هرچند افزون بر نیم قرن از بحث درباره چیستی و چرایی جنبشهای اجتماعی میگذرد اما ادبیاتی که در این زمینه در دهه اخیر در ایران منتشر شده بیشتر از آنی است که پیش از آن در اختیار علاقهمندان بوده است. به بیان دیگر، پابهپای افزایش پژوهشها و تأملهای نظری در شناخت پدیدههای اجتماعی (و ازجمله تحقیق دربارهی جنبشهای اجتماعی) و نیز همزمان با تحولات سیاسی ـ اجتماعی در ایران معاصر، بهویژه پس از تغییر نظام سیاسی در کشور، آثار خواندنی بیشتری در این عرصه (جنبشهای اجتماعی) در سالهای اخیر منتشر شده است.
“جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون” یکی از کتابهای جدید و خواندنی در این حوزه است. مترجمان مقالههای کتاب*، جملگی از زندانیان سیاسی جنبش سبز هستند؛ کنشگرانی که پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ هدف سرکوب و بازداشت واقع شدند.
مترجمان با برگردان مقالههای خواندنی درباره جنبشهای اجتماعی، و گردآوردن آن در کنار هم، گامی اثباتی و ماندگار برداشتهاند و محصولی نظری و ارزشمند پیش چشم علاقمندان به موضوع و نیز در برابر کنشگران جامعه مدنی قرار دادند.
تمام مطالب این کتاب ترجمه مقالاتی است براساس تجربه سیاسی ـ اجتماعی در دیگر کشورها. اینچنین، و آنگونه که دکتر سعید مدنی در مقدمه کتاب تاکید کرده، نباید آنها را بهمثابهی نسخه عین به عین برای ایران مورد استناد و تجویز قرار داد؛ گواینکه ملاحظات خواندنی و نکتههای قابل تأمل در آنها برای پیگیران، پرشمار است.
در ادامه به بخشهایی از کتاب بهاجمال توجه شده است.
چرا جنبش های اجتماعی مطالعه می شوند؟
در یکی از مقالههای کتاب و در پاسخ به پرسشی درباره چرایی مطالعه جنبشهای اجتماعی به این موارد اشاره شده است:
ـ جنبشها بخش مشترک و مهمی از دنیای پیرامون ما هستند.
ـ فهم جنبشهای اجتماعی راهی مناسب برای درک تفاوتها در جامعه بشری است.
ـ جنبشها منبع اصلی کشمکش و تغییر سیاسی و اولین مفصل برای پیوند با عقاید و دیدگاههای سیاسی جدید هستند.
ـ جنبشهای اجتماعی برای شناخت نگرانیها و خواستهای جدید به نظامها فشار وارد می کنند.
ـ تأمل در جنبشهای اجتماعی امکان کشف چرایی مشارکت شهروندان را میسر میکند.
ـ جنبشهای اجتماعی یکی از منابع تغییر اجتماعی هستند؛ دیگر منابع عبارتند از سازمانهای رسمی، و بهخصوص بنگاههای اقتصادی که بیشترین منابع را ایجاد میکنند.
ـ اغلب این جنبشهای اجتماعی هستند که راههای جدید گذار جوامع و روشهای جدید اداره آنها را توسعه میدهند.
ـ جنبشهای اجتماعی بخش مرکزی آن چیزی هستند که با واژههایی چون «جامعه مدنی» یا «سپهر عمومی» توصیف میشود.
ـ گسترش دموکراسی و تغییر جامعه در پیوند با مفهوم جنبشهای اجتماعی است.
ـ جنبشهای اجتماعی همچنین ازجمله روشهایی هستند که بهواسطهی آنها چشماندازهای اخلاقی و مطالبات و الهامات کلی شهروندان به خواستههای سیاسی و مدیریتی تبدیل میشوند.
تاکتیکهای اعتراضی
یکی از مقالههای کتاب بر مفهوم «تاکتیک»های اعتراضی تمرکز کرده است. تاکتیک «کنشهای سنجیده و آگاهانه بین انسانها» و «هنر چگونگی داد و ستد» تعریف شده و این که «با آنچه داریم چه میتوانیم انجام دهیم.»
مقاله فهرستی از قوانین مرتبط با تاکتیکهای اعتراضی را برمیشمارد، و ازجمله به موارد زیر اشاره میکند:
۱. قذرت فقط آنچه هست، نیست؛ بلکه افزون بر آن، چیزی است که دشمن فکر میکند وجود دارد.
۲. نباید فراتر از تجربه همگامان جنبش گام برداشت. وقتی یک عمل یا تاکتیک فراتر از تجربه افراد باشد، نتیجه آن سردرگمی، ترس و احساس تهدید است و این به معنای نابودی پیوندهاست.
۳. تا هر کجا ممکن است باید فراتر از تجربه دشمن رفت؛ اقدامی برای سردرگمی، ترس و تهدید وی.
۴. دشمن باید وادار شود که مطابق با قواعد خودش، رفتار کند.
۵. یک تاکتیک خوب، آن است که حامیان جنبش از آن لذت ببرند. اگر همگامان جنبش از انجام آن تاکتیک خوشحال نیستند، برخی چیزهای بسیار اشتباه در آن تاکتیک وجود دارد.
۶. تاکتیکی که مدت طولانی فرسایش ایجاد کند، مزاحم است. مردم هر پیامد فشار نظامی را فقط برای مدت محدودی میتوانند تحمل کنند.
۷. فشار را باید با انواع تاکتیکها و فعالیتها حفظ کرد، و نیز از تمامی حوادث برای نیل به هدف بهرهبرداری شود.
۸. تهدید به اقدام از خود عمل به آن وحشتناکتر است.
۹. گسترش فعالیتها به نحوی که فشاری دایمی را بر مخالف حفظ کند، اهمیت دارد.
۱۰. آمادگی برای پیامدهای منفی فشار سخت و عمیق مهم است.
۱۱. دراختیار داشتن پیشنهاد جایگزین و سازنده، و آمادگی برای مصالحه، ضروری است.
۱۲. هدف را باید بهگونهای مشخص و اختصاصی و تثبیتشده، تعریف کرد؛ «هدف» همیشه میکوشد مسئولیت را به غیر از خودش نسبت دهد.
۱۳. هدف باید عینی باشد، نه انتزاعی و کلی.
۱۴. نباید اجازه داد هیچ چیزی جنبش را از هدف دور کند.
۱۵. کار اصلی، تحریک و هدایت مناسب هدف/دشمن به سمت واکنش مورد نظر است.
۱۶. تاکتیکها مثل سازمان و مانند زندگی، نیازمند کنش عملی و اقدام و حرکتاند.
ریزش و جداشدن از جنبشهای اجتماعی
تعهد نسبت به جنبشهای اجتماعی بهخودی خود تداوم نمییابد. آمد و شد همراهان، بخشی جداییناپذیر از هر جنبش است.
در بخش دیگری از کتاب، بحث ریزش در جنبشها مورد توجه قرار گرفته و تاکید شده که تعهد نسبت به جنبش باید از طریق روابط متقابل با جنبش حفظ شود و هر اقدامی که این روابط متقابل را رضایت بخش سازد به حفظ تعهد کمک میکند.
اما چه عواملی موجب کناره گیری افراد می شود؟ این پرسش نیز در کتاب مورد تأمل قرار گرفته است. در گام نخست بر پاسخ ترکیبی از عدمرضایت کافی و عدمتعهد تاکید شده است.
در سطحی دیگر به تغییر عقیده افرادی که همراه و حامی جنبش حمایت بودهاند، اشاره شده؛ کسانی که تمایل خود را نسبت به حمایت بیشتر از جنبش از دست میدهند. در اینجا، مسئله این نیست که علاقه به کنش تبدیل نشده، بلکه علاقه از میان رفته است.
فرسایش حمایت همچنین زمانی رخ میدهد که فشارها و هزینهها افزایش مییابد؛ افراد در طی زمان نسبت هزینه ـ فایده را منفی ارزیابی میکنند و یا رنجهای اجتماعی دیگر آنان را به حرکت مجبور نمیکند، و یا همدردیشان با جنبش بهتدریج از میان میرود.
سرخوردگی، بریدن (ازدست دادن انگیزه، بدبینی و منفیبافی)، تجربهی فشارهای روحی ـ روانی، پدیدآمدن گزینههای جایگزین جذابتر، تغییر در سبک زندگی، و کاهش شور و هیجان نخستین، دیگر دلایلی هستند که در این بخش مورد توجه قرار گرفته است.
کتاب افزون بر این نکتهها درباره جنبشهای اجتماعی و محورهای دیگر، به موضوع دموکراتیزاسیون نیز میپردازد. نگارنده امیدوار است در مجالی دیگر به بازخوانی این بخش مهم از کتاب بپردازد.
*پینوشت:
عماد بهاور، علیرضا بهشتی شیرازی، مسعود پدرام، مهدی خدایی، امیرخسرو دلیرثانی، مهدی دولتی، محمدصادق ربانی، امید کوکبی و سعید مدنی (زندانیان جنبش سبز)، مترجمان مقالههای کتاب هستند که انتشارات روزنه آنرا عرضه کرده است.