای انتخابات چه باید باشد؟
بهترین راهبرد بیان مشکلات و ارائه تبیینهای علمی برای این مشکلات است. مردم عادی مشکلات را حس میکنند، اما لزوما ریشه و علت آن را نمیدانند. اما تجربه نشان داده است تبیین علمی مشکلات اگر با زبانی روشن با مردم در میان گذاشته شود، مورد پذیرش آنها قرار میگیرد. ارائه تحلیل مبتنی بر نظریههای علمی پادزهر تحلیلهای عوامپسندانه است. بهعلاوه آقای روحانی باید محدوده امکانات و اختیارات را روشن كنند و به مردم بگویند چه امکانات و تنگناهایی وجود دارد. بهگمانم درمیانگذاشتن واقعیتها با مردم بهترین استراتژی است. مردم بسیار خوب منشأ مشکلات را میشناسند ممکن است نگویند اما این «رازهای گشوده» جامعه ماست. براي مثال، همه میدانند ایجاد اشتغال پایدار نیازمند به سرمایهگذاریهاست و با افزایش عرضه نیروی کار جدید، ظرفیتهای موجود کشور برای سرمایهگذاری کافی نیست. هرکس خلاف آن را ادعا کند به مردم دروغ میگوید.
آیا اساسا آمدن رئیسی را در قامت و اندازه یک نامزد ارزیابی میکنید یا آنکه فکر میکنید حضور او برای گرمکردن تنور انتخابات صورت گرفته است؟
آقای رئیسی به خاطر یکپارچگیاي که در جریان «راست» ایجاد میکنند، از اهمیت برخوردارند. اما بهگمانم شرکت ایشان در رقابتهای انتخاباتی به نفع شخص ایشان نیست. اولا در چهار سال آینده کشور آنقدر با مشکلات متنوع و گوناگون مواجه خواهد بود که هیچ مسئول اجرائی نمیتواند بدون ناراضیکردن بخشی از جامعه نسبت به حل آنها اقدام کند. یعنی در چهار سال آینده امکان کسب محبوبیت کوتاهمدت ممکن نیست. البته میتوان در بلندمدت نام خود را به عنوان حلکننده معضلات کشور جاودان كرد اما نه پول نفت بیحسابی وجود دارد که بتوان از طریق آن ولخرجی و ریختوپاش کرد و نه سیاست خارجی آرام و بیدردسری هست که بتوان از آن محبوبیت کسب کرد. بهعلاوه امکان کنترل رسانهها نیز وجود ندارد و صدای انتقاد چه منصفانه و چه غیرمنصفانه بلند خواهد بود و هرکس را که مسئولیت پذیرد در تنگنا قرار خواهد داد. اگر ایشان برای گرمکردن تنور انتخابات آمده باشند برای آقای روحانی مفید است اما برای خودشان نه.