نوشتهای از راینر روپ، روزنامهنگار آلمانی و افسر پیشین سرویس اطلاعاتی آلمان شرقی سابق و مامور نفوذی در ساختار ناتو
ترجمهٔ نیما حیدری – اختصاصی اندیشۀ نو
به نظر میرسد که دولت بایدن اندکی پیش از ترک کاخ سفید دستور داده است که تنشها در دریای بالتیک تشدید شود. این امر میتواند به رویارویی نظامی مستقیم با روسیه منجر شود.
بر اساس رفتار دولتهای اروپایی در سالهای گذشته میتوان گفت که همهٔ این اقدامها را آمریکا هدایت و رهبری کرده است. آنچه را که اکنون در دریای بالتیک تدارک دیده میشود جز روندی غیرمنطقی و بنابراین بسیار خطرناک نمیتوان توصیف کرد.
خلاصهٔ آنچه در حال وقوع است چنین است: به بهانهٔ اینکه اتحادیهٔ اروپا اختیار اعمال تحریم بر تحویل نفت و گاز روسیه را دارد، نفتکشهای معمولی متعلق به مالکان متفاوت و از مبدأهای متفاوت را “ناوگان سایه” میخوانند. جالب است که مسیر این تحویل نفت و گاز حتی وارد آبهای سرزمینی کشورهای عضو اتحادیهٔ اروپا نمیشود، بلکه کاملاً از آبهای کشتیرانی بینالمللی میگذرد.
با این طبقهبندی ساختگی میخواهند به مردم عادی القا کنند که ناتو حق دارد این کشتیها را به میل خودش متوقف و بازرسی کند یا حتی جلوی حرکت آنها را بگیرد. با این حال، از منظر قوانین دریایی، این وضع پیچیدهای نیست و جای تعجب نیست که کاملاً متفاوت با آن موضعی است که نمایندگان ناتو و رسانههای غربی میگیرند. برای رهگیری کشتیها در مسیرهای کشتیرانی بینالمللی هیچ مبنای قانونی وجود ندارد، مگر اینکه شک منطقی به تجارت برده یا دزدی دریایی وجود داشته باشد.
بستن مسیر خطوط کشتیرانی یا توقیف و مصادرهٔ کشتیها اقدام جنگی محسوب میشود. تمایز قانونی بین دزدی دریایی و اقدام جنگی در خودِ عمل نیست، بلکه در عامل یا مرتکب عمل است. دزدی دریایی معمولاً مورد حمایت دولتها نیست. اگر دولتی کاری شبیه به دزدان دریایی کند، مثل تصاحب و کنترل غیرقانونی یک کشتی، آنگاه این عمل اقدام جنگی (بین کشورهای درگیر) تلقی میشود.
اخیراً کمیسیون اتحادیهٔ اروپا در بروکسل فهرست تحریمهای جدیدی را منتشر کرد که بر کشتیهایی اعمال خواهد شد که آن کمیسیون آنها را بخشی از “ناوگان سایه” روسیه تلقی میکند. یکی از دلایلی که برای این تصمیم ذکر شد این است که این کشتیها “درست” بیمه نشدهاند؛ در واقع یعنی بیمهگران غربی آنها را بیمه نکردهاند. جالب اینجاست که تعداد زیادی از این کشتیها در “سایه” نیستند، بلکه متعلق به شرکت دولتی روسی SCF هستند (یا همان Sovcomflot، که قبلاً ناوگان تجاری اتحاد شوروی بود).
کشتیهای دولتی هیچ الزامی(!) به داشتن بیمهٔ تجاری ندارند، زیرا دولت میتواند هر خسارتی را پرداخت کند. داشتن بیمهٔ تجاری برای جبران خسارتهای احتمالی در مواردی لازم است که ممکن است عامل خسارت توانایی مالی کافی برای پرداختن خسارت نداشته باشد.
بهانهٔ دیگر اقدام مشترک اتحادیهٔ اروپا و ناتو علیه “ناوگان سایه” روسیه همان روایت همیشگی خرابکاری ادعایی در کابلهای زیر دریا در دریای بالتیک است که گویا روسیه مرتکب آن شده است.
جالب اینجاست که همهٔ اختلالهای کابلی پس از آن رخ داد که در ماه اکتبر ناتو فرماندهی جدیدش در دریای بالتیک را در روستوک، در آلمان، مستقر کرد. انگار که خرابکاران روسی قبل از این خرابکاری ادعایی منتظر بودند که ناتو ساختارهای نظامیاش را در دریای بالتیک برقرار کند!
چنین تقارن زمانی شاید هم به نیّتهای شومی بوده باشد، بهویژه با توجه به تمرینهای نظامی ناتو که در آنها فرود نیروهای نظامی ناتو در سن پترزبورگ و کرونشتات شبیهسازی شد.
دو کشور استونی و فنلاند تابستان گذشته آشکارا رؤیاهایشان برای بستن مسیرهای دریای بالتیک به روی نیروی دریایی روسیه را ابراز کردند که باید گفت آرزویی غیرواقعی است. با این حال، این امر مانع نمایندگان ناتو نمیشود که چنین افکار بلندپروازانه و خودبزرگنمایانهای در سر بپرورانند.
آنچه در حال حاضر زیر پوشش “مبارزه با ناوگان سایه و خرابکاری” در حال تدارک است در واقع سدّ کردن مسیرهای کشتیرانی غیرنظامی است، احتمالاً به این امید که بدون ترس از واکنش مستقیم روسیه بتوانند این کار را بکنند، البته تا زمانی که این کشتیها متعلق به روسیه یا حامل پرچم آن کشور نباشند.
ناتو در روزهای ۲ تا ۱۵ دسامبر [۱۲ تا ۲۵ آذر] رزمایشی به نام “بلیتز” (آذرخش) برگزار کرد که شامل تمرین راهبندان دریایی در خلیج فنلاند بود. رزمایشهای آینده نیز طوری برنامهریزی شده است که شامل آموزش عملیات آبی-خاکی در کرونشتات و سن پترزبورگ و حمله به بندر تجاری اوست لوگا در نزدیکی مرز استونی باشد. این بندر مبدأ حرکت شمار زیادی از کشتیهای مورد تحریم اتحادیهٔ اروپا به مقصد چین و هند است.
جنبهٔ دیگری از موضوع نیز وجود دارد که این تلاشهای غربی را حتی خطرناکتر از آن چیزی میکند که در نگاه اول به نظر میرسد. از لحاظ جغرافیایی، روسیه در دو جا آسیبپذیر است: کالینینگراد و سن پترزبورگ، که دومی از نظر اقتصادی بسیار مهمتر از اولی است.
علاوه بر این، آسیب روانی تاریخی محاصرهٔ لنینگراد در جنگ جهانی دوم را نیز باید در نظر گرفت که در آن سربازان فنلاندی در کنار نازیهای آلمانی جنگیدند. بنابراین هر تهدیدی علیه سن پترزبورگ به موضوعی جدی برای روسیه تبدیل میشود، واقعیتی که گردانندگان ناتو و اتحادیهٔ اروپا نیز به خوبی به آن واقفاند.
دولتهای عضو اتحادیهٔ اروپا و ناتو بر این تصورند که فقط تا ۲۰ ژانویه [روز شروع کار دونالد ترامپ] فرصت دارند که روسیه را به ضدحمله در دریای بالتیک تحریک کنند. در آن صورت میتوانند بر سر این “یورش بیدلیل روسهای دیوسیرت” به کشتیهای جنگی بیگناه ناتو/اتحادیهٔ اروپا هیاهو راه بیندازند؛ کشتیهایی که شاید نفتکشهای روسی را توقیف کرده یا عملیات فرود نظامی بیضرری در نزدیکی سن پترزبورگ اجرا کرده باشند!
رخدادهای هفتههای اخیر در منطقهٔ بالتیک نشاندهنده تحولاتی نگرانکننده با حضور بازیگران متعدد- از جمله دولتهای “بالتیک دیوانه” در استونی و لتونی و لیتوانی- است که رفتارهایی پیشبینینشدنی و غیرمنطقی دارند.
خطر واقعی ناشی از این تحریکها را نباید دستکم گرفت. در آلمان نیز این اقدامهای تحریکآمیز با عبارتهایی مثل “مبارزه با ناوگان سایه” یا “محافظت در برابر خرابکاری روسیه” توجیه میشود.
“انقلاب رنگی” در گرجستان و تلاش برای کودتا و جنگِ برنامهریزیشده در کرهٔ جنوبی شکست خورده است، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که نقشههای جنایتکارانهٔ اتحادیهٔ اروپا و ناتو در دریای بالتیک سرنوشت مشابهی داشته باشد.
نفرت غیرمنطقی از روسیه در میان سران غربی را در غرق شدن اخیر کشتی باری روسی “خرس بزرگ” (دُبّ اکبر) در غرب مدیترانه میتوان دید. احتمال دارد که غرق شدن این کشتی به علت حملهٔ تروریستی از خارج باشد، چون سوراخهایی که در بدنهٔ کشتی ایجاد شده است لبههای خمشده به داخل دارد.
آن کشتی بهسرعت غرق شد، اما چهارده تن از خدمهٔ آن موفق شدند با قایق نجات از محل فرار کنند. با این حال، کشتی نروژی Oslo Carrier 3 از نجات دادن این ملوانان روسی خودداری کرد و پس از شناسایی آنها بهعنوان روسی، به نوعی ممنوعیّت اشاره کرد.
بنگاه خبررسانی ریا نووستی به نقل از بخش مطبوعاتی شرکت کشتیرانی روسی اوبرونلجیستیکز نوشت: “پس از نزدیک شدن قایق نجات به کشتی نروژی، مسئولان آن کشتی با اشاره به نوعی ممنوعیّت، از سوار کردن خدمهٔ “خرس بزرگ” خودداری کردند.
در نهایت چهارده خدمهٔ کشتی روسی را ملوانان اسپانیایی از سالوامار دراگو نجات دادند و به بندر کارتاخنا منتقل کردند. دو ملوان روسی هنوز پیدا نشدهاند.
رسانههای غربی که خود را معتبر میدانند این رفتار انزجارآمیز خدمهٔ کشتی نروژی را تقریباً بهکل نادیده گرفتند. هیچ اعتراضی از جانب خیرخواهان “دلسوز” در رسانهها و از طرف سیاستمداران نشد. در عوض، آن واقعه نشان داد که “جامعهٔ مدنی” غربی زیر تأثیر کارزار گزندهٔ نفرت ضدّروسی تا چه حد بیرحم و سنگدل شده است.
این سونامی تبلیغاتی خطرناک تماممدت در حال حملهٔ بیامان به ما است و بر همهٔ جنبههای زندگی ما طوری اثر میگذارد که فقط در رژیمهای خودکامه و دیکتاتوری دیده میشود. این تبلیغات دهشتناک با “موسیقی کلاسیک شیطانی روسی” و “ادبیات شیطانی روسی” آغاز میشود و با “ملوانان شیطانی روسی” که در یک قایق نجات کوچک در دریاهای طوفانی به حال خود رها میشوند به پایان میرسد. چرا؟ بله، چون روسیاند.
اصل این مقاله به زبان انگلیسی در مورنینگ استار، روزنامهٔ چپگرای انگلستان منتشر شده است.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.
شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳