برای توضیح ابعاد تخصصی و البته قانونی حادثه #پلاسکو که امکان وقوع حوادث مشابهش در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور هست با مهندس پرویز یاراحمدی به گفتوگو نشستیم. او که ۳۲ سال سابقه خدمت در آتشنشانی را دارد سالها معاون پیشگیری سازمان آتشنشانی بوده و از اولین فارغالتحصیلان ایرانی کالج آتشنشانی مورتوناینمارچ بریتانیا است؛ وی در حال حاضر رئیس کارگروه ایمنی و آتشنشانی شورای شهر تهران است. همچنین از طرف وزارت کشور مدیر پروژه تدوین پیشنویس قانون جدید آتشنشانی کشوری بوده است و از زاویه قانونی نیز پاسخگوی سوالات ما بود.
س: یکی از سوالات جدی درباره حادثه پلاسکو این است که چطور آتشسوزی منجر به ریزش ساختمان شده است؟
پ: ساختمان پلاسکو محل استقرار پلاستیک فروشیها و کارگاههای تریکوبافی بود که موادی سریعالاشتعال هستند و به سرعت میتوانند بار حرارتی حادثه را افزایش دهند و خاموش کردن آنها هنگامی که در موج اشتعال میافتند آسان نیست. در کنار این وضعیت، پلاسکو و ساختمانهای همسن آن به دلیل سن زیاد روی اسکلتهای عموما فلزی خود پوشش ضدحریق ندارند؛ هنگامی که بار حرارتی ساختمان بالا میرود، اسکلت فلزی که پوشش محافظی هم ندارد توان تحمل بار خود را از دست میدهد و ساختمان فرو میریزد.
بلندترین نردبانهای آتشنشانی که آتشنشانی تهران نیز به آن مجهز است ۵۴ متر ارتفاع دارند که چون شیب میگیرند ۳۶ متر مفید را پوشش میدهند. این همان حد ۱۱ طبقه ساختمانهای بلندمرتبه است که در صدور مجوزها هم لحاظ میشود. در ساختمانهای بالای ۱۱ طبقه، اصل اطفاء بر عهدهی سیستمهای خودکار اعلام و اطفای حریق داخل ساختمان است که پلاسکو از آن بیبهره بود. ضمنا چون اشتعال درونی و با مواد ویژهای مثل پلاستیک بوده است اگر هلیکوپتر هم داشتیم، خصوصا با ظرفیت آب هلیکوپترها کاری از دست این ابزار هم بر نمیآمدس: آیا این ریزش در هنگام عملیات اطفای حریق قابل مهار کردن نبود؟
پ: ساختمانی با این محتویات هنگام وقوع حادثه آتشسوزی به دلیل حضور مواد سریعالاشتعال به سرعت شعلهور میشود؛ در این شرایط تنها سیستمهای خودکار اعلام و اطفای حریق میتوانند اصلیترین عامل برای جلوگیری از بحرانی شدن باشند. در غیر اینصورت تا رسیدن نیروهای امدادی بخش زیادی از ساختمان را آتش در بر میگیرد و خاموش کردن آن زمانبر خواهد بود. و همین گذشت زمان در کنار آسیبپذیری سازه امکان چنین اتفاقی را فراهم میکند؛ در واقع تنها شانس میتوانست مانع این رخداد شود و حتی در صورت عدم ریزش ساختمان، بعد از مهار آتشسوزی میبایست تخریب و بازسازی میشد. در ساختمان پلاسکو یک اقدام عجیب، تقسیم واحدهای موجود با پارتیشنها و متراکمکردن حضور افراد و اجناس بوده است که بر ابعاد این حادثه افزوده است.
س: در شبکههای اجتماعی از امکان اطفاء با نردبانهای بلندتر و یا هلیکوپترهای آتشنشانی مینویسند؛ در همین زمینه آقای حافظی عضو شورای شهر نیز مصاحبهای درباره ضعف ابزارها و تکنولوژیهای آتشنشانی تهران انجام دادهاند. با این نظرات موافقید؟
پ: خیر، موافق نیستم؛ دقت کنید که بلندترین ماشین-نردبانهای آتشنشانی (که آتشنشانی تهران نیز به آن مجهز است) ۵۴ متر ارتفاع دارند که چون شیب میگیرند ۳۶ متر مفید را پوشش میدهند. این همان حد ۱۱ طبقه ساختمانهای بلندمرتبه است که در صدور مجوزها هم لحاظ میشود. در ساختمانهای بالای ۱۱ طبقه، اصل اطفاء بر عهدهی سیستمهای خودکار اعلام و اطفای حریق داخل ساختمان است که پلاسکو از آن بیبهره بود. ضمنا چون اشتعال درونی و با مواد ویژهای مثل پلاستیک بوده است اگر هلیکوپتر هم داشتیم، خصوصا با ظرفیت آب هلیکوپترها کاری از دست این ابزار هم بر نمیآمد. هلیکوپترهای آتشنشانی به غیر از اطفای آتش جنگلها، در خاموشسازیهای موضعی در ارتفاع کاربرد دارند؛ این آتشسوزی کلی بود نه موضعی.
س: از ساختمانهای مشابه و همسنوسال گفتید؛ چقدر امکان تکرار چنین وقایعی هست؟
تنها در خیابان جمهوری دستکم ۴۰ درصد ساختمانها اخطار گرفتهاند و در وضعیت خطرند؛ از این بین دو ساختمان پلاسکو و آلمینیوم به دلیل بلندمرتبه بودن در وضعیت ویژهای بودند. حالا باید در انتظار حادثه در ساختمان آلمینیوم باشیم. البته فروریختن تنها یکی از این خطرات است؛ بسیاری از ساختمانهای بلندمرتبه تهران خصوصا آنها که در دهه ۶۰ و ۷۰ مجوز گرفتند به دلیل ضعف ضوابط و البته تساهل مدیریت فاقد پلههای فرار هستند. یعنی اگر ساختمانی هم نریزد همچنان امکان حبس و مرگ مردم در این ساختمانها هست.
تنها در خیابان جمهوری دستکم ۴۰ درصد ساختمانها اخطار گرفتهاند و در وضعیت خطرند؛ از این بین دو ساختمان پلاسکو و آلمینیوم به دلیل بلندمرتبه بودن در وضعیت ویژهای بودند. حالا باید در انتظار حادثه در ساختمان آلمینیوم باشیمس: چه کسی مسئول این پیشگیری و اصلاح ساختمان بوده است؟ یکی از سوالات اصلی این است که چرا آتشنشانی و شهرداری تهران این ساختمان را پلمپ نکردهاند؟
پ: این وضعیت به دلیل ضعف قانونی است. این ساختمان و ساختمانهای مشابهش مکرر در دورههای مختلف مدیریتی از آتشنشانی اخطار گرفتهاند. از آنجا که این ساختمان کارگاهی بوده است، امکان پلمپش در اختیار وزارت کار بوده است که علیرغم اینکه این موضوع از طریق آتشنشانی به بازرسی این وزارتخانه گزارش شده اقدامی صورت نگرفت. ایشان باید برای پلمپ کارگاه غیر ایمن اقدام میکردند و در صورت عدم اصلاح وضعیت پاساژ اقدام به پیگیریهای لازم برای پلمپ کل پاساژ میکردند. شهرداری تهران قانونا بعد از پایان کار بدون این اقدام وزارت کار امکان پلمپ این املاک را ندارد.
در این مورد خونِ دوستان و همکاران من بر گردن مدیران بازاری این ساختمان و مسئولان وزارت کار است؛ تا کی آتشنشانان باید تاوان مالاندوزی و اهمال مالکان و بازاریان را بدهند؟ اگر توجه کنید که تعداد این ساختمانهای بیش از یکیدوتا است متوجه میشوید که اصلاح این موقعیت خطرناک عزم بالاتر و جدیتری میخواهد؛ بازار تهران و بسیاری از ساختمانهای بافت قدیمی تهران در معرض آتشسوزیهای مهلک هستند.
س: اصلاح این وضعیت قانونی چطور باید اتفاق بیافتد؟
پ: در پیشنویس قانون جدید آتشنشانی که در کنار دیگر قوانین لایحه مدیریت شهری آماده شد به چنین مواردی پرداختیم که البته متاسفانه نهتنها وزارت کشور بعضی از این بندها که امکان ضابط قضائی به آتشنشانیها را میدهد حذف کرده است بلکه بعد از مدتها از تدوین این پیشنویس این لایحه به مجلس ارسال نمیشود. امروز شنیدم که آقای رئیس جمهور دستور پیگیری مسئولان این حادثه را دادهاند؛ به ایشان بگویید چهار سال زمان کمی نیست؛ اصلیترین مسئول این حوادث دولت است که باید این موضوع را برای تصویب پیگیری میکرد و مانع این حادثه میشد. دقت کنید که این خطر فقط متوجه تهران نیست. وزارت کار هم باید پاسخ دهد چرا علیرغم هشدارهای مکرر اقدامی برای پلمپ این ساختمان نکرده است؟ آیا جان مردم بازیچه آمارهای بیکاری است؟