ترجمه به فارسی: امید مجد – اختصاصی اندیشۀ نو
عوفر کاسیف، نمایندهٔ تعلیقشدهٔ پارلمان اسرائیل، میگوید که اسرائیل نهفقط در غزه مرتکب نسلکشی میشود، بلکه “در راه تبدیل شدن به کشور فاشیستی آشکار و تمامعیاری است.”
کاسیف انسان شجاعی است. تعلیق شش ماههٔ کنونی او از حضور در کنست بهدلیل حمایت از طرح شکایت آفریقای جنوبی در دیوان بینالمللی دادگستری (ICC)- که در آن اسرائیل به نسلکشی متهم شده است- و نیز به این دلیل است که او فلسطینیهایی را که در جنین در کرانهٔ باختری اشغالی در برابر سربازان اسرائیلی مقاومت میکنند “مبارزان راه آزادی” خوانده است. اما این نخستین بار نیست که او را بهدلیل موضعگیری علیه اشغال مجازات میکنند. در جریان انتفاضهٔ اول او را بهدلیل امتناع از خدمت نظامی در سرزمینهای اشغالی چهار بار به زندان انداختند.
عوفر کاسیف برای آگاهیرسانی در مورد خشونتهای فزایندهٔ اسرائیل علیه فلسطینیها- هم در کرانهٔ باختری و هم در غزه- و اطلاعرسانی دربارهٔ تشدید سرکوب صداهای مخالف در داخل اسرائیل این روزها در شهرهای اروپا سخنرانی میکند. او روز شنبه ۲۳ نوامبر [۳ آذر] در جمع کمیتهٔ اجرایی حزب کمونیست بریتانیا و نیز در جلسهای عمومی در کتابخانهٔ یادبود مارکس دربارهٔ اوضاع فلسطین و اسرائیل به حقایقی اشاره کرد که مایهٔ اندوه و خشم شنوندگان شد.
او گفت: “اسرائیل هرگز دموکراسی نبوده است. همیشه رژیمی قومسالار بوده است، زیرا خود را فقط متعلق به ملت یهود تعریف میکند، آن هم نهفقط آنانی که در اسرائیل زندگی میکنند، بلکه حتی یهودیانی که خارج از اسرائیل زندگی میکنند. اما رژیم اسرائیل اکنون رژیمی فاشیستی است و روزبهروز هم بدتر میشود.
“اوضاع کنونی در اسرائیل طوری است که هر کسی که حرفی متفاوت با رژیم میزند مورد آزار و اذیت سیاسی وحشتناک و خشونتآمیزی قرار میگیرد. قربانیان اصلی در میان شهروندان کشور فلسطینیهاییاند که شهروند اسرائیلاند و حدود ۲۰درصد جمعیت را تشکیل میدهند. البته یهودیان دموکرات و رادیکال نیز جزو قربانیان این رژیماند.”
کاسیف خودش یهودی است و حزب کمونیست اسرائیل نیز سالهاست که تنها حزبی در آن کشور است که هم اعضای یهودی و هم اعضای عرب دارد.
کاسیف از یک معلم جوان، یک شهروند فلسطینی اسرائیل، صحبت کرد که سال پیش یک ویدئوی رقص در تیکتاک (TikTok) ساخته بود. یک سال بعد، تیکتاک آن ویدئو را با تاریخ “۷ اکتبر- تصادفِ محض” سرخود دوباره منتشر کرد. همین باعث شد که این خانم معلم جوان را به اتهام جشن گرفتن حملهٔ حماس در یک سال قبل دستگیر کنند. این مادر مجرد سرپرست خانوار را دستوپابسته و چشمبسته گرفتند و بردند. پلیسها او را مسخره و تحقیر کردند و با تمسخر از او خواستند که برای آنها برقصد. وقتی قرار شد که او را به دادگاه و پیش قاضی ببرند، آزادش کردند.
کاملاً روشن بود که او کار خلافی نکرده بود، اما هیچچیز نمیتواند این آدمربایی و بدرفتاری نیروی پلیس با او را جبران کند، آن هم نیرویی که به گفتهٔ کاسیف بیش از پیش شبیه به نیروی شبهنظامی خصوصی افراطگرایی میشود که زیر فرمان ایتامار بن-گویر، وزیر نژادپرست امنیت ملی، عمل میکند.
یک مورد دیگر یک معلم یهودی دبیرستان با چهل سال تجربهٔ کاری بود. او عکسهایی از کودکان کشتهشده در غزه را با نام و سن آنها در اینترنت منتشر کرده بود. اما در اسرائیل مجاز نیست که کودکان فلسطینی کشتهشده نام و چهره داشته باشند! بنابراین آن معلم را بلافاصله اخراج کردند. شهردار شهری که او در آنجا تدریس میکرد حکم کرد که او نمیتواند در هیچ مدرسهای در آن شهر تدریس کند. وزیر آموزش و پرورش نیز صلاحیت و پروانهٔ تدریس او را لغو کرد. او را بهظن “خطر امنیتی” چهار روز در بازداشت و هر روز ۲۳ ساعت تمام در سلولش حبس کردند. در این مورد نیز قاضی دادگاه پرونده را رد کرد و پس از آنکه این معلم شکایت کرد، دادگاهی حکم داد که مدرسه باید او را به کار بازگرداند. همین طور هم شد، اما دانشجویان راست افراطی به او اجازهٔ ورود به مدرسه ندادند.
کاسیف میگوید: “اینها دو نمونه از هزاران نمونه است. اکنون بیش از صد لایحهٔ جداگانه در کنست برای محدود کردن حقوق دموکراتیک شهروندان در جریان است. هدف همهٔ این لایحهها محروم کردن شهروندان فلسطینی از حقوق شهروندی است. هَدَش [جبههٔ دموکراتیک صلح و برابری]، ائتلافی از نیروهای دموکرات شامل حزب کمونیست اسرائیل که کاسیف نمایندهٔ آن در کنست است، از جمله نهادهایی است که در صورت تصویب این قوانین از فعالیت محروم خواهد شد.
در مقایسه با نسلکشی جاری در غزه، این موارد ممکن است مهم به نظر نرسد، اما همهٔ آنها بخشی از پروژهای واحدند: خفه کردن صداهای اعتراض و سرکوب کردن جنبش صلح در اسرائیل برای اینکه ادامهٔ قتلعام فلسطینیها تسهیل شود.
عوفر کاسیف میگوید که جنگ در غزه “هیچ ربطی به امنیت اسرائیل ندارد. و قطعاً هیچ ارتباطی با آزادی گروگانهای اسرائیلی ندارد.” او علاوه بر اشاره به آمار رسمی کشتهشدگان فلسطینی- که به ۵۰هزار نفر نزدیک میشود و با قطعیت زیادی میشود گفت که آمار واقعی خیلی بیشتر از اینهاست- توجهها را به صدها هزار نفری که دچار قطع عضو یا معلول دائم شدهاند و نیز به زخمهای روانی که بر کل یک ملت تحمیل شده است جلب میکند.
او میگوید: “دولت اسرائیل، اعضای ائتلاف آن، اپوزیسیون دولت، و حتی بخشی از مردم عادی اسرائیل میگویند ‘هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد.’ این مرا یاد دورانی دیگر در جایی دیگر میاندازد که رفتار با ملت من- یهودیان- همینطور بود.”
با توجه به شواهدی مثل نابودی کامل روستاهای متعدد، هدف قرار دادن عمدی بیمارستانها، و گرسنگی دادن عمدی به مردم در شمال غزه، کاسیف میگوید که چارهای نداشت جز اینکه این رفتار دولت اسرائیل را نسلکشی بنامد. “چگونه میتوانید آن را چیز دیگری بنامید؟ باید آدم رذلی باشید که بخواهید این رفتار را توجیه کنید.”
هدف جنگ در غزه ایجاد اسرائیل بزرگتر است. کاسیف به منافع اسرائیل در میدانهای گاز طبیعی در سواحل غزه و نیز پروژهای برای ساختن خط لولهٔ استخراج این منابع اشاره میکند که آمریکا و عربستان سعودی در آن مشارکت دارند. او با آنچه یکی از حاضران در سؤالش مطرح کرد موافق است؛ انگیزهٔ مادّی قطعاً بخشی از دستور کار اسرائیل است، اما با توجه به متعصبان نژادپرستی که قدرت را در دست دارند و مصمم به نابودی فلسطینیها بهمثابهٔ یک ملتاند، انگیزهٔ مادّی را فقط بخش کوچکی از کل ماجرا میداند.
او اضافه میکند که “زیر پوشش نسلکشی [در غزه]، نابودسازی قومی در کرانهٔ باختری نیز در جریان است.” در یک سال گذشته بیش از بیست محلهٔ کوچک بر اثر خشونت شهرکنشینان بهطور کامل ویران شده است و ساکنان آنها مجبور به فرار شدهاند.
شهرکنشینان متجاوز مرتب به خانههای فلسطینیها حمله میکنند. برخی از آنها خانهها را خراب میکنند یا حتی میسوزانند. دیگرانی هم هستند که فقط در محل حاضر میشوند، مواد خوراکی از یخچالهای فلسطینیها برمیدارند، و برای تحقیر ساکنان خانه، همانجا مینشینند، سیگار میکشند، و مشروب میخورند.
فلسطینیهایی که سعی کنند جلوی آنها را بگیرند در خطر حملهٔ نهفقط شهرکنشینان، بلکه ارتش اشغالگر قرار میگیرند. و شمار حملههایی که به مرگ فلسطینیها منجر میشود کم نیست.
کاسیف میگوید که شهرکنشینان مسلح، که همیشه رفتاری خشونتآمیز و تجاوزکارانه داشتهاند، در موقع برداشت زیتون “حتی بیرحمتر” هم میشوند. باغهای زیتون را به آتش میکشند، به فلسطینیهایی که در حال برداشتاند حمله میکنند، و حتی آنها را به ضرب گلوله میکشند. یکی از اقدامات سازمان جوانان کمونیست اسرائیل در همبستگی با فلسطینیان اعزام داوطلب برای کمک به فلسطینیها در برداشت محصول است. عوفر کاسیف خودش ماه گذشته یکی از همین داوطلبها بوده است که با این کار تلاش دارند جلوی خشونت شهرکنشینان را بگیرند یا دستکم این رفتارهای آنها را مستند کنند. به گفتهٔ کاسیف، فرستادن داوطلبان کمک به برداشت محصول از جمله اقدامات متعدد برای سرپیچی و مقاومت در برابر سلب مالکیت اسرائیل از فلسطینیهاست.
کاسیف این نظر را رد میکند که اپوزیسیون پارلمانی مؤثری در کنست وجود دارد. او میگوید که سوای هَدَش، کنست در حمایت از اشغال و کشتار جاری در غزه متحد است. وقتی از او دربارهٔ تفرقه در عرصهٔ سیاست اسرائیل، ائتلافهای متزلزل، و برکنار کردن وزیر دفاع یوآو گالانت پرسیده میشود، او پاسخ میدهد که ائتلاف حاکم و اپوزیسیون هر قدر هم که در مورد مسائل ثانویه اختلاف داشته باشند، در حمایت از نسلکشی توافق دارند.
اما او بر اهمیت حضور مخالفان در خیابانها، کثرت و بزرگی راهپیماییها برای برقراری آتشبس، و بازگشت صحیح و سالم گروگانها تأکید میکند و میافزاید که هدش در تدارک و برگزاری بسیاری از این تجمعها مشارکت داشته است. این مخالفت همواره با خشونت وحشیانهٔ پلیس روبهرو شده است و حتی اعضای خانوادههای گروگانهای حماس مورد ضرب و جرح قرار گرفتهاند. روایت دولت این است که مخالفت با نسلکشی یا اشغال بهمعنای حمایت از تروریسم است.
با این حال کاسیف در محکوم کردن حملهٔ حماس در ۷ اکتبر صریح است. او برخی از کشتههای آن روز را می شناسد. یکی از آنها دوستی صمیمی بوده که دقایقی قبل از اینکه او و شوهرش کشته شوند به کاسیف پیامک داده بوده است.
او هیچ همدردی سیاسی با حماس ندارد و آن را یک سازمان مذهبی ارتجاعی متعهد به شریعت اسلامی میداند. او از بتسلئیل اسموتریچ، فاشیست اسرائیلی، نقل قول میکند که گفته بود “تشکیلات خودگردان فلسطین سربار است، ولی حماس سرمایه است.” او به سابقهٔ طولانی کمک راستگرایان اسرائیلی، از جمله بنیامین نتانیاهو، به حماس برای تفرقه انداختن میان جنبش فلسطینی اشاره میکند.
در عین حال کاسیف میافزاید که حماس بازیگری مهم در جامعهٔ فلسطینی است و به اسرائیلیها مربوط نیست که تصمیم بگیرند چه کسی نمایندهٔ جامعهٔ فلسطینیان باشد. نکتهٔ مهم همانا حق تعیین سرنوشت فلسطینیان است که به گفتهٔ او هم بهمثابهٔ حق هر ملت و هم برای آیندهٔ اسرائیل در بلندمدت امری ضروری است.
حزب کمونیست اسرائیل نیز مانند حزب مردم فلسطین همچنان به راهحل دو کشوری متعهد است. با وجود این، کاسیف میگوید که این دو کشور مستقل در آینده ممکن است ترتیب داوطلبانهٔ دیگری را بپذیرند، مانند فدراسیون یا حتی کشوری با “جوامع و مناطق” معیّن، مثل بلژیک.
اما او فلسطین مستقل در کنار اسرائیل مستقل را هدف فوری واقعبینانهتر و همچنین خواست اصلی تشکیلات خودگردان فلسطین میبیند که بیش از سهچهارم کشورهای دنیا آن را بهعنوان دولتِ کشور به رسمیت شناختهاند.
از او دربارهٔ صدها هزار شهرکنشین غیرقانونی در کرانهٔ باختری سؤال شد و نیز اینکه چگونه این شهرکنشینان میتوانند در ایجاد کشور فلسطین سنگاندازی کنند. او در پاسخ به بازگشت موفقیتآمیز جمعیت بسیار بیشتری از شهرکنشینان فرانسوی در الجزایر [“پا سیاهها”، فرانسویان و دیگر اروپاییان متولد الجزایر] اشاره کرد و گفت که جدا از عدهای بسیار متعصب و نژادپرست در میان شهرکنشینان اسرائیلی، اکثر آنها بهدلیل سیاستهای دولت اسرائیل که خرید خانه در کرانهٔ غربی را ارزانتر میکند مایل به خرید مِلک در آنجا شدهاند. بنابراین با مشوقهای مالی مناسب میتوان این عده را متقاعد کرد که آنجا را ترک کنند.
در حال حاضر ترس متقابل عظیمی بین دو ملت وجود دارد: در میان فلسطینیها بهدلیل تجربهٔ روزمرّهٔ آنها از خشونت و دزدی اشغالگران و در میان اسرائیلیها بهدلیل ترس از حملهٔ متقابل، که در تبلیغات بیامان دولتی دربارهٔ خطر تروریستها به آن دامن زده میشود.
با وجود این، عوفر کاسیف بر اهمیت امید داشتن به تغییر اوضاع تأکید میکند که بذر آن را در شجاعت جنبش صلح در اسرائیل میبینیم. بهرغم رفتار خشونتآمیز فزایندهٔ رژیم، که تحمل چنین اعتراضهایی را ندارد، این جنبش همچنان به اعتراض ادامه میدهد.
کاسیف با اشاره به تغییر چشمگیر در نگرش فلسطینیها پس از خروج اسرائیل از غزه در اوایل دههٔ ۲۰۰۰، و حتی گل و شیرینی دادن برخیها به سربازان اسرائیلی که از غزه بیرون میرفتند، میگوید که وقتی جوامع امید واقعی به پایان دادن به خشونت داشته باشند، انواع سازشهایی که قبلاً رد شده است دوباره مطرح خواهد شد. این امید را باید زنده نگه داشت، اما نباید طوری باشد که واقعیت تلخ و تار امروز را نبینیم: نابودسازی قومی فلسطینیها و تلاش دولت اسرائیل برای شکل دادن به کشوری یکپارچهتر، خشنتر، و- با بیشرمی تمام- نژادپرستانهتر.
او تأکید دارد که جهان باید کاری کند. راهپیمایی برای صلح، تقویت جنبش “بایکوت، قطع سرمایهگذاری، و تحریم” (BDS) علیه اشغال اسرائیل، و اعمال فشار بر اسرائیل- هم دولت و هم جنبش کارگری آن- برای پایان دادن به نسلکشی و اشغال باید ادامه یابد.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.