«...شورای سیاستگذاری عملاً انحراف خطرناکی را در مسیر اصلاحات بنیان نهاد و در استانها افرادی با تاکتیک خاص و فقط روپوش اصلاحات خود را در محفل خاص اصلاح طلبی قرار دادند و متاسفانه در بعضی جاها اکثریت را در دست گرفتند و بلایی را بر سر اصلاح طلبی ناب آوردند که زخمهای آن سالها بر اندام مجروح اصلاحات هویدا خواهد بود….»
نیاز به تغییر یکی از دلایل مهم حضور مردم برای رای دادن در انتخابات مجلس بود تا با برنشاندن نمایندگانی از جنس دیگر و برجسته کردن نقش خود در صحنه سیاسی ایران نشان دهند تفکر و عمل جریانی خاص که ۸ سال با یکدست کردن حاکمیت و حمایت گسترده و پشتیبانی بی دریغ بر اریکه قدرت تکیه زده بود را نمی پذیرند و می خواهند در برابر ویرانی بیشتر کشور و رخنه فساد و ترویج بی بند و باریهای بزرگ سیاسی و اخلاقی و اقتصادی و فرهنگی بایستند لذا با توجه به اجحافی که در رد صلاحیتها صورت گرفت و اعتمادی که به اصلاح طلبان داشتند به لیست امید رای دادند اما آیا آن امیدیان راه یافته به مجلس که به مدد حمایت اصلاح طلبان و آقای خاتمی و تکراری که تاکید نمودند؛ توانسته اند پاسخگوی رای مردم باشند؟ آیا روشی که اصلاح طلبان در پیش گرفتند و بناجار از افرادی حمایت کردند درست بوده؟ آیا مردم هنوز هم رضایت دارند؟ آیا در آینده باز هم اعتماد می کنند؟ و سوالاتی از این دست که تا کنون تحلیلهای بسیاری بر آنها رفته است و نیاز ببیشتری به تحلیل رفتار انتخاباتی مردم دارد.
شاید برای اصلاح طلبان و بخصوص بزرگانی که مدیریت این جریان را در دست دارند کمی سنگین باشد که در مدت کوتاهی پس از آن واقعه، مورد انتقاد گیرند اما نمی توان مردم و یک جناح ریشه دار و مورد حمایت مردمی را معطل نگرانی های افراد بخصوصی نمود. مدیریتهایی که پیش از انتخابات پدید آمد و به نوعی سهم خواهی افرادی در درون اصلاحات بود و برای خود مجموعه هایی در مرکز تشکیل داده و به استانها و شهرستانها سرایت دادند از همان ابندای کار اگر نگوئیم ناشیانه بود باید اذعان نمود که غیر ضرور و تا اندازه ای موجب آسیب به اصلاحات شد.
شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان کشور نتوانست نماینده واقعی اصلاحات باشد و پافشاری بی جا و بی مورد بر تشکیل آن بدون شک آسیب جدی بر پیکره اصلاحات وارد آورد و متاسفانه بعضی از بزرگان هم به دلیل ملاحظاتی نتوانستند و یا نخواستند مقابل این مجموعه قرار گیرند. شکی نیست که دکتر عارف با انصراف در انتخابات ریاست جمهوری کار بزرگی کرد و شکی نیست که حضرت ایشان انسانی اندیشمند، صادق، راستگو و راست کردار و دلسوز اصلاحات است اما این مجموعه موازی و تحمیل شده تا اندازه ای سهم خواهی وی از اصلاحات بود و برخی در توهمات سیاسی بسر می بردند و تصور می کردند که پس از انتخابات فراکسیونی متحد و یکدست تشکیل خواهند داد و دکتر عارف رئیس مجلس خواهد شد و البته از آن سو برخی دیگر که حساب شده و با ترفندهایی خود را در لیست امید جای داده بودند مترصد موقعیتی بودند تا بنا بر ماموریتی که داشتند ضربه کاری خود را وارد نمایند. با کمال تاسف باید گفت هر دو طرف، مردم را وسیله قرار دادند و نگاهشان به قدرت بود نه به مردم. می خواستند هر طور شده به مجلس راه یابند و در ارکان قدرت جایگاهی برای خود بیابند و مشخص است که این نگرش خسارت بار و دور از منافع مردمی است.
شورای سیاستگذاری عملاً انحراف خطرناکی را در مسیر اصلاحات بنیان نهاد و در استانها افرادی با تاکتیک خاص و فقط روپوش اصلاحات خود را در محفل خاص اصلاح طلبی قرار دادند و متاسفانه در بعضی جاها اکثریت را در دست گرفتند و بلایی را بر سر اصلاح طلبی ناب آوردند که زخمهای آن سالها بر اندام مجروح اصلاحات هویدا خواهد بود.
دکتر عارف خود معتقد است که از هویت اصلاح طلبی خوب دفاع نشد و گاه از آن عبور کردیم، و حال با این پرسش مواجهیم که اصلاح طلبی بی هویت به چکار می آید، توجیه اینکه مجبور شدیم منافع ملی را بر منافع جریانی ترجیح دهیم به یک طنز سیاسی می ماند. اصلاحات می بایست از اول راهکاری را جستجو می کرد که در عین توجه به منافع ملی هویت جریانی خود را نیز حراست نماید. شیر بی یال و کوپال که دیده است؟ آن روی سخن عارف این است که با بی هویت کردن اصلاحات یک عده آدمهای گمنام و ناشناخته و شاید بی هویت را به مجلس فرستادیم و چطور این راه یافتگان می توانند وکیل خوبی برای مردم باشند الله اعلم.! و اگر دقیق تر معنای این سخن را تحلیل کنیم جز این نیست که افرادی در جبهه اصلاح طلبان تصمیم گرفتند بدون در نظر گرفتن اصلاحات و اصلاح طلبی و بدون توجه به خواسته های واقعی مردم و بدون توجه به دستآوردهای اصلاحات و هزینه های سنگینی که تا کنون پرداخته است فقط و فقط خود را از طریق رای مردم برکشند و به قدرت وصل شوند. این نوع به اصطلاح اصلاح طلبی که دل و جانش برای یکی شدن و در آغوش حاکمیت قرار گرفتن به هر نحوی له له می زند فی الواقع اصلاح طلبی نیست، همان است که دکتر عارف خود می گوید بی هویتی!!!
معدود افرادی در لیست امید آفریده شده توسط شورای سیاستگذاری بودند که بر شعارهای اساسی اصلاحات تاکید و یا آگاهی از ارزشها و آرمانهای اصلاحات داشتند و پاره ای هم که بطور کل مخالف بودند.
شورای سیاستگذاری به این نکته توجه کند که مردم پیش از آنکه به لیست آنها رای دهند مصمم بودند که تندروها و پایداری ها و لیست حدادواره اصولگرایان رای نیاورد و عزمشان بر این بود تا از ورود آنها به مجلس ممانعت بعمل آورند و البته تردید و دودلی مردم را جناب خاتمی با ورود به موقع به میدان و تاکید و تکرار بر رای به لیست امید برطرف کرد و حرکتی تاریخی را رقم زدند اما بسیار زود ناشی گری ها خود را نشان داد و آنانی را که لیست امید برایشان حساب باز کرده بود و سرمست از پیروزی بودند حساب خود را جدا نموده و در در جاهای دیگری بر روی تشک رفتند و کشتی ناپهلوانی به نفع دوستان سابق خود گرفتند و در چالش فیشهای حقوقی هم با نامه نگاری و موضعگیری ناصواب نشان دادند که با گرگها می رقصند! و در رای به رئیس دیوان محاسبات هم که دیدیم چه دست گلی را به زعامت برگزیدند! و در مورد اصلی ترین مطالبات اصلاح طلبان و ممنوعیت رهبر اصلاحات و برداشتن حصر و آزادی زندانیان که به هیچ وجه جرات ورود ندارند! و مگر بیش از اینها باید بلا نازل شود تا اصلاحاح طلبان به خود آیند.! شورای سیاست گذاری توجه داشته باشد که ادامه این روند می تواند اعتماد عمومی را خدشه دار و اصلاحات را دچار دگرگونی و قلب واقعیت نمایدلذا تا دیرتر نشده بهتر است این شورای شتر گاو پلنگ تعطیل و در برنامه های اصلاح طلبان برای حضور در صحنه و بدست آوردن رای مردم تجدید نظر شود.
هم اینک در مجلس اتفاقاتی در حال رخ دادن است که گرچه قضاوت در مورد آنها زود است اما به نظر می رسد آقای لاریجانی به فردا می اندیشد! و خیالاتی در سر می پروراند، هر چند که از دولت حمایت می کند ولی شروطی را زیرکانه دیکته نموده و تعیین تکلیف می کند که با آرایش فعلی مجلس احتمال می رود اگر هم برای ریاست جمهوری نامزد نشود و از آقای روحانی حمایت کند بخش اعظم دولت را در دست خواهد گرفت چنانکه بخش اعظم مجلس را هم در دست دارد. با این حساب این امکان دور از ذهن نیست که جناب روحانی سعی نماید کج دار و مریض اصلاح طلبان را داشته باشد و در اندرونی با اصولگرایان و بخصوص طیف لاریجانی زد و بند کند و همه این مصائبی که در آینده خود را بهتر نشان خواهند داد از طریق بد عمل کردن شورای سیاستگذاری و ناپختگی و بازی خوردن فراکسیون امید بر سر اصلاحات می رود.
زود است در مورد کاندیدای ریاست جمهوری آینده با قطع و یقین سخن گفت و بر فردی تاکید و ابرام نمود، چه آقای روحانی و چه هر فرد دیگری و باید مجهولاتی را ابتدای امر حل کرده و شرایطی تعریف شود و اصلاح طلبان ابتکار عمل را بدست گیرند. عده ای از اصلاح طلبان نمی خواهند از آقای روحانی عبور کنند و تحلیلهای خوبی هم دارند ولی زودتر از موقع مواضعگیری کرده اند، آنها نمی خواهند از آقای روحانی عبور کنند ولی شاید آقای روحانی از اصلاح طلبان عبور کند و بشود همان که در انتخابات مجلس شد و یکبار دیگر از هویت اصلاح طلبی عبور کنیم.!
بسیاری از وعده های رئیس جمهور بر زمین مانده و برخی را دیگر نه تنها مطرح نمی کنند بلکه رها کرده و یا حواله به آینده می دهند و هستند اصلاح طلبانی که تز می دهند در دوره بعدی تنها نامزد اصلاح طلبان دکتر روحانی است و بس، عبور از روحانی صحیح نیست، با عرض معذرت از بزرگواران استخوان خرده کرده اصلاحات باید بگویم چه کسی به شما عزیزان نمایندگی داده است که نزدیک به یکسال دیگر مانده تا انتخابات نسخه برای اصلاح طلبان و مردم بپیچید و افکار را به سمت و سویی هدایت کنید که اگر اتفاق خاصی در این مدت باقیمانده از ریاست جمهوری افتاد جمع کردن آن به آسانی میسر نشود.!
روزگاری که می گذرد و تحولات بسرعت پدید می آیند اجازه این هنرنمایی! را به شما دوستان نمی دهد، کمی صبر کنید و به درستی حرکات رقیب را تحلیل و بررسی فرمائید و بعد فرمایش بفرمائید. اگر آقای روحانی یهوئی! چرخشی جانانه کرد و به خانه خود بازگشت چه باید کرد؟ درست است که وی تا اینجای کار با وجود فشارها و محدودیتها خوب عمل کرده است اما شق القمری هم نشده است. فراموش نباید کرد که آقای روحانی در ۷۸ و ۸۸ هم به شکلی دیگری عمل کرده بودند و ممکن است برای دلخوش کردن یاران قدیم و بدست آوردن دل اصولگرایان که امروز زمزمه هایی هم می کنند و منتظر لبیک روحانی هستند مدار خود را عوض نمایند.
در این وانفسای رنگ عوض کردن ها و توهمات و به نام اصلاحات و به کام دیگران و فعالیت شبه اصلاح طلبان و احزاب و دستجات مشکوک؛ اندکی خویشتنداری لازم است، به این سرعت و با این اطمینان کاندیدا معرفی نکنید و بر حمایت بی چون و چرا تاکید نفرمائید و از یاد نبریم که خواسته ها و مطالبات مردمی را پیگیری کنیم و نگذاریم یاران امام در حرج و عسرت و حصر و بند و زنجیر بمانند و نا اهلان کینه توز و حسدورز و منحرفین و غارتگران آزادنه خود را تبیین گر اندیشه های امام معرفی کنند.
یا للعجب یاران امام در بند و بیت امام رد صلاحیت و مغضوبین امام و غارتگران و دزدان جلساتی در تبیین اندیشه امام برگزار می کنند.!!!!!