انتخابات درونحزبی «حزب کارگر» بریتانیا در روز شنبه، ٢٤ سپتامبر یک «زلزله سیاسی» واقعی در فضای امروز اروپا بود که در آینده تأثیر خود را بر کل قاره خواهد گذاشت. این روزها مردم بریتانیا برخلاف روند حاکم بر اتحادیه اروپایی و نهادهای موازی در عرصه حاکمیت سیاسی در این حوزه جغرافیایی، قاعده «شوک» را بر تصلب شرایط موجود ترجیح میدهند و همین نیز متفاوتبودن این جامعه را از دیگر جوامع اروپایی اثبات میکند.
رأی ٥٢ درصدی مردم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپایی در همهپرسی موسوم به «برگزیت» در پنجشنبه ٢٣ ژوئن و رأی ٦١,٨ درصدی اعضای حزب کارگر برای انتخاب دوباره «جرمی کوربین» به رهبری این حزب تابع این معادله بوده است. در هردو مورد برگزیت و انتخاب دوباره کوربین با آرای بالاتر، تمایل رأیدهندگان دقیقا برخلاف خواست نخبگان سیاسی و الیگارشی حزبی بوده و مسیر حرکت آرا نشانههای روشنی از وضعیت «سلبی» و تقابل با وضعیت موجود در عرصه سیاسی- اجتماعی را از خود بروز داده است.
زمانی که جرمی کوربین با سابقه ٣٣ نمایندگی پارلمانی و تصویر یک نماینده شریف و فسادناپذیر برای اولینبار با کسب حدود ٦٠ درصد آرای اعضای حزب کارگر به رهبری برگزیده شد، جریان اصلی رسانه و پروپاگاندای الیت سیاسی این امر را متأثر از شناختنداشتن درست رأیدهندگان، هجوم بخشی از بدنه حزبی معروف به «سهپوندیها» که فقط برای یک ماه با پرداخت حق عضویت کارت رأی به دست میآورند و شکستهای متوالی جناح راست حزبی از حلقه پیروان «تونی بلر» قلمداد کردند. درحالیکه نتایج رأی درونحزبی ٢٤ سپتامبر چند ماه بعد از شکست حزب کارگر برای ماندن در اتحادیه اروپایی در جریان برگزیت و کودتای پارلمانی بیش از ١٧٠ نماینده این حزب برای اعلام رأی عدماعتماد به کوربین بهخوبی گواه این امر بود که حتی این شکستها نیز که درواقع شکست سیاست سنتی حزب کارگر بود، هیچ خللی در اعتماد بدنه حزبی به رهبر شریف و کاریزماتیک چپگرا به وجود نیاورده است. نکته جالب دراینمیان، استفاده از تمام تلاش آشکار و پنهان کمیته مرکزی حزب کارگر برای مهندسی آرا بهنفع رقیب او «اوئن اسمیت» بود که تنها توانست ٣٨,٢ درصد از آرای حزبی را کسب کند.
این مهندسی از همان ابتدا با قانعکردن دیگر کاندیدای رهبری برای کنارهگیری و حمایت از اسمیت انجام شد و در مرحله بعد در یک تصمیم خلاف آییننامه حزبی مانع از شراکت رأیدهندگان «سهپوندی» در این دور از انتخابات شدند. جناح راست و حامیان تونی بلر در رهبری حزب کارگر ظاهرا هنوز متوجه سیر رویدادها و درک موقعیت تازه نشده بودند و در این توهم سیر میکردند که با فشار بر جرمی کوربین و هژمونی رسانهای میتوانند رهبر دوچرخهسوار را از زین رهبری حزب پیاده کنند که نتایج انتخابات نشان داد که همچنان به بیراهه میروند. ظهور پدیده کوربین در عرصه سیاسی بریتانیا محصول یک تصمیم احساسی یا اشتباه موردی نبوده است بلکه برعکس، او حاصل یک تجربه سیاسی-اجتماعی در زمان شکست سیاستهای نئولیبرالی در اروپا و بالطبع بریتانیاست که امروز در پشتسر خود میلیونها شهروند را از «متن» به «حاشیه» رانده است. ورود بحرانهای مزمن در ساختار نظام سرمایهداری در زمانی که نئولیبرالیسم افسارگسیخته بنا بر گزارش تمامی نهادهای معتبر بینالمللی و حتی مؤسسات وابسته به این سیستم، تنها یک درصد معادل ثروت ٩٩ درصد دیگر شهروندان را در اختیار دارند و برنامههای «ریاضت اقتصادی» گامبهگام امتیازات طبقات کارگری و متوسط را بهنفع همان یک درصد به یغما میبرد، تبعات دوگانه دارد که در بزنگاههای تاریخی و کنشهای اجتماعی لاجرم خود را به رخ میکشد. در چنین شرایطی افراطگرایی راست و رادیکالیسم چپ به طور همزمان بهصورت دموکراتیک یا قهری وضعیت موجود را به چالش خواهند گرفت. جناح چپ رادیکال با نشاندادن تبعات ویرانگر هژمونی نظم نئولیبرال بر سیستم رفاه اجتماعی و شراکت الیگارشی احزاب سنتی در این چرخه معیوب، با ارائه یک برنامه بدیل دست به یارگیری در بین طبقات کارگری و متوسط جامعه میزند.
پیروزی جرمی کوربین در انتخابات درونی حزب کارگر بریتانیا هرچند که پایانبخش اختلافات داخلی این حزب نخواهد بود، اما تا حدود زیادی صدای مخالفان راستگرا را در ضدیت با برنامههای رادیکال مرد شرافتمند سیاسی بریتانیا، خاموش خواهد کرد. در شرایط کنونی جناح راست در صورت ادامه مخالفت با کوربین بیش از پیش خود را تضعیف کرده و در صورت اصرار بر این مواضع، تنها راهی که در مقابل آنان قرار دارد انشعاب خواهد بود که فعلا به نظر نمیرسد کسی جرئت فکرکردن به آن را داشته باشد.
اتفاقا پیروزی کوربین و تثبیت برنامههای بازسازی حزبی او برای جوابدادن به مطالبات طبقات کارگری و متوسط، میتواند بیشترین ضربه را به احزاب راست میانه و افراطی بزند و توان حزب کارگر را بهعنوان یک حزب آلترناتیو در فضای سیاسی بریتانیا تا حدود زیادی بیمه کند. بههمیندلیل برعکس تصور موجود و تبلیغات جناح راست حزبی، در شرایطی که بریتانیا در روند اجرای برگزیت با مشکلات بیشتری مواجهه شود، در صورت اتحاد و انسجام درونی در حزب کارگر، این حزب در انتخابات سراسری آینده در بهترین شرایط ممکن برای پیروزی بر رقیب سنتی خود قرار خواهد گرفت. بدونشک انتخاب دوباره کوربین و تحولات کنونی بریتانیا تأثیر تعیینکنندهای نیز بر فضای «پاسیو» فعلی اروپا خواهد گذاشت و چپ اروپایی چنانچه از این وضعیت درک درست و درس لازم را بگیرد میتواند بار دیگر قدرت خود را در عرصه سیاسی-اجتماعی این جوامع تضمین کند. در شرایطی که هماکنون بهدلیل شرایط نابسامان سیاسی- اجتماعی در جوامع اروپایی، احزاب و جریانات راست افراطی بیشترین بهره را برده که تنها در آخرین مورد حزب نژادپرست «آلترناتیو برای آلمان» حتی حزب حاکم «دموکرات مسیحی» را به رتبه سوم تنزل داده است، تنها بدیلی که فعلا میتواند از این روند خطرناک و ظهور تحرکات فاشیستی در اروپای امروز جلوگیری کند، الگوی بازگشت به چپ موردنظر جرمی کوربین خواهد بود.