روز چهارشنبه ۶ دی ماه تعدادی از قضات دادگاه انقلاب از جمله ایمان افشاری رئیس شعبه ی ۲۶، محمدرضا عموزاد رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، علی قناعت کار سرپرست دادسرای امنیت، القاضی مهر رئیس دادگستری کل استان تهران و تعدادی از مقامات امنیتی و قضائی ج ا به بند زنان زندان اوین آمدند.
تعدادی از زنان زندانی برای اعلام اعتراض به سرکوب مردم، زندان، بازداشت، شکنجه و اعدام به راهروی کارکنان آمدند. به محض بلندشدن صدای شعار و خواندن سرود، درهای اتاق هایی که مقامات ج ا در آن حضور داشتند توسط نگهبانان و گارد محافظ قضات از داخل قفل شد. یکی از زندانیان در حین ورود به اتاق و در حال باز کردن در، انگشتانش لای در مانده بود و هر چه عوامل زندان به گارد ایمان افشاری می گفتند که انگشت زندانی لای در مانده اعتنایی نمی کردند.
به محض ورود ۹ نفر از زنان به راهروی کارکنان بند، در ورودی میان بند و راهروی کارکنان قفل شد و تعداد دیگری از زنان نیز پشت در ماندند و همانجا پشت درِ بسته تجمع کردند.
زندانیان در دو سوی در، شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» «مرگ بر جمهوری اسلامی» «زن زندگی آزادی» سر داده و سرود «خون ارغوان ها» «بلا چاو» و «شب مهسا» لحظه ای قطع نمی شد. زندانیان در مقابل درها اعلام کردند: حضور ما در اینجا نه برای پیگیری پرونده های خودمان، بلکه برای اعلام اعتراض نسبت به سیاست های سرکوبگرانه ی قوه قضائیه است.
در میان شما قضاتی چون افشاری و عموزاد و دادیارها و عوامل دادسرای امنیت حضور دارند که طی سال های اخیر بیشترین احکام ظالمانه و ضد بشری را صادر اجرا کرده اند. اعدام معترضین به دست شما و سایر عوامل ج ا صادر و اجرا شده است. آمده ایم بگوییم دست از اعدام معترضان بردارید و چرخعه خشونت مرگ بار علیه مردم این سرزمین را متوقف کنید.»
نام «محسن شکاری» ده ها بار توسط زنان در زندان طنین انداز شد.
قضات صادرکننده احکام اعدام از جمله عموزاد که حکم اعدام «محسن شکاری» را صادر کرد در میان نیروهای امنیتی در داخل اتاق ها پنهان شده بودند و کوچکترین صدایی از آنان شنیده نمی شد. صدای زنان دوباره با سردادن شعار «قاتل بیا بیرون» بلند شد و در پی آن اعلام کردند «رضا رسائی» و «مجاهد کورکور» را اعدام نکنید. اعدام ها، قتل حکومتی است و باید متوقف شود. بر تعداد گارد و نیروهای امنیتی لحظه به لحظه افزوده می شد. عوامل زندان از زندانیان می خواستند که محل را ترک کنند، اما زندانیان اصرار داشتند که «نمی رویم و خواهان پاسخگویی این افراد در مقابل جنایاتشان هستیم. این قضات همان هایی هستند که در دادگاه های چند دقیقه ای و غیرعلنی انسان ها را به مرگ و زندان محکوم می کنند. نیروهای امنیتی اصرار داشتند که شما فقط می توانید راجع به پرونده های خودتان درخواست ارائه دهید و انان اصرار داشتند که برای این به اینجا آمده ایم که اعلام کنیم قوه قضائیه باید ماشین مرگ را متوقف کند».
خواسته زندانیان روشن بود و روش شان همان مقاومت و ایستادگی در مقابل سرکوب، چه در خیابان و چه در زندان بود. حضور زنان در راهروی کارکنان و حضور تعدادی در پشت راهرو حامل یک پیام بود. «روزی پاسخگوی جنایات ضدبشری خواهید شد. هر جا و هر زمان در میان مردم حاضر شوید باید پاسخ بدهید
که چرا کشتید؟
چرا اعدام کردید؟
چرا شکنجه و زندان کردید>؟»
سپس زنان زندانی با فزونی نیروی گارد در محاصره ی تنگ افتادند و با هل دادن نیروهای امنیتی و ماموران زندان به عقب رانده شدند، به زمین پرت شدند و حدود دو متر از جلوی درهای اتاق ها عقب رانده شدند و درست همین لحظه مقامات بلندپایه قضائی ج ا و صادرکننده احکام اعدام و زندان، با عجله و شتابان با شعار «بی شرف بی شرف»، «قاتل برو گمشو» و «زن زندگی آزادی» از بند زنان بیرون رفتند و درها پشت سر هم کوبیده و قفل شد.
این لحظه لحظه ی رویای نشاندن جنایت کاران پشت میز محاکمه و پاسخگویی به مردم را به تصویر می کشد. لحظه ای از اراده ی قدرتمند مردم و شکست دیوار استبداد.