
همزمان با تشدید دوباره تنشها بین هند و پاکستان پس از حمله مرگبار هفته گذشته در کشمیر، چین در تلاش است تا بین دو طرف تعادل برقرار کند. این کشور بین تعهدات قوی نسبت به اسلامآباد و علاقه به توسعه همکاریهای اقتصادی و احیای روابط با دهلی نو در تنگنا قرار گرفته است.
در پاسخ به خونریزی و تشدید سریع تنشها در منطقه، پکن از هند و پاکستان خواست تا خویشتنداری کنند، مناقشه را به صورت مسالمتآمیز حل کنند و برای صلح و ثبات منطقهای به طور مشترک تلاش کنند. چنین لفاظیهایی به مجموعه معمول دیپلماتیک چین تعلق دارد و منعکسکننده تأکید بر پیشبینیپذیری و ثبات است و پکن را قادر میسازد تا منافع اقتصادی خود را ارتقا دهد و در هر کجا که ممکن است به تجارت ادامه دهد. اغلب اوقات، لفاظیها به اقدامات ملموس تبدیل نمیشوند، زیرا پکن همچنان به سیاست عدم تعهد متعهد است و نمیخواهد درگیر درگیریهای بین اشخاص ثالث شود.
چین با بیان اصول همزیستی مسالمتآمیز، از تبدیل شدن به یک بازیگر فعال امنیتی و نظامی در سطح بینالمللی دریغ میکند. در واقع، یک نقش فعال نه تنها مزایا، بلکه خطرات قابل توجهی را نیز به همراه دارد. چین با بیزاری از هژمونی، سیاست قدرت و رقابت سنتی قدرتهای بزرگ، خطر از دست دادن تصویر یک قدرت صلحطلب را به جان میخرد. در عین حال، بیطرفی چین اغلب پیامدهای مثبتی برای یکی از طرفین درگیر به همراه دارد. نمیتوان نادیده گرفت که اسلامآباد، به جای دهلی نو، در شرایط فعلی از بیطرفی چین سود بیشتری میبرد. اگرچه چین حمله در پاهالگام را به شدت محکوم کرد، اما هیچ کمکی به هند ارائه نداد و تفسیر دهلی نو از این وقایع را نپذیرفت. پکن به جای پذیرفتن ادعاهایی که پاکستان را به این حمله مرتبط میکرد، از درخواست دولت پاکستان برای تحقیقات سریع و منصفانه حمایت کرد. وانگ یی، وزیر امور خارجه، در گفتگو با همتای پاکستانی خود در 27 آوریل تأکید کرد که چین نگرانیهای امنیتی مشروع «دوستان سرسخت» خود در اسلامآباد را درک میکند و از پاکستان در حفظ حاکمیت و امنیت حمایت میکند. اظهارات وانگ نشان میدهد که پکن در مورد تعهدات خود نسبت به اسلامآباد بسیار جدی است و در رابطه با هند محتاطانه عمل میکند.
این موضع دلایل تاریخی و ژئوپلیتیکی دارد. هند و پاکستان از زمان تجزیه هند در سال ۱۹۴۷ اختلافات جدی داشتهاند. از آن زمان تاکنون، دو طرف درگیر چندین دور رویارویی نظامی بودهاند. ادعاهای ارضی یکی از منابع خصومت است. کشمیر بین هند، پاکستان و چین تقسیم شده است که باعث ناامیدی خاصی در هر سه پایتخت شده است. از همه مهمتر، پاکستان در سال ۱۹۶۳ برخی از سرزمینها را به چین واگذار کرد که توسط هند به رسمیت شناخته نشده است. در حالی که این توافق در آن زمان به لحظه مهمی در تعمیق روابط بین اسلام آباد و پکن تبدیل شد، اما تنها شکاف بین دهلی نو و پکن را افزایش داد. از این منظر، چین به سختی میتواند توسط طرف هندی به عنوان یک بازیگر واسطه و بیطرف در درگیری فعلی پذیرفته شود. دخالت پکن در این مشکل بسیار قوی است، چه چین متوجه آن باشد چه نباشد.
موقعیت چین در «مثلث» با این واقعیت پیچیده است که پاکستان به تدریج به نزدیکترین شریک استراتژیک پکن تبدیل شده است. دامنه همکاریهای دوجانبه گسترده است و فراتر از روابط معمول بین چین از یک سو و هند و سایر بازیگران منطقهای از سوی دیگر است. هنگامی که شی جین پینگ در سال ۲۰۱۳ طرح کمربند و جاده (BRI) را راهاندازی کرد، کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) به یکی از پروژههای شاخص ابتکار جهانی چین تبدیل شد. این طرح پکن را قادر ساخت تا از طریق بندر گوادر به دریای عرب دسترسی مستقیم داشته باشد و موقعیت خود را در آن منطقه استراتژیک تقویت کند. همکاری چین و پاکستان در چارچوب CPEC در هند بسیار منفی تلقی شد، به ویژه به این دلیل که برخی از پروژهها در مناطق مورد مناقشه کشمیر اجرا شدند. دهلی نو نگران روابط نزدیک دفاعی و نظامی بین اسلام آباد و پکن است، زیرا چین به بزرگترین تأمین کننده سلاح این کشور تبدیل شده است و دو طرف در مورد آموزش مشترک، انتقال فناوری نظامی و اشتراک گذاری اطلاعات توافق کردند.
انگیزههای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، سهم چین در پاکستان را تعیین میکنند. همکاری با اسلام آباد به پکن کمک میکند تا بر دهلی نو فشار وارد کند و جاهطلبیهای منطقهای رو به رشد هند را خنثی کند. در عین حال، یک هند قوی و باثبات لزوماً با منافع چین در تضاد نیست. با وجود بیاعتمادی و اختلافنظرها، هند یکی از شرکای تجاری برتر چین است. بازار داخلی هند فرصتهای بزرگی را برای صادرکنندگان چینی ایجاد میکند و حضور سرمایهگذاران چینی در این کشور مدتهاست که قوی بوده است. به طور متناقضی، درگیری بین هند و پاکستان در زمانی رخ میدهد که روابط چین و هند در حال گرم شدن است.
دو کشور اخیراً در مورد کاهش تنشهای مرزی و از سرگیری گشتهای مشترک مرزی و پروازهای مستقیم توافق کردهاند. درگیری در کشمیر میتواند این روند را معکوس کند.
اگرچه روابط چین و هند بین همکاری محتاطانه و درگیریهای نظامی در نوسان بوده است، اما چین ممکن است به دلایل مختلف پذیرای نگرانیهای هند در درگیریهای جاری باشد. دهلی نو به طور فعال با تهدید تروریسم و گروههای اسلامگرا مقابله میکند. پکن همچنین از تروریسم و جداییطلبی مرتبط با اسلامگرایان در سین کیانگ احساس تهدید میکند. به طور مشابه، تلاش هند برای تثبیت و کنترل کشمیر مشابه رویکرد پکن به سین کیانگ و سایر مناطق مرزی است. به همین دلیل است که هم چین و هم هند علاقهمند به مقابله با بازیگرانی هستند که به ترتیب مقامات مرکزی در پکن و دهلی نو را به چالش میکشند. علاوه بر این، چین پیش از این حملات مستقیمی را به شهروندان خود در پاکستان تجربه کرده است که در طی آن دهها نفر از آنها کشته شدهاند. بنابراین، جانبداری از دولت پاکستان میتواند موقعیت پکن را به عنوان یک مبارز سرسخت علیه افراطگرایی و تروریسم به چالش بکشد. چین علاقه دارد که اطمینان حاصل کند که این منطقه به کانون افراطگرایی یا رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل نمیشود. بیثباتی در کشمیر یا مناطق قبیلهای پاکستان تهدیدی مستقیم برای ثبات داخلی چین و مرزهای غربی آن است. جنگ بین هند و پاکستان آسیب جدی به چین وارد خواهد کرد، زیرا CPEC را به خطر میاندازد، سین کیانگ را بیثبات میکند و به طور بالقوه سایر بازیگران جهانی را نیز درگیر میکند و جاهطلبیهای منطقهای بلندمدت پکن را تضعیف میکند.
در عین حال، بحران کنونی فرصتی برای پکن و واشنگتن ایجاد میکند تا به طور سازنده با یکدیگر تعامل کنند تا به حل این وضعیت کمک کنند، زیرا هند و پاکستان از شرکای سنتی مهم ایالات متحده هستند. در حالی که چین و ایالات متحده قبلاً موضع سیاسی یکسانی را اتخاذ کردهاند، اما هنوز از فرصت همسویی فعال در این زمینه و برداشتن گامهای فعال استفاده نشده است.
در پاسخ به خونریزی و تشدید سریع تنشها در منطقه، پکن از هند و پاکستان خواست تا خویشتنداری کنند، مناقشه را به صورت مسالمتآمیز حل کنند و برای صلح و ثبات منطقهای به طور مشترک تلاش کنند. چنین لفاظیهایی به مجموعه معمول دیپلماتیک چین تعلق دارد و منعکسکننده تأکید بر پیشبینیپذیری و ثبات است و پکن را قادر میسازد تا منافع اقتصادی خود را ارتقا دهد و در هر کجا که ممکن است به تجارت ادامه دهد. اغلب اوقات، لفاظیها به اقدامات ملموس تبدیل نمیشوند، زیرا پکن همچنان به سیاست عدم تعهد متعهد است و نمیخواهد درگیر درگیریهای بین اشخاص ثالث شود.
چین با بیان اصول همزیستی مسالمتآمیز، از تبدیل شدن به یک بازیگر فعال امنیتی و نظامی در سطح بینالمللی دریغ میکند. در واقع، یک نقش فعال نه تنها مزایا، بلکه خطرات قابل توجهی را نیز به همراه دارد. چین با بیزاری از هژمونی، سیاست قدرت و رقابت سنتی قدرتهای بزرگ، خطر از دست دادن تصویر یک قدرت صلحطلب را به جان میخرد. در عین حال، بیطرفی چین اغلب پیامدهای مثبتی برای یکی از طرفین درگیر به همراه دارد. نمیتوان نادیده گرفت که اسلامآباد، به جای دهلی نو، در شرایط فعلی از بیطرفی چین سود بیشتری میبرد. اگرچه چین حمله در پاهالگام را به شدت محکوم کرد، اما هیچ کمکی به هند ارائه نداد و تفسیر دهلی نو از این وقایع را نپذیرفت. پکن به جای پذیرفتن ادعاهایی که پاکستان را به این حمله مرتبط میکرد، از درخواست دولت پاکستان برای تحقیقات سریع و منصفانه حمایت کرد. وانگ یی، وزیر امور خارجه، در گفتگو با همتای پاکستانی خود در 27 آوریل تأکید کرد که چین نگرانیهای امنیتی مشروع «دوستان سرسخت» خود در اسلامآباد را درک میکند و از پاکستان در حفظ حاکمیت و امنیت حمایت میکند. اظهارات وانگ نشان میدهد که پکن در مورد تعهدات خود نسبت به اسلامآباد بسیار جدی است و در رابطه با هند محتاطانه عمل میکند.
این موضع دلایل تاریخی و ژئوپلیتیکی دارد. هند و پاکستان از زمان تجزیه هند در سال ۱۹۴۷ اختلافات جدی داشتهاند. از آن زمان تاکنون، دو طرف درگیر چندین دور رویارویی نظامی بودهاند. ادعاهای ارضی یکی از منابع خصومت است. کشمیر بین هند، پاکستان و چین تقسیم شده است که باعث ناامیدی خاصی در هر سه پایتخت شده است. از همه مهمتر، پاکستان در سال ۱۹۶۳ برخی از سرزمینها را به چین واگذار کرد که توسط هند به رسمیت شناخته نشده است. در حالی که این توافق در آن زمان به لحظه مهمی در تعمیق روابط بین اسلام آباد و پکن تبدیل شد، اما تنها شکاف بین دهلی نو و پکن را افزایش داد. از این منظر، چین به سختی میتواند توسط طرف هندی به عنوان یک بازیگر واسطه و بیطرف در درگیری فعلی پذیرفته شود. دخالت پکن در این مشکل بسیار قوی است، چه چین متوجه آن باشد چه نباشد.
موقعیت چین در «مثلث» با این واقعیت پیچیده است که پاکستان به تدریج به نزدیکترین شریک استراتژیک پکن تبدیل شده است. دامنه همکاریهای دوجانبه گسترده است و فراتر از روابط معمول بین چین از یک سو و هند و سایر بازیگران منطقهای از سوی دیگر است. هنگامی که شی جین پینگ در سال ۲۰۱۳ طرح کمربند و جاده (BRI) را راهاندازی کرد، کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) به یکی از پروژههای شاخص ابتکار جهانی چین تبدیل شد. این طرح پکن را قادر ساخت تا از طریق بندر گوادر به دریای عرب دسترسی مستقیم داشته باشد و موقعیت خود را در آن منطقه استراتژیک تقویت کند. همکاری چین و پاکستان در چارچوب CPEC در هند بسیار منفی تلقی شد، به ویژه به این دلیل که برخی از پروژهها در مناطق مورد مناقشه کشمیر اجرا شدند. دهلی نو نگران روابط نزدیک دفاعی و نظامی بین اسلام آباد و پکن است، زیرا چین به بزرگترین تأمین کننده سلاح این کشور تبدیل شده است و دو طرف در مورد آموزش مشترک، انتقال فناوری نظامی و اشتراک گذاری اطلاعات توافق کردند.
انگیزههای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، سهم چین در پاکستان را تعیین میکنند. همکاری با اسلام آباد به پکن کمک میکند تا بر دهلی نو فشار وارد کند و جاهطلبیهای منطقهای رو به رشد هند را خنثی کند. در عین حال، یک هند قوی و باثبات لزوماً با منافع چین در تضاد نیست. با وجود بیاعتمادی و اختلافنظرها، هند یکی از شرکای تجاری برتر چین است. بازار داخلی هند فرصتهای بزرگی را برای صادرکنندگان چینی ایجاد میکند و حضور سرمایهگذاران چینی در این کشور مدتهاست که قوی بوده است. به طور متناقضی، درگیری بین هند و پاکستان در زمانی رخ میدهد که روابط چین و هند در حال گرم شدن است.
دو کشور اخیراً در مورد کاهش تنشهای مرزی و از سرگیری گشتهای مشترک مرزی و پروازهای مستقیم توافق کردهاند. درگیری در کشمیر میتواند این روند را معکوس کند.
اگرچه روابط چین و هند بین همکاری محتاطانه و درگیریهای نظامی در نوسان بوده است، اما چین ممکن است به دلایل مختلف پذیرای نگرانیهای هند در درگیریهای جاری باشد. دهلی نو به طور فعال با تهدید تروریسم و گروههای اسلامگرا مقابله میکند. پکن همچنین از تروریسم و جداییطلبی مرتبط با اسلامگرایان در سین کیانگ احساس تهدید میکند. به طور مشابه، تلاش هند برای تثبیت و کنترل کشمیر مشابه رویکرد پکن به سین کیانگ و سایر مناطق مرزی است. به همین دلیل است که هم چین و هم هند علاقهمند به مقابله با بازیگرانی هستند که به ترتیب مقامات مرکزی در پکن و دهلی نو را به چالش میکشند. علاوه بر این، چین پیش از این حملات مستقیمی را به شهروندان خود در پاکستان تجربه کرده است که در طی آن دهها نفر از آنها کشته شدهاند. بنابراین، جانبداری از دولت پاکستان میتواند موقعیت پکن را به عنوان یک مبارز سرسخت علیه افراطگرایی و تروریسم به چالش بکشد. چین علاقه دارد که اطمینان حاصل کند که این منطقه به کانون افراطگرایی یا رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل نمیشود. بیثباتی در کشمیر یا مناطق قبیلهای پاکستان تهدیدی مستقیم برای ثبات داخلی چین و مرزهای غربی آن است. جنگ بین هند و پاکستان آسیب جدی به چین وارد خواهد کرد، زیرا CPEC را به خطر میاندازد، سین کیانگ را بیثبات میکند و به طور بالقوه سایر بازیگران جهانی را نیز درگیر میکند و جاهطلبیهای منطقهای بلندمدت پکن را تضعیف میکند.
در عین حال، بحران کنونی فرصتی برای پکن و واشنگتن ایجاد میکند تا به طور سازنده با یکدیگر تعامل کنند تا به حل این وضعیت کمک کنند، زیرا هند و پاکستان از شرکای سنتی مهم ایالات متحده هستند. در حالی که چین و ایالات متحده قبلاً موضع سیاسی یکسانی را اتخاذ کردهاند، اما هنوز از فرصت همسویی فعال در این زمینه و برداشتن گامهای فعال استفاده نشده است.