Skip to content
می 21, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • اوکرایین
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • Home
  • جمهوری خلق چین 75 ساله شد!
  • نوار متحرک
  • ویژه اندیشهٔ نو

جمهوری خلق چین 75 ساله شد!

سخنرانی اندرو موری، متفکر مارکسیست و از رهبران جنبش کارگری بریتانیا، در همایش «چین سوسیالیستی» در روز 28 سپتامبر( 7 مهرماه 1403) به‌مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین

از بین رفتن فقر در چین و عمر طولانی‌تر شهروندان چین دستاوردهایی سوسیالیستی‌اند

سخنرانی اندرو موری، متفکر مارکسیست و از رهبران جنبش کارگری بریتانیا، در همایش «چین سوسیالیستی» در روز 28 سپتامبر( 7 مهرماه 1403) به‌مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین

ترجمه به فارسی: امید مجد –   اختصاصی اندیشۀ نو

ابتدا اجازه دهید هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین را به رفقای چینی تبریک بگویم. این سالگرد رویدادی است که امروزه لایه‌های جدیدی از اهمیت آن آشکار می‌شود، به‌خصوص در زمانی که رویدادهای مهم دیگر قرن بیستم کم‌رنگ شده است.

البته این سالگرد در عرصهٔ سیاست جهانی و برای خود مردم چین رویداد مهمی است. اما در اینجا می‌خواهم در مورد اهمیت آن برای سوسیالیسم صحبت کنم. همان‌طور که شی جین‌پینگ به‌درستی گفته است، بدون چین، سوسیالیسم ممکن بود به حاشیهٔ امور جهانی رانده شود.‏ البته کشورهای سوسیالیستی دیگری نیز وجود دارند، اما هیچ‌کدام به اندازه و اهمیت بین‌المللی جمهوری خلق چین نیستند.

برخی‌ها خصلت سوسیالیستی چین را انکار می‌کنند. یادم می‌آید که دربارهٔ دیدگاه‌های دیوید هاروی، اقتصاددان سیاسی برجستهٔ مارکسیست، با او صحبت و بحث می‌کردم. او بارها به چین سفر کرده است. می‌گفت هرگاه از جایی در چین بازدید می‌کند ممکن است منظره‌ای از شالیزارها ببیند، ولی چند سال بعد که برمی‌گردد، شهری با کارخانه‌های متعدد، راه‌آهن پُرسرعت، و امثال آنها را در همان نقطه می‌بیند. از او پرسیدم چگونه چنین چیزی ممکن است وقتی که چنین سرعت توسعه‌ای در بریتانیا اساساً غیرممکن است. پاسخ داد: [شدنی است] “وقتی که حق مالکیت خصوصی مانع نباشد.” این پاسخ او شاید تعریفی علمی از دیکتاتوری پرولتاریا نباشد، اما قطعاً جنبه‌ای از آن است!

سوسیالیسم مفهوم ثابت و جامدی نیست. مفهوم سوسیالیسم در اروپای قرن نوزدهم شکل گرفت و ممکن نیست که به همان شکل باقی بماند، زیرا در سراسر جهان گسترش می‌یابد و تجربه‌های نوین کشورهای گوناگون به آن افزوده می‌شود. مفهوم سوسیالیسم پیش از این نیز بازبینی شده است. چین در مرکز دو تحوّل عمده از این دست بوده است. نخست، در انقلاب چین، ساختمان سوسیالیسم بر [پایهٔ نیروی] دهقانان متمرکز شد و اتکا به طبقهٔ کارگر صنعتی کشورهای سرمایه‌داری توسعه‌یافته تا حدّی کاهش یافت. در دومین مورد، سوسیالیسم با مبارزهٔ رهایی‌بخش ملی و پیکار با امپریالیسم پیوند یافت و بر اساس تحلیل لنین و انترناسیونال کمونیستی [کمینترن] بنا شد. به این ترتیب بود که پیوند سوسیالیسم با آنچه اکنون “جنوب جهانی” می‌نامیم شکل گرفت.

البته سوسیالیسم را نمی‌توان به هر چیزی تقلیل داد که هر شخصی دلبخواه بخواهد تعریف کند. محتوایی واقعی دارد. دو جنبهٔ توسعهٔ سوسیالیسم عبارت است از دگرگونی بنیادی مناسبات اجتماعی [مبارزهٔ طبقاتی] و توسعه و رشد نیروهای مولّد. هر دو اینها ضروری‌اند. چین از سال ۱۹۴۹ [۱۳۲۸] ابتدا بر یکی و سپس بر دیگری تأکید کرده است. تا سال ۱۹۷۸ [۱۳۵۷] دگرگون کردن مناسبات اجتماعی جایگاه برتری داشت، اگرچه در آن دوره پیشرفت‌های چشمگیری نیز در توسعهٔ نیروهای مولد صورت گرفت. اما تمرکز بر مبارزهٔ طبقاتی بود، که گاهی به روش‌هایی غیرسازنده صورت می‌گرفت. از سال ۱۹۷۸ تأکید بر توسعهٔ اقتصاد و نیروهای مولّد بوده است. این روند با نگرانی‌هایی در مورد حفظ ثبات اجتماعی همراه بوده است، اما مسلّم است که اگر قرار است سوسیالیسم به‌طور کامل محقق شود، بر مبارزهٔ طبقاتی– که حزب کمونیست چین اذعان می‌کند در برخی شرایط می‌تواند تعیین‌کننده باشد- باید تأکید شود. این دو هدف پیوندی دیالکتیکی با یکدیگر دارند.

حذف تولید کالایی [تولید سرمایه‌داری صرفاً برای کسب سود]، و جایگزین کردن آن با توزیع برنامه‌ریزی‌شدهٔ محصولات تولیدی، هدفِ سوسیالیسم است. اما تجربه نشان داده است که از میان برداشتن یا محدود کردن بیش از حد تولید کالایی بدون دستیابی به تولید و رفاه مادّی برتر صرفاً به پیدایش مشکلات بزرگ درازمدت و گاه کوتاه‌مدت منجر می‌شود. از این منظر، از بین رفتن فقر در چین و عمر طولانی‌تر شهروندان چین فقط دستاوردهای اجتماعی نیستند، بلکه دستاوردهایی سوسیالیستی‌اند.

حزب کمونیست چین با بهره‌گیری از میراث فلسفی مردم چین اندیشه‌های نوینی وارد سوسیالیسم کرده است. “رفاه مشترک” و “جامعهٔ هماهنگ” دو نمونه از این اندیشه‌ها است. این دو شاید جزو مفاهیم مارکسیسم کلاسیک نباشند، اما قطعاً جلوه‌ای از سوسیالیسم‌اند که زحمتکشان عادی خوب آنها را می‌فهمند. امروزه در بریتانیا ما نه رفاه مشترک داریم و نه جامعه‌ای هماهنگ.

حزب کمونیست چین همواره گفته است که گذار به سوسیالیسم فرایندی بلندمدت است، به‌ویژه در کشوری مانند چین. حزب کمونیست چین در اوج مجادله با حزب کمونیست شوروی، در سال ۱۹۶۳ [۱۳۴۲]، می‌گفت: “[ساختمان]‌ جامعهٔ سوسیالیستی دورهٔ تاریخی بسیار درازی دارد. […] برای اینکه ببینیم در مبارزه میان سوسیالیسم و سرمایه‌داری کدام‌یک پیروز خواهد شد باید مدتی بسیار طولانی صبر کرد. در چند دهه معلوم نمی‌شود. موفقیت در این راه از یک تا چند قرن ممکن است به درازا بکشد. […] بهتر است برای مدت طولانی‌تر آماده شوید تا یک دورهٔ کوتاه‌تر.”

به این ترتیب، وقتی حزب کمونیست چین اکنون از دستیابی به حدّ متوسط توسعهٔ سوسیالیستی تا سال ۲۰۵۰ صحبت می‌‌کند، حرف تازه‌ای نمی‌زند، بلکه صرفاً آنچه را که در زمان رهبری مائو تسه‌تونگ می‌گفت دوباره فرمول‌بندی کرده است.

بنابراین، حرف من این است که باید از جمهوری خلق چین دفاع کنیم، اما بدون پذیرش دربست و چشم‌بستهٔ‌ همه‌چیز، بدون اینکه وانمود کنیم که حزب کمونیست چین حجت را در مورد همه‌چیز تمام کرده است، یا بیشتر از آنچه جمهوری خلق چین خودش ادعا دارد، از آن تعریف و تمجید کنیم. ما باید با مردم چین همبستگی داشته باشیم، به‌ویژه به این دلیل که این همبستگی به‌نفع خود طبقهٔ کارگر بریتانیا است.

اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخش‌هایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.

Continue Reading

Previous: ‍ سروده‌ی یک اعدامیِ اشتباهی برای کودکان غزه
Next: تداوم توقیف خودروها به بهانه حجاب
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved