
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در روز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، بار دیگر در معرض آزمونی دشوار قرار گرفت. در شرایطی که شورا طی فراخوانی سراسری به مناسبت هفته معلم، همکاران را به تجمع در مقابل ادارات آموزش و پرورش دعوت کرده بود، حکومت باز هم با ابزارهای سرکوب وارد میدان شد تا از برگزاری یک تجمع آرام و مسالمت آمیز جلوگیری کند.
با این حال، در برخی شهرها چون اسلامآباد غرب، بوشهر، شیراز، کرمانشاه و نورآباد ممسنی، هرسین، تهران و …معلمان با وجود تهدیدها، به صورت معدود گرد هم آمدند و یادآور شدند که صدای عدالتخواهی هنوز خاموش نشده است.
قطعا این حضورهای محدود را نمیتوان نشانهی پیروزی دانست، همانگونه که سرکوبهای گسترده هم بهتنهایی نشانه ی شکست شورا نیست.
آنچه رخ داد، نمایانگر واقعیتی پیچیدهتر است؛ واقعیتی که در آن جنبش معلمان میان فشار بیرونی، فرسودگی درونی و امیدهای پراکنده در نوسان است. باید به روشنی گفت که اگرچه ارعاب و تهدید تأثیرگذار بوده، اما همه ی ماجرا نیست. خستگی، یأس ناشی از بینتیجگی کنشهای پیشین، اختلافات داخلی، نبود برنامه ی روشن و گسست میان نسلها و …. نیز در عدم مشارکت گسترده ی معلمان نقش داشتهاند.
نمیتوان تنها با تکرار فراخوانهای مشابه، انتظار دستاوردهای متفاوت داشت. جنبش صنفی نیازمند نوسازی درونسازمانی و بازنگری در شیوههای کنش است. راهی به سوی موفقیت گشوده نخواهد شد مگر آنکه اعتماد از دسترفتهی معلمان به نهادهای صنفی بازسازی شود، نسل جوان فرهنگی جذب گردد، راههای خلاقانهتر برای اعتراض تدارک دیده شود و مهمتر از همه، لیست جدیدی از خواستهها مطرح شود.
در وضعیت فعلی، پیروزی نه در تعداد تجمعات، بلکه در حفظ انسجام، تولید امید، ارتقای آگاهی و تقویت پیوند میان فرهنگیان معنا پیدا میکند. باید پذیرفت که مبارزه صنفی یک دوی سرعت نیست، بلکه ماراتنی است که در آن استقامت، تفکر و سازمانیافتگی شرط پیروزی است.
جنبش معلمان برای ادامه ی مسیر، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازتعریف خود، پذیرش کاستیها و بازیابی سرمایههای اجتماعی است. تنها در این صورت است که میتوان از دل این سرکوب و سکوت، فردایی روشنتر برای آموزش و کرامت معلمان ساخت.
منبع: شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴