
یوان کامرون
مورنینگ استار
شنبه ۱۶ فروردین۱۴۰۴
حوالی ساعت ۱ بعدازظهر روز جمعه ۲۸مارس، بزرگترین زمین لرزه یک نسل، به بزرگی ۷.۷ ریشتر، موج شوک را در سراسر جنوب شرق آسیا ایجاد کرد.
در ابتدا، رسانههای جهان بر بانکوک متمرکز شدند، جایی که یک برج ناتمام فروریخت و دهها کشته برجای گذاشت، اما با انتشار آهسته اخبار از میانمار، مشخص شد که خسارتهای وارده در آنجا فاجعهبار بود، بهویژه در مناطق مرکزی ماندالی و ساگاینگ و همچنین پایتخت اداری نایپیداو.
در طول هفته گذشته، داستانهای وحشتناکی به وقوع پیوست: ۲۰۰ راهب در صومعه U Hla Thein در ماندلای در میانه امتحانات مذهبی خود کشته شدند و بسیاری از نمازگزاران مسلمان در سراسر کشور در طول نماز جمعه کشته شدند، زیرا مساجد آنها در حال فرو ریختن بر روی آنها بود. در شهر کیاوکسه، یک ساختمان پیش دبستانی سقوط کرد و حداقل 20 کودک را کشت.
بازارها، مغازه ها، خانه ها و بیمارستان ها فرو ریخته اند و هم زنده ها و هم مردگان را به دام انداخته اند. کوره های آدم سوزی در ماندالای در حال حاضر پر شده است و بوی تعفن مرگ در سراسر شهرها وجود دارد زیرا اجساد در حال پوسیدن هستند.
تعداد واقعی کشتهها تا هفتهها و شاید حتی ماهها مشخص نخواهد شد، زیرا با وجود کشتار بیامان، حمایت کافی برای نجات زندهها و بیرون آوردن اجساد مرده از زیر آوار وجود ندارد. حتی بسیاری از نجات یافتگان به دلیل کمبود امکانات پزشکی جان خود را از دست داده اند.
برای بسیاری روشن است که این فقط یک فاجعه طبیعی نیست، بلکه یک تراژدی سیاسی است. قدرت زلزله برای هر کشوری ویرانگر خواهد بود، اما در میانمار، یکی از فقیرترین کشورهای جهان، که میزبان جنگهای داخلی متعددی بوده است، این رویداد وضعیت بد زیرساختها و یک دولت نظامی را که ظاهراً قصد دارد خود را بر جان شهروندان قرار دهد، برجسته کرده است.
Htuu Lou Rae، یکی از بنیانگذاران Doa-A-Yae، ائتلافی از فعالان دموکراسی برمه و گروه های حقوق بشر، گفت که «خونتا رویکردی رانت جویانه برای کمک دارد که به نایپیداو، مرکز قدرت حکومت نظامی، و جوامع به حاشیه رانده شده که به عنوان تهدیدهای نمادین در جوامع سیاسی مسلمان تلقی می شوند، در اولویت قرار داده است.»
از زمان استقلال میانمار از امپراتوری بریتانیا در سال۱۹۴۸، میانمار میدان جنگ های داخلی متعدد با گروه های انقلابی به نمایندگی از گروه های قومی به حاشیه رانده شده در مناطق مرزی این کشور بوده است.
پس از کودتای نظامی سال 2021، جنگ داخلی با تشکیل دولت وحدت ملی (NUG)، (یک دولت موازی و گروه های مسلح همسو که شامل نمایندگانی از گروه قومی اکثریت ) به سطح جدیدی رسید و ائتلافی آزمایشی با برخی از اقلیت قومی کشور به دست آورد.
پس از زلزله، حکومت وحدت ملی خواستار آتشبس شد، اما دولت نظامی، موسوم به شورای مشورتی ایالتی، همچنان دستور حملات هوایی متعدد علیه نیروهای مقاومت، از جمله در منطقه ساگینگ، نه چندان دور از کانون زلزله، را برانگیخت که باعث خشم گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور میانمار، تام اندروز، شد که این حملات را “غیر قابل قبول و غیرقابل قبول” خواند.
در مسیر زلزله، به دلیل هدف قرار گرفتن پزشکان و پرستاران توسط ارتش، کمبود ظرفیت انسانی برای مقابله با بازماندگان وجود دارد. حکومت وحدت ملی ادعا می کند که ارتش از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۲۱ بیش از ۳۰۰ بیمارستان را در سراسر کشور ویران کرده است. علاوه بر این، حتی در مناطقی که اسماً تحت کنترل خود است مانند ماندالی، رژیم حداقل هفت بیمارستان خصوصی را که مظنون به استخدام پزشکانی است که در اعتراض به کودتا از دولت استعفا داده بودند، تعطیل کرده است.
همچنین این نگرانی وجود دارد که ارتش از کمک به عنوان ابزاری سیاسی برای تلاش برای مشروعیت بخشیدن به رژیم خود استفاده کند. مسئله کمک مسئله ای است که به این معنی است که جامعه بین المللی باید جایگاه خود را نشان دهد.
در طول دهه 2010 میانمار چیزی را تجربه کرد که در آن زمان به عنوان گذار به دموکراسی توسط غرب اعلام می شد، با این حال واقعیت این بود که ارتش همچنان به جوامع در سرزمین های مرزی خود حمله می کرد، جنگی داغ با ارتش استقلال کاچین آغاز کرد، هزاران آواره ایجاد کرد و در عین حال آژانس های کمک بین المللی را از ارائه کمک مسدود کرد.
غرب و سایر بازیگران بینالمللی قطعاً در گذشته کمکهایی را ارائه کردهاند، اما تشریفات اداری از همه طرفها به این معنی است که آنها تمایل دارند ابتدا از طریق دولت تلاش کنند و حتی زمانی که ارتش در راس امور است، تلاش کنند و عمل کنند.
با این حال، حتی پشتیبانی ناقص دیگر مانند گذشته از برخی کشورها قدرتمند نیست. در حالی که آنها قول کمک ۲میلیون دلاری را داده بودند، فقط یک ماه پیش، دولت ترامپ با اره برقی به کمک مالی USAid پرداخت و همان شبکههایی را که میتوانستند به طور مؤثر کمکرسانی را هماهنگ کنند، از بین برد.
بریتانیا ۱۰ میلیون پوند را متعهد شده است که امیدواریم آن را از طریق شرکای محلی مؤثرتر توزیع کند. با این حال، در حالی که کاهش بودجه کمک های خارجی توسط کایر استارمر با همان فوریت دونالد ترامپ انجام نشده است، باید گفت که اگر چنین کاهش هایی انجام شود، توانایی واکنش با چیزی نزدیک به دقت را از دست خواهند داد.
چین، روسیه، هند، تایلند، مالزی، ویتنام و سنگاپور همگی پرسنل امدادی را به میانمار فرستادهاند، اما در چیزی که به نظر میرسد نمایشی حیرتانگیز از سیاست بر سر انسانیت است، تیم نجات تایوان از ورود به این کشور خودداری کرد (اگرچه برخی گزارشها میگویند که تایوان تیم خود را کنار گذاشته است) احتمالاً برای مشروعیت بخشیدن به دولت چین.
خود چین کمک های زیادی و پشتیبانی زمینی ارائه می کند. با این حال، ادعاهایی وجود دارد مبنی بر اینکه کمکهای امداد و نجات و بشردوستانه به طور یکسان توزیع نمیشود و تیمهای بینالمللی و محلی از دسترسی به ساگینگ بهویژه توسط ارتش که پستهای بازرسی محدودکنندهای را در طول مسیر به شهر شمالی ایجاد کرده است، ممانعت میکند.
من با اعضای اتحادیه دانشجویی در ساگینگ صحبت کردم که داستان های خود را برای من بازگو کردند. آنها خودشان بی خانمان شدهاند، اما مصمم هستند تا حد امکان جان افراد را نجات دهند، با ارائه کمکهای پزشکی، پتو، غذا، و چادر برای بازماندگان و همچنین کار بر روی مدیریت اجساد مردهها، حمایت لجستیکی را با رفتن به خیابان به خیابان ارائه میکنند.
یکی از رهبران اتحادیه به من گفت: “میانمار دردهای زیادی را متحمل می شود – هم از فاجعه ها و هم از ظلم حکومت نظامی. ما برای ایستادن در کنار مردم میانمار به کمک شما نیاز داریم.”
در یک کلام آشنا برای میانمار، مردم توسط دولتی که بخشهای مساوی بیرحم و بیرحم هستند، رها میشوند تا از خود حمایت کنند. پیشبینی پیامدهای سیاسی این فاجعه دشوار است، اما در حالی که بازیگران اصلی مانور میدهند، انعطافپذیری و شجاعت آنهایی است که خستگیناپذیر روی زمین کار میکنند که باید در حال حاضر کانون توجه ما باشد.