
«انقیاد زن نقطهٔ راهبردی رژیم جمهوری اسلامی است. این نقطه راهبردی رو، این کانون راهبردی رو، اگر بزنیم، ما موفق خواهیم شد. به اعتقاد من، شیشهٔ عمر جمهوری اسلامی رو زنها خواهند شکست. همین الآن ترک به شیشهٔ عمر جمهوری اسلامی زدهن»
خانم نرگس محمدی، برندهٔ جایزهٔ نوبل صلح و فعال حقوق بشر، در گفتوگوی تازهای با حسین رزاق، در کانال یوتیوب استودیو پارت، بار دیگر بر ضرورت گفتوگو برای گذار از استبداد دینی به دموکراسی سخن گفت. خانم محمدی چند ماه است که از زندان به مرخصی آمده است.
اندیشهٔ نو در اینجا گزیدههایی از صحبتهای ایشان را منتشر میکند. گفتوگوی کامل را میتوانید در اینجا ببینید و بشنوید.
• من وقتی جایزه [صلح نوبل] رو گرفتم توی زندان بودم… ما در تقلای یک جنبش قدرتمند و باشکوه به نام «زن، زندگی، آزادی» بودیم… بنابراین، این یک شانس بود، در واقع برای اینکه نام ایران و مبارزان زنان و مبارزان آزادی و برابری و دموکراسی در جهان با یک تصویر کاملاً مشخص و معیّن از جنبش «زن، زندگی، آزادی» از یک مبارزه در جهان دیده بشه. دنیا باید درک بکنه که شدت نقض حقوق بشر و شدت سرکوب و سلطه حکومت تا کجاها پیشرفته. به هر حال، این ویژگیها توی این جایزه به نظر من مشهود بود.
• من توی زندان هم بارها گفتم، اعلام کردم، که دیوارهای زندان برای من تعیینکننده نیست، یعنی اگر جمهوری اسلامی تلاش میکنه که من رو زندان بندازه… یا من از مبارزه کوتاه بیام یا عقبنشینی بکنم، این دیوار این خاصیت رو برای من نداره. من در نهمین سال حبسم جایزه رو گرفتم. الآن که بیرون از زندان هستم فکر میکنم که این وظیفه دوچندان شده، چون دیگه همون دیوارها هم نیستند.
• من به عنوان یک زنی که در رژیم جمهوری اسلامی زندگی کردهم، یعنی کودکیم رو، نوجوانیم رو، مرحله به مرحله زندگیم رو، مادر شدنم رو، همهٔ اینها رو وقتی مدّ نظر قرار میدم، میبینم که این ویژگی دینی [استبداد] تمام زوایای زندگی من رو تحت شعاع قرار داده بود… اگر به خصوصیترین و پنهانترین زاویهٔ زندگیمون هم نگاه بکنیم، میبینیم که تحت تأثیر این ویژگی دینی حکومت قرار گرفت.
• میخوام بگم که رژیم استبدادی دینی اتفاقاً و مشخصاً به خصلت دینی بودن در تمام زوایا و ابعاد زندگی شما خودش رو رسوخ میده، نفوذ میکنه. میدونید، فقط از اهرم سیاسی استفاده نمیکنه. از تبلیغات، از فرهنگسازی، از جامعهپذیر کردن اون چیزی که بهش فکر میکنه و دنبال سلطه اون در جامعه هست، از امر آموزش، از امر پرورش، از امر باورهای جامعه، هنجارگذاری، همهٔ اینها به خصلت دینی بودن، ایدئولوژیک بودن، بهره میبره، برای اینکه چنبره بزنه توی زندگی تکتک انسانها، حتی کسی که باور دینی نداره. بنابراین، بله من از رژیم دینی استبدادی استفاده میکنم، خصلت زنستیزی رو همراه میکنم با اون… این استبداد دینی به نظر من خطرناکترین نوع استبداد است.
• تلاش برای تحقق حقوق بشر در حکومتهایی که اقتدارگرا هستند تلاش بسیار طاقتفرسایی است… در رژیمهای اقتدارگرا ما یک تلاقی سختی با رژیم پیدا میکنیم، چون اساساً پافشاری ما برای احقاق حقوق بشر در وهلهٔ اول به دیوار سفت و سخت و خشن اون نظام برخورد میکنه. چون اساساً اون نظام هست که اینها رو نقض میکنه و شما هرگاه علیه نقض حقوق بشر حرف میزنید، گویی که در مقابل حکومت قرار گرفتهاید… اولین دشمن حقوق بشر حکومت اقتدارگراست. بنابراین ایستادن در مقابل نقض حقوق بشر به معنای واقعی ایستادن در مقابل یک رژیم ناقص حقوق بشر اقتدارگرای استبدادی، استبداد دینی زنستیز و همهٔ اینهاست.
• اساساً مدافع حقوق بشر نه به انتخاب خودش، بلکه به جبر این موقعیت و این شرایط و این تضاد دو رویکرد مورد هدف اون نظام قرار میگیره.
• [جمهوری اسلامی] سیستمی رو طراحی کرده که اسم اون سیستم آپارتاید جنسیتی هست… اگر فعالیتهای حقوق بشری بهمنظور هدف قرار دادن پایههای نگهدارندهٔ این رژیم عمل میکنه، یعنی در واقع ریشهٔ این رژیم رو میزنه، ریشهٔ اقتدارگرایی رو میزنه.
• مدافعان حقوق بشر اولین مخالفان رژیم اقتدارگرا بهشمار میان. عملکرد اونها در یک چنین رژیمهایی برتابیده نمیشه، تحمل نمیشه و اساساً اونها بهعنوان یک دشمن بهمعنای واقعی و به نظر من در جایگاه واقعی یک دشمن بهشمار میان و جمهوری اسلامی هم ما رو در این جایگاه نشوند و برخورد کرد.
• وضعیت کنونی ما وضعیت خیلی روشنی هست، یعنی به اعتقاد من فراتر از کشمکشِ حتی یک جریان یا نیروی سیاسی با رژیم جمهوری اسلامیه. درافتادن یک جامعه با یک رژیمه.
• در مسئله معیشت و اقتصاد شما میبینید که وضعیت مردم به گونهای است که به این باور رسیدن که هرچه هر روز که عمر جمهوری اسلامی بیشتر بشه، عمر زندگی اونها کاهش پیدا خواهد کرد.
• این نقطه در واقع جایی است که همهٔ ما در مقابل جمهوری اسلامی ایستادهایم یا جمهوری اسلامی در مقابل همهٔ ما ایستاده… بنابراین، توی این شرایط، من بهعنوان یک فعال حقوق بشر فکر میکنم که خب اصلاحات که امکانپذیر نیست… اصلاحات در نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. اساساً این رژیم ناکارآمد هم هست، یعنی صلاحیتش رو نداره.
• در یک چنین وضعیتی من قائل به گذار از رژیم جمهوری اسلامی هستم و فکر میکنم که ارادهٔ مردم ایران و ما در کنار مردم دوشادوش هم پایان دادن به یک رژیم دینی استبدادی و پایان دادن به جمهوری اسلامی هست.
• اگر میخواهیم جامعهٔ دموکراتیکی داشته باشیم، اگر میخواهیم از حکومت دموکراتیک برخوردار باشیم، به اعتقاد من در وهلهٔ اول باید نسبت خودمون رو با زنان، با حقوق زنان روشن بکنیم.
• دموکراسی بدون حقوق بشر رمقی نداره. خیلی راحت سست میشه. زیر پاش رو میزنن خالی میکنن و حالا باید به داد دموکراسی برسیم.
• آیا فکر میکنید که الآن وقتی زنان در خیابان با حکومت مبارزه میکنن، صرفاً بهدنبال استیفای حقوق زنان بهمعنای سر نکردن روسری هستن؟ شما نمیتونید یک مرزی بکشید بین جنبش زنان برای تحقق حقوق زنان منهای نگاه اونها به پایان دادن به جمهوری اسلامی. واقعیت اینه. زنان در صف مقدم پایان دادن به جمهوری اسلامی هستند. چیزی جز این نیست.
• انقیاد زن نقطهٔ راهبردی رژیم جمهوری اسلامی هست. این نقطه راهبردی رو، این کانون راهبردی رو، اگر بزنیم، ما موفق خواهیم شد. به اعتقاد من، شیشهٔ عمر جمهوری اسلامی رو زنها خواهند شکست. همین الآن ترک به شیشهٔ عمر جمهوری اسلامی زدهن.
• زنان بهدنبال برابری و آزادی هستند. تحقق آزادی و برابری بهمعنای پایان دادن به جمهوری اسلامی است.
• جوونی که با همون پولی که ته جیبش هست و میخواد زندگیش رو بگذرونه خیلی ساده نیست. فقط به این دلیل نیست که فقط روسریش رو میخواد دربیاره. این هزینه فقط هزینهای برای برداشتن روسری نیست. این هزینه یک هزینهٔ واقعیه برای پایان دادن به این نظام سلطه… این شکل از مقاومت و این شکل از ایستادگی و پیشروی بهمنظور پایان دادن به جمهوری اسلامی هست.
• ما مردم ایران قدرت داریم. قدرت ما کاملاً عیان است. جمهوری اسلامی… در داخل مرزها داره آسیب میبینه. جامعه الآن هیچ نقطه اشتراکی با حکومت نداره…. مردم هم یه قدرتی دارن. در مقابل سیاست حکومت مقابله به مثل میکنند.
• جامعهٔ ما الآن اینجوری شده. یک شکاف عمیق و پُرنشدنی بین مردم و حکومت وجود داره.
• تمام اقشار و گروههای جامعه از پزشکان، از معلمان، از کارگران، و حتی بازنشستگان دست به اعتراض میزنن. توی خیابونهای شهر هستند. حضور دارن، شعار میدن، مطالباتشون رو مطرح میکنن و صدا دارن. یه اتفاقی افتاده. ما باید این اتفاق رو درک بکنیم.
• عنصر مردم به اعتقاد من در معادلهٔ گذار از جمهوری اسلامی، از استبداد دینی به دموکراسی، یک پارامتر قدرتمند تعیین کننده است. مردم آگاهی پیدا کردهن، شناخت پیدا کردهن، در نقطهای ایستادهن که اون نقطه تعیینکننده است.
• جمهوری اسلامی هیچ حوزهٔ خصوصی مخالف و معترض خودش رو از اون چنبرهٔ سرکوب مصون نگه نمیداره. به تمامی، با تمام هست و نیست مخالفش مبارزه میکنه و سرکوب میکنه.
• در همین نقطه که ایستادهایم، وقتی من به گذشته نگاه میکنم، اگه قرار باشه دوباره انتخابی داشته باشم، همین راه رو انتخاب میکنم… واقعیت اینه که معنای زندگی برای من در واقع با مسئلهٔ آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در هم تنیده است. اینجوری زندگی برای من معنا پیدا میکنه. بنابراین اگه در داخل حصار و دیوار زندان هم که باشم، من دارم زندگی میکنم و مقاومت کردن رو در واقع در داخل زندانها یا بیرون زندان، فرقی نداره، ما ادامه خواهیم داد تا روزی که به پیروزی برسیم.
• من امیدوار هستم به آیندهٔ ایران. بهدلیل اینکه که تغییر و تحولات عمیقی توی جامعهٔ ما به وجود اومده که این تغییر و تحولات رو بهسوی تحقق دموکراسی داره و نقطهٔ هدف ما همین است. من امیدوارم که بهزودی به این نقطه برسیم. ممکنه طول بکشه، ولی من مطمئنم میرسیم.
سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴