
نوشتهٔ کایل چن، پژوهشگر دانشگاه پرینستون و کارشناس سیاستهای صنعتی چین، در نیویورک تایمز، ۱۹ مه ۲۰۲۵ (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴)
ترجمهٔ حبیب مهرزاد – برای اندیشهٔ نو
جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴
سماجت کوتهبینانهٔ ترامپ بر راهحلهای موقتی مانند وضع تعرفهها (عوارض گمرکی بر واردات)، در حالی که همزمان پایههای قدرت آمریکا را ضعیف میکند، فقط باعث تسریع سلطهٔ چین بر جهان خواهد شد. نبرد برای سلطه در هوش مصنوعی میان آمریکا و چین نخواهد بود، بلکه میان شهرهای پیشرفتهای مانند شنژن و هانگژو در چین خواهد بود.
سالهاست که نظریهپردازان از آغاز «قرن چینی» سخن گفتهاند: جهانی که در آن چین سرانجام از توان و ظرفیت عظیم اقتصادی و فناورانهاش بهرهبرداری میکند، از آمریکا پیش میافتد، و قدرت جهانی را حول محوری بازآرایی میکند که از پکن میگذرد.
شاید این قرن از هماکنون آغاز شده باشد. وقتی که تاریخنگاران به عقب نگاه میکنند، ممکن است ماههای ابتدایی دور دوم ریاستجمهوری ترامپ را نقطهعطفی بدانند که در آن چین پیش افتاد و آمریکا را پشت سر گذاشت.
مهم نیست که دولتهای آمریکا و چین در جنگ تجاری ترامپ به آتشبسی موقتی و بینتیجه رسیدهاند. رئیسجمهور آمریکا بلافاصله آن را پیروزی خواند. اما همین نکته نشاندهندهٔ مشکل اساسی دولت ترامپ و کشور آمریکا است: تمرکز کوتاهبینانه بر درگیریهای بیاهمیت در حالی که جنگ بزرگتر با چین را قطعاً دارند میبازند.
ترامپ در حال تخریب پایههای قدرت و نوآوری آمریکاست. عوارض گمرکی او دسترسی شرکتهای آمریکایی به بازارها و زنجیرههای تأمین جهانی را به خطر میاندازد. او بودجهٔ پژوهش دولتی را کاهش داده، دانشگاهها را ضعیف کرده، و پژوهشگران بااستعداد را وادار به مهاجرت به کشورهای دیگر کرده است. او میخواهد برنامههای مربوط به فناوریهایی مانند انرژی پاک و ساخت نیمرساناها را عقب براند. در نتیجه، قدرت نرم آمریکا را در بخش وسیعی از جهان از بین میبرد.
اما مسیر چین کاملاً متفاوت است.
چین در حال حاضر در تولید جهانی بسیاری از رشتههای صنعتی پیشتاز است: در تولید فولاد، آلومینیوم، کشتیسازی، باتریها، انرژی خورشیدی، خودروهای برقی، توربینهای بادی، پهپادها، تجهیزات جیفایو (G5)، لوازم الکترونیکی مصرفی، مواد اولیه دارویی، و قطارهای پرسرعت.
پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۳۰ تقریباً ۴۵درصد- یعنی تقریباً نیمی- از تولید جهانی را چین در اختیار داشته باشد. دولت چین همچنین بر دست بالا داشتن در آینده متمرکز است: در ماه مارس، دولت چین یک صندوق سرمایهگذاری ملی به ارزش ۱۳۸میلیارد دلار راهاندازی کرد که در فناوریهای پیشرفتهای مانند محاسبات کوانتومی و روباتیک سرمایهگذاریهای بلندمدت خواهد کرد. همچنین، بودجهٔ تحقیق و توسعهٔ دولتی را نیز افزایش داده است.
نتایج رویکرد چین شگفتانگیز بوده است.
زمانی که استارتآپ چینی دیپسیک (DeepSeek) در ژانویهٔ امسال چتبات هوش مصنوعیاش را راهاندازی کرد، بسیاری از آمریکاییها ناگهان دریافتند که چین میتواند در حوزهٔ هوش مصنوعی رقابت کند. اما این فقط یکی از لحظات «اسپوتنیک» چین بوده است.[اصطلاح «لحظهٔ اسپوتنیک» به رویداد یا نقطهعطفی تاریخی اشاره دارد که مانند زنگخطر عمل میکند و یک کشور یا سازمان را به اقدام فوری در حوزههای علمی، فناوری، و نوآوری وامیدارد. این عبارت از پرتاب اسپوتنیک-۱ اتحاد جماهیر شوروی در ۴ اکتبر ۱۹۵۷ الهام گرفته شده است که اولین ماهوارهٔ مصنوعی جهان بود.]
شرکت خودروسازی برقی بیوایدی (BYD) که ایلان ماسک، متحد سیاسی ترامپ، زمانی آن را به تمسخر گرفته بود، سال گذشته در فروش جهانی از تسلا پیشی گرفت، در حال ساختن کارخانههای جدید در سراسر جهان است، و در ماه مارس امسال ارزش آن در بازار بیشتر از مجموع ارزش بازار فورد، جنرال موتورز، و فولکسواگن شد. چین در کشف داروها، بهویژه درمانهای سرطان، پیشتاز است. چین در سال ۲۰۲۳ بیش از مجموع همهٔ کشورهای دیگر روبات صنعتی نصب کرد. در حوزهٔ نیمرساناها- کالای حیاتی این قرن و نقطهضعف دیرینهٔ چین- این کشور در حال تکمیل زنجیرهٔ تأمین خودکفایی است که پیشرفتهای اخیر شرکت هواوی در پیشاپیش آن قرار دارد. قدرت چین در این فناوریها و دیگر فناوریهای مرتبط چرخهای مثبت ایجاد کرده است، بهطوری که پیشرفت در یک حوزه باعث پیشرفت در حوزههای دیگر میشود.
با همهٔ اینها، ترامپ همچنان بر تحمیل عوارض گمرکی تمرکز کرده است. او حتی به نظر نمیرسد که مقیاس تهدید چین را درک میکند. پیش از اعلام توافق دو کشور برای کاهش تعرفههای (عوارض گمرکی) تجاری در هفتهٔ گذشته، ترامپ نگرانیهای ابرازشده دربارهٔ اینکه عوارض گمرکی بسیار سنگین او میتواند قفسهٔ فروشگاههای آمریکا را خالی کند نادیده گرفت. او گفت که مردم آمریکا میتوانند با کمتر خریدن عروسک برای فرزندانشان کنار بیایند؛ توصیفی از چین بهعنوان کارخانهٔ تولید اسباببازی و اجناس ارزانقیمت که اکنون کاملاً کهنه و منسوخ شده است.
آمریکا باید درک کند که نه اعمال عوارض گمرکی و نه فشارهای تجاری دیگر باعث نخواهد شد که چین رویکرد اقتصادی دولتیمحورش را که تا این اندازه موفق بوده است کنار بگذارد و ناگهان سیاستهای صنعتی و تجاریای را بپذیرد که آمریکا آنها را «منصفانه» میداند. برعکس، دولت چین بیشتر از گذشته بر این الگو پافشاری خواهد کرد و با تمرکز مشابه با پروژه منهتن، در پی سلطه بر صنایع پیشرفته خواهد بود. [پروژهٔ منهتن یک برنامهٔ سرّی تحقیقاتی و توسعهیی بود که آمریکا در جنگ جهانی دوم برای ساختن اولین بمب اتمی اجرا کرد.]
البته چین با چالشهای جدّی خودش نیز روبهروست. رکود طولانیمدت در بازار مسکن همچنان مانع رشد اقتصادی است، هرچند نشانههایی از بهبود در این بخش دیده میشود. چالشهای بلندمدتتری نیز وجود دارد، مانند کاهش نیروی کار و پیر شدن جمعیت. اما آنهایی که در پیشرفت چین تردید داشتهاند سالها اوجگیری و سقوط قریبالوقوع چین را پیشبینی کردهاند که هر بار اشتباه از آب درآمده است. توانمندی پایدار نظام دولتی چین که میتواند بهدلخواه جهت عوض کند، سیاستها را تغییر دهد، و منابع را برای تقویت قدرت ملی بلندمدت بسیج کند، اکنون انکارنشدنی است، چه طرفداران بازار آزاد آن را بپسندند یا نه.
سماجت کوتهبینانهٔ ترامپ بر راهحلهای موقتی مانند وضع تعرفهها (عوارض گمرکی بر واردات)، در حالی که همزمان پایههای قدرت آمریکا را ضعیف میکند، فقط باعث تسریع سلطهٔ چین بر جهان خواهد شد.
اگر روند کنونی در هر دو کشور ادامه یابد، چین احتمالاً بر کل تولید صنعتی پیشرفته سلطه خواهد یافت، از خودرو و تراشه گرفته تا دستگاههای امآرآی (MRI) و هواپیماهای تجاری. نبرد برای سلطه در هوش مصنوعی میان آمریکا و چین نخواهد بود، بلکه میان شهرهای پیشرفتهای مانند شنژن و هانگژو در چین خواهد بود. کارخانههای چینی در سراسر جهان زنجیرههای تأمین را طوری بازآرایی میکنند که چین- بهعنوان ابرقدرت فناورانه و اقتصادی جهان- در مرکز آن باشد.
در مقابل، آمریکا ممکن است به کشوری بسیار ضعیفشده تبدیل شود. شرکتهای آمریکایی پشت دیوارهای پنهان عوارض گمرکی فقط به مشتریان داخلیشان میتوانند جنس بفروشند. از دست رفتن فروش خارجی درآمد شرکتها را کاهش میدهد و سرمایهگذاری در نوآوری را محدود میکند. مصرفکنندگان آمریکایی مجبور به خریدن کالاهای داخلی خواهند شد که کیفیت متوسط دارند، اما بهدلیل هزینههای بیشتر تولید در آمریکا، گرانتر از محصولات جهانیاند. خانوادههای کارگری با تورم فزاینده و درآمدهای راکد مواجه خواهند شد. صنایع سنتی باارزشی مانند خودروسازی و داروسازی همین حالا هم از چین عقب افتادهاند و صنایع مهم آینده نیز بهدنبال آنها خواهند رفت. وضع [خراب] دیترویت یا کلیولند را در مقیاس ملی تصور کنید.
پرهیز از این سناریوی ناخوشایند و تاریک نیازمند تصمیمگیریهایی در سیاستگذاری- همین امروز- است که باید روشن و از حمایت دوحزبی برخوردار باشد: سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه؛ حمایت از نوآوری دانشگاهی، علمی، و شرکتی؛ تحکیم پیوندهای اقتصادی با کشورهای دیگر؛ و فراهم کردن محیطی جذاب برای استعدادها و سرمایهٔ بینالمللی. با این حال، دولت ترامپ در هر یک از این حوزهها دقیقاً عکس این کارها را کرده است.
اینکه قرن پیش رو چینی خواهد بود یا آمریکایی به خود ما [آمریکاییها] بستگی دارد. اما زمان تغییر مسیر بهسرعت در حال پایان یافتن است.