خبرگزاریها نوشتند و گفتند: «سازمان تنظیم مقررات ارتباطات رادیویی رسما از افزایش حدود ۳۰ درصدی تعرفه اینترنت اپراتورهای ارتباطی خبر داد.» باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به صدا و سیما آن را گرانی ۳۰۰ درصدی ارزیابی کرد و نوشت: «در حالیکه سازمان تنظیم مقررات اعلام کرد مجوزی ۳۰ درصدی برای گرانی اینترنت داده است، بستههای جدید با قیمت هر گیگابایت شش هزار تومان عرضه شده است. آخرین باری که این اپراتور بستهی اینترنت بلندمدت عرضه کرده بود هر گیگابایت حدود دوهزار تومان بود».
شاید محرومیت از جنبهی معنوی زندگی نزد مردمی که از برآوردن نیازهای مادی خویش ناتوانند چندان عجیب نباشد؛ در چنین جامعهای برخورداری از اینترنت و سینما و تئاتر و کتاب و دیگر هنرها لابد لوکس به حساب میآید. اما در دنیای امروز با همهی فلاکتی که به شکلهای گوناگون در جای جای آن وجود دارد، در کمتر کشوری، بهویژه کشورهای فلاکتزده، اینترنت کالای لوکس محسوب میشود. و لوکستر است اگر، علاوه بر فلاکت، استبداد سیاسی و جنبشهای اجتماعی فعال نیز در آن وجود داشته باشد. زیرا در چنین جایی اینترنت فقط وسیلهای برای امرار معاش یا ارتباطگیری با دیگران نیست بلکه امکانی برای تبادل اخبار، ابراز هنر، ابزار اعتراض و سازماندهی و بیان اندیشه است. این را دیگر سالهاست به تجربه دریافتهایم، چون تنها امکانِ نسبتا آزاد و تا اندازهای دور از دست دولت است. وقتی همهچیز از رادیو و تلویزیون و مطبوعات و کتاب و هنر در نظارت و کنترل دولت و نهادهای مشابه باشد، وجود اینترنت برای مردم موهبتی است.
همین نقش «هراس انگیز» است که اینترنت را آماج انواع و اقسام محدودیتهای حاکمیت قرار داده و، از همان آغاز حضورش در جامعه، استفاده از آن را، دوره به دوره و سال به سال، با انواع سانسورها و تهدیدها دشوارتر و پرهزینهتر کرده است. درست است که برخی نهادهای حکومتی به انواع شیوهها از گران کردن اینترنت نفع مادی بسیار میبرند اما این عنصر اقتصادی برای آنها منفعت سیاسی نیز دارد. به این معنا، گرانی اینترنت از ماهیت سیاسی نیز برخوردار است. با گران شدن آن، بخش عظیمی از مردم ناگزیر کمتر به اینترنت رجوع میکنند، و برای برخی حتی ناممکن میشود. وقتی قیمت اینترنت درواقع تا سه برابر بالا میرود یعنی برای بسیاری از مردم استفاده از آن چندبرابر دشوارتر میشود. بخشهایی که همچنان میخواهند از اینترنت استفاده کنند مجبورند از برآورده کردن نیازهای دیگر خود چشم بپوشند. و در این فلاکت فزاینده و این زندگی در خط بقا دیگر از چه چیز میتوان چشمپوشی کرد؟
گران کردن اینترنت حملهای دوجانبه هم به سطح معیشت مردم، هم به آزادی بیان آنهاست؛ محدود کردن مردم در استفاده از ابزاری است که حق آزادی بیان را دور از دسترس دولتها تا حدودی برایشان ممکن میکند. در هر جامعهای که حق انسان بهواقع محترم شمرده و رعایت شود، آموزش و کتاب و لوازم فرهنگ ازجمله اینترنت باید رایگان باشند. اینها ابزاری است برای رشد افراد و اعتلای فرهنگی جامعه، ابزاری است برای تحقق گوشههایی از آزادیهای اساسی انسان. اما حاکمان در اینجا و همین روزها حتی بر همین دشوارترین و دور از دسترسترین و آزاردهندهترین اینترنت جهان دشواری دیگری افزودند تا از ناکارآمدی ایدئولوژیک و هراس سیاسیشان بکاهند.
برای حاکمانی که از آغاز قدرتگیری همهی کوشش خود را به کار بردهاند تا چشم و گوش مردم را روی جهان ببندند، محدودیتِ هرچه بیشترِ اینترنت، و حتی بستن آن، نهتنها هدف بلکه آرمان به حساب میآید. آرمان بیاساسشان اما وهم و خیال باقی خواهد ماند زیرا اینترنت با زندگی مردم چنان گره خورده است که دفاع از آن را دفاع از تکهای از زندگی خود میدانند و برای برخورداری از آن راهکارهای مناسبی دارند یا پیدا خواهند کرد.
کانون نویسندگان ایران